37 « لِيَمِيزَ اللّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِى جَهَنَّمَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
ترجمه :
37. براى اين است كه جدا مىفرمايد خداوند خبيث را از طيّب و قرار مىدهد خبيث را بعض آن را بر بعض ديگر؛ فوق يكديگر. پس متراكم و وصل مىكند مثل طبقات پياز جميع آنها را، پس از تراكم قرار مىدهد او را در جهنم، اينها آنهايى هستند كه زيانكار شدند.
تفسير :
[ تمام كافران در جهنم هستند ]
«لِيَمِيزَ اللّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» «تميز» ، جدا كردن است بعضى را از بعض، كأنّه در دنيا كافر و مسلم، مؤن و مخالف، عادل و فاسق، مطيع و عاصى مخلوط و محشور با يكديگرند ولى در قيامت از هم جدا و ممتاز هستند :
«وَامْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»[1].
و «خبيث» مقابل «طيّب» پليد است اطلاق بر هر پليدى مىشود. و در قرآن و اخبار اطلاقات زيادى دارد بر كلمه و بر شجره در مقابل طيّب: «أَ لَمْ تَرَكَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ...»[2]الآية ، «وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ...»[3]الآية .
بر انسان: «الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَالطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ»[4].
بر بلاد: «الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِى خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاّ نَكِداً»[5].
بر اعمال قبيحه: «وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِى كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ»[6].
و بر شيطان در حديث خلوة[7]:
«أعوذ بك من الخبيث المخبث الشيطان الرجيم»[8].
و بر بول و غائط؛ لذا نهى شده در (باب صلاة عن مدافعة الأخبثين)[9].
و بر اولاد زنا در حديث است : «لا يبغضنا إلاّ مَنْ خَبُثتْ ولادته»[10].
و بر مأكولات كريه الطعم و الريح [= بد مزه و بد بو] در حديث است : «مَن أكل من هذه الشجرة الخبيثة فلا يقربنّ مسجدنا»[11].
در مجمع البحرين : «يريد الثوم و البصل و الكرّاث؛ سير و پياز و گشنيز ».
و بر نجاست فرمود : «إذا بلغ الماء قُلَّتَين لم يحمل خبثاً»[12].
و بر حرام در حديث است : «ثمن الكلب خبيث ومهر البغي خبيث»[13].
و بر خمر و اشباهه در اخبار : «نهى عن أكل دواء خبيث»[14] [ ؛ مراد خمر و شراب است و اطلاقات و استعمالهاى ديگر ] و جامع جميع، پليدى و كثافت و مخالف طبع و كريه است و در اين آيه مراد ارباب ضلالت و كفر و شرك است كه اصحاب آتش هستند.
«وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ»، چون از براى جهنم هفت طبقه است هر طبقه مخصوص يك دسته است «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»[15]، لكن اين طبقات وصل به يكديگر است مثل طبقات پياز «فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً»اينها به هم چسبيده كه يكى از عقوبات ضيق جهنم است كه جاى فرو رفتن يك نيزه نيست.
«فَيَجْعَلَهُ فِى جَهَنَّمَ»؛ تمام آنها را يك مرتبه در آنجا قرار مىدهند. «أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» «خسران» سرمايه از دست دادن است و چه خسرانى است بالاتر از اين.
-------------------------------------------------------
[1] . جدا شويد امروز اى گروه مجرمين. سوره يس: آيه 59 .
[2] . آيا نديدى كه خداوند چگونه مَثَلْ زده كلمه طيبه [ ؛ لا إله إلاّ اللّه ] كه مانند درختى طيبه [ ؛ وجود مقدس پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله ] است . سوره ابراهيم: آيه 24 .
[3] . و مَثَلِ كلمه خبيثه [ ؛ شرك ، كفر ، ضلالت ، معاصى الهى و صفات رذيله ] چون درختى ناپاك [ ؛ اعداى آل محمد صلىاللهعليهوآله ] است . همان : آيه 26 .
[4] . زنان پليد براى مردان پليد و مردان پليد براى زنان پليد و زنان پاك براى مردان پاكند و مردان پاك براى زنان پاك. سوره نور: آيه 26 .
[5] . و زمين پاك ، گياهش به اذن پروردگارش بر مىآيد و آن زمينى كه ناپاك و نامناسب است گياهش جز اندك و بىفايده برنمىآيد . سوره اعراف: آيه 58 .
[6] . و نجات داديم او را از شهرستانى كه مردمش كارهاى پليد مىكردند . سوره انبياء: آيه 74.
[7] . هنگام رفتن به بيت الخلا .
[8] . خدايا! من از شيطان رانده شده درگاه الهى ، آن ناپاك آلوده به تو پناه مىبرم. كافى: ج3، ص16 ح1، و تهذيب الأحكام: ج1، ص25، ح2، و در آنها « المخبث الرّجس النّجس... » آمده است .
[9] . وسائل الشيعة : ج7 ، ص251 .
[10] . فقط كسى كه ولادت او ناپاك و حرام باشد ، با ما دشمنى دارد . من لايحضره الفقيه: ج1، ص96، ح12، و وسائل الشيعة: ج2، ص318، ح5. رسول اكرم صلىاللهعليهوآله فرمودند : هر كه عترت مرا دوست نداشته باشد ، يكى از اين سه گروه است : يا منافق است يا حرامزاده است و يا اينكه در زمان ناپاكى ، مادرش به او باردار شده است . الخصال : ص137 ؛ روضة الواعظين : ص270 ؛ نظم درر السمطين : ص233 و شرح احقاق الحق : ج9 ، ص517 .
[11] . هر كس از اين درخت بدبو و بدمزه بخورد، به مسجد ما نزديك نشود. علل الشرائع: ج2،ص236، ح1؛ و در آن « البقلة » به جاى « الشجرة » آمده است ؛ مجمع البحرين: ج2، ص252 و وسائل الشيعة: ج5، ص227، ح5 .
[12] . هر گاه آب به حد كُر برسد نجس نمىشود. مجمع البحرين: ج2، ص252.
[13] . بهاى فروش سگ و مهريه زناكار حرام است. همان .
[14] . از خوردن داروى ناپاك و خبيث ـ يعنى شراب ـ نهى فرمود. مجمع البحرين: ج2، ص252 و بحار الأنوار: ج59، ص87 عن النهاية.
[15] . دوزخى كه براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معين از آنان [ وارد مىشوند ] . سوره حجر: آيه 44
آیه ٣٧ « لِيَمِيزَ اللّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ ... »
- بازدید: 5316