اين گونه نصوص را به دو قسم ميتوانيم تقسيم نمائيم:
1) احاديثي که در مورد عموم امامان اهلبيت(ع) ميباشد.
2) احاديثي که نام امامي از ائمه اهلبيت در آن به صراحت ذکر شدهاست.
حديث ثقلين: زيدبنارقم ميگويد: در بين راه مکّه و مدينه (در سفر بازگشت از حجةالوداع) در کنار آبگيري که «خُم» نام داشت. پيامبر در ميان مردم چنين خطبه خواند:
«اي مردم آگاه باشيد من بشري بيش نيستم. نزديک است مرا (به عالم بقا) بخوانند و من اجابت دعوت حق کنم. من دو چيز گرانمايه در ميان شما به ميراث ميگذاريم: کتاب خدا که در آن هدايت و نور ميباشد آن را رها نکنيد، و بدان چنگ زنيد و خاندان من، شما را در مورد اهلبيتم يادآور خدا ميشوم».( صحيح مسلم ج 7/ ص 122)
اين روايت آن قدر به صورتهاي مختلف و بوسيله افراد متفاوت نقل شده که بازگويي و بررسي آنها محتاج مجالي خاص است. و همين قدر ما ميخواهيم با تکيه بر اين احاديث بگوئيم که آن حضرت امامت را منحصر در اهلبيت خويش کرده و آنها را قرين و همدوش قرآن قرار دادهاست. از آن جا که پيامبر هدايت را بدست ايشان و قرآن ميداند و چنگ زدن به ذيل و دامان ايشان را موجب نجات قطعي از گمراهي و ضلالت ميشناساند و ميفرمايد که هشيار باشيد و دقّت کنيد که چگونه بعد از من با ايندو رفتار خواهيد کرد، و بدانيد که اين دو هيچوقت از هم جدايي ندارند، و در حوض کوثر محل ورود نجاتيافتگان رستاخيز بر من وارد خواهند شد.
اسلام در جنبه نظري در قرآن کريم تصوير و طرح شده و در وجهه عملي و تجسم خارجي در اهلبيت خودنمايي ميکند. علاوه بر اين از آن جا که به گفته پيامبر هدايت منحصر در اين ميراث گرانقدر اوست. و ميدانيم هدايت قرآن به کلّيات مسائل اعتقادي و اخلاقي و عملي اسلام است ناگزير توضيح و تبيين اسلام قرآني وظيفه و کارکرد اهلبيت ميشود تا هدايت اتمام پذيرد و کامل گردد.
روايت تعداد ائمه:
در سري ديگر از روايات تعداد ائمه و خلفاو زمامداران بعد از آن حضرت تعيين شده و البته نامي از افراد ايشان به ميان نميآيد. روايت جابر از نسخه صحيح مسلم نقل ميشود. او ميگويد: با پدرم به محضر رسول اکرم(ص) رفته بوديم آن بزرگوار فرمود: «هميشه و هميشه دين باقي خواهد ماند تا هنگام برپا شدن رستاخيز و تا اين کهم بر شما دوازده خليفه باشند که همه ايشان از قريشند.»
در اين گونه احاديث ناظران و شارحان اهلسنت سخت به بنبست رسيدهاند، و نتوانستهاند معين کنند که اين دوازده تن کيانند؟ و چگونه يک گروه دوازده تني که پشت سر هم ميآيند تا روز قيامت دوام ميآورند، و ميمانند؟
هنگامي که بيشتر تحقيق ميکنيم و به مجموعه روايات نظر ميافکنيم که در اين حديث دقيقاً پيامبر اکرم تعداد خلفاء بعد از خود را با عدد دوازده بيان ميکنند و ديگر اينکه اين پيشوايان و خلفا به طور پيوسته تا روز قيامت در ميان اُمت خواهند بود.
