اعترافات عمر درباره امير مؤمنان على(عليه السلام)
على(عليه السلام) راهنماى مردم به قرآن و سنّت
علامه ابو العبّاