نافرمانی وبی احترامی جناب عمر به حضرت رسول اکرم(ص)
از آنجايي كه در جنگهاي گذشته از جمله جنگ احد ، بسياري از صحابه از ميدان جنگ گريختند و رسول خدا را تنها گذاشتند ، آن حضرت اين بار در حديبيه با صحابه بيعت كرد و از آنها پيمان گرفت كه هيچ گاه در جنگها فرار نكنند .
حال دقت بفرمائید:
مسلم نيشابوري در صحيحش مينويسد :
عن جَابِرٍ قال كنا يوم الْحُدَيْبِيَةِ أَلْفًا وأربعمائة فَبَايَعْنَاهُ وَعُمَرُ آخِذٌ بيده تَحْتَ الشَّجَرَةِ وَهِيَ سَمُرَةٌ وقال بَايَعْنَاهُ على أَنْ لا نَفِرَّ ولم نُبَايِعْهُ على الْمَوْتِ
از جابر نقل شده است كه گفت : در روز حديبيه ما هزار و چهار صد نفر بوديم كه با پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) بيعت كرديم ، عمر در آن روز زير درخت سَمُرَه دستهايش را در بغل گرفته بود و ميگفت : ما با پيامبر بيعت كرديم تا از جنگ فرار نكنيم نه اين كه تا سر حدّ مرگ بيعت كرده باشيم .
صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1483 ، ح1856 ، بَاب اسْتِحْبَابِ مُبَايَعَةِ الْإِمَامِ الْجَيْشَ عِنْدَ إِرَادَةِ الْقِتَالِ وَبَيَانِ بَيْعَةِ الرِّضْوَانِ تَحْتَ الشَّجَرَةِ .
حال ببینید در مقابل این مفاد از پیمان چه کردند:
عهد و پيماني كه آنها با پيامبر بسته بودند ، اين بود كه فرار نكنند . اما با بررسي تاريخ صدر اسلام ، ميبينيم كه بسياري از آنها به پيمان خود وفادار نبوده و بازهم در جنگهاي ديگر فرار كردند و رسول خدا صلي الله عليه وآله را تنها گذاشتند ؛ از جمله در جنگ حنين پيماني را كه در حديبيه بسته بودند فراموش و فرار را بر قرار ترجيح دادند .
خداوند در باره فراريان از جنگ حنين ميفرمايد :
وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرين . التوبه /25 .
و در روز حنين (نيز يارى نمود) در آن هنگام كه فزونى جمعيّتتان شما را مغرور ساخت، ولى (اين فزونى جمعيّت) هيچ به دردتان نخورد و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شده سپس پشت (به دشمن) كرده، فرار نموديد!
و نيز بسياري از بزرگان اهل سنت به نقل از ابن مسعود نوشتهاند :
كنت مع رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم يوم حُنَيْنٍ فَوَلَّى عنه الناس وَبَقِيتُ معه في ثَمَانِينَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ.
در روز حنين همراه رسولاللَّه صلي الله عليه وآله بودم، مسلمانان از جنگ فرار كردند ، من به همراه هشتاد نفر از مهاجرين و انصار در كنار ايشان مانديم.
تاريخ الإسلام ، ذهبي ، ج 2 ، ص 582 و فتح الباري شرح صحيح البخاري ، ابن حجر العسقلاني ، ج 8 ، ص 30 و السيرة النبوية ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 629 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 4 ، ص 332 و تفسير ابن كثير ، ج 2 ، ص 346 و تفسير ابن أبي حاتم ، ج 5 ، ص 1670 و المعجم الكبير ، الطبراني ، ج 10 ، ص 169 .
حاكم نيشابوري بعد از نقل روايت ميگويد :
اسناد اين حديث صحيح است ولي شيخين آن را نياورده اند.
هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه .
جالب تر از همه اين است كه نام خليفه دوم نيز در ميان فرار كنندگان ديده ميشود . بخاري در صحيح خود مينويسد :
عَنْ أَبِي مُحَمَّد ، مَوْلَى أَبِي قَتَادَةَ عَنْ أَبِي قَتَادَةَ رضى الله عنه قَالَ خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم عَامَ حُنَيْن ، فَلَمَّا الْتَقَيْنَا كَانَتْ لِلْمُسْلِمِينَ جَوْلَة ٌ، فَرَأَيْتُ رَجُلاً مِنَ الْمُشْرِكِينَ عَلاَ رَجُلاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ ، فَاسْتَدَرْتُ حَتَّى أَتَيْتُهُ مِنْ وَرَائِهِ حَتَّى ضَرَبْتُهُ بِالسَّيْفِ عَلَى حَبْلِ عَاتِقِهِ ، فَأَقْبَلَ عَلَىَّ فَضَمَّنِي ضَمَّةً وَجَدْتُ مِنْهَا رِيحَ الْمَوْتِ ، ثُمَّ أَدْرَكَهُ الْمَوْتُ فَأَرْسَلَنِي، فَلَحِقْتُ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ فَقُلْتُ مَا بَالُ النَّاسِ قَالَ أَمْرُ اللَّهِ ، ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ رَجَعُوا ... .
ابوقتاده مي گويد : سالي كه جنگ حنين اتفاق افتاد ، همراه رسول خدا (ص) بودم ، وقتي كه دو لشكر روبروي هم قرار گرفتند ، مسلمانان فرار مي كردند ، سپس بر ميگشتند .
مردي از مشركان را ديدم كه بر يك مسلمان غلبه كرده ودر حال كشتن وي بود ، آن دو را دور زدم تا از پشت شمشيري بين گردن و شانهاش وارد كردم ، آن مرد مشرك برگشت و مرا محكم در آغوشش گرفت و فشار داد كه بوي مرگ احساس كردم ، مرا رها كرد و بر زمين افتاد و مرد . عمر را ملاقات كردم ، گفتم چرا مردم فرار ميكنند ؟ گفت امر و دستور خداوند اين است .
صحيح بخاري ، ج 4 ص 58 ، ح3142 ، كتاب فرض الخمس، ب 18 ، باب مَنْ لَمْ يُخَمِّسِ الأَسْلاَبَ و ج 5 ص 100 ، كتاب المغازى ، ب 54 ، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ( وَيَوْمَ حُنَيْن ... ، ح 4321 و صحيح مسلم ، ج 5 ص 148 .
اين توجيه دقيقا با حكم خداوند در قرآن كه از فرار از صحنه جنگ نهي فرموده است متضاد ونافرماني را اثبات مي كند.
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفًا فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَار . وَ مَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيزًِّا إِلىَ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المَْصِير . الأنفال / 15 و 16.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد ! هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد رو به رو شديد ، به آن ها پشت نكنيد (و فرار ننماييد) ! .
و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند، مگر آنكه هدفش كنارهگيرى از ميدان براى حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد، (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنم ، و چه بد جايگاهى است ! .
بخاري در نقل حديثي از پيامبر گرامي (ص) فرار از جنگ را از مهلكات دانسته و مينويسد :
عن أبي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه عن النبي صلى الله عليه وسلم قال اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ... وَالتَّوَلِّي يوم الزَّحْفِ وَ....
ابوهريره از رسول خدا (ص) نقل ميكند كه فرمود : از هفت چيز كه سبب ورود و بقاء در آتش ميشود بپرهيزيد . از آن جمله است فرار از جبهه جنگ .
صحيح البخاري ، ج 3 ، ص 195 ، ح 2766 ، كتاب الوصايا، ب 23 ، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ و ج 8 ، ص 34 ، ح 6857 ، كتاب الحدود، ب 44 ، باب رَمْىِ الُْمحْصَنَاتِ و صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 64 و ... .
شوكاني در ذيل اين حديث ميگويد :
وقد ذَهَبَ جَمَاعَةٌ من أَهْلِ الْعِلْمِ إلَى أَنَّ الْفِرَارَ من مُوجِبَاتِ الْفِسْقِ .
جماعتي از علماء فرار از جنگ را موجب فسق دانستهاند .
نيل الأوطار من أحاديث سيد الأخيار شرح منتقى الأخبار ، محمد بن علي بن محمد الشوكاني (متوفاي 1255هـ) ، ج 8 ص 78 – 80 ، ناشر : دار الجيل ، بيروت – 1973 .