و اين مدت عصر خلافت دوازده تن خليفه است که ناگزير بايد حداقل عمر يک تن از اين خلفاء آن چنان طولاني باشد که عصر خلافت امکان همدوشي با اين زمان دراز را داشته باشد.
بنابراين تنها طرح مکتب اهلبيت يعني دوازده امام معصوم است که قابل تطبيق با حديث مزبور ميباشد و اهميت حديث در اين است که در تمام صحاح و سنن و مسانيد حديثي اهلسنّت وجود دارد و همگان صحت و اعتبار آن را قبول دارند.
2) امّا روايتهايي که نام امام در آن تصريح شدهاست:
حديث يوم الدار: اين حديث در دعوت پيامبر اکرم(ص) خويشان خود به دين اسلام و ياري خواستن او از آنان در اين مورد از جانب پيامبر اکرم(ص) وارد شدهاست:
قال رسول الله(ص): اِنَّ هذا أخي و وصييّي و خليفتي فيکم فاسمعوا له و أطيعوا.( طبري: تاريخ الرسل و الملوک ج 1 ص 321)
پيامبر اکرم(ص) در اين حديث حضرت علي(ع) را حاکم تعيين نکرد بلکه بالاتر و برتر از حاکم معين نمود. وصي و وزير پيامبر و مبلغ رسالات الهي پس از پيامبر، معرفي کرد. و دهها حديث ديگر....
بنابراين با سيري در آيات و روايات و تاريخ متوجّه ميشويم که پيامبر اکرم به جانشين خود اهتمام ميورزيدند و از همان ابتداي دعوت به فکر اين امر مهم بودهاند و يک لحظه از آن غافل نبودند. چگونه ميتوان پذيرفت که پيامبر اکرم(ص) در مورد همه امور مستحبات و مکروهات و عبادات و... حديث داشته باشند و در اين امر مهم هيچ مطلبي را بيان نفرمودهاند؟ در حاليکه حتي براي يک روز هم که از مدينه براي جنگ خارج ميشوند براي خود جانشين تعيين ميکردند.
جريان غدير که يک حديث متواتر است و در کتب فريقين به وفور ديده ميشود بر همگان آشکار است که پيامبر اکرم(ص) در واپسين روزهاي عمر خويش به امر خداوند حضرت علي(ع) را امام بعد از خود معرفي کردند به نص آيه شريفه: « يا ايّها الرسول بَلّغ ما أَنزل إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ فإِنْ لَمْ تَفْعَل فما بَلَّغْتَ رسالتَهُ... ».( آيه 67 سوره مائد)
در اين آيه شريفه امامت امام علي(ع) را همسنگ رسالت بيان فرموده است و اگر آن را ابلاغ نکند گويي رسالت را ابلاغ نکردهاست. و آن گاه دست حضرت علي(ع) را جلوي چشمان همگان بالا ميبرد و ميفرمايد: «مَنْ کنتُ أَنا مولاه فهذا عليٌّ مولاه» و سپس از همگان ميخواهد که با او بيعت کنند. و بعد از اعلام اين امر مهم آيه شريفه « اليوم أکملتُ لَکم دينکُم و أتممت عليکم نعمتي و رَضيتُ لَکُمُ الأسلام ديناً »(آيه 3 سوره مائده)
با بيان امامت، دين کامل ميشود و نعمت بزرگ اسلام بر همگان اتمام حجت ميشود و دين مبين اسلام مورد پسند و رضايت الهي است.
امّا متأسفانه همين مردمي که با علي(ع) در حضور پيامبر اکرم(ص) بيعت کرده بودند و افضليت و اعلميت و ازهد بودن علي(ع) را ميدانستند، با اين حال بعد از وفات پيامبر اکرم(ص) به جاهليّت بازگشتند و گويي همه اين سفارشها و بيانات پيامبر اکرم(ص) را فراموش کردند.
-----------------------------------------
سوال کننده : مهدی الهی
برسي احاديثي در مسأله امامت
- بازدید: 1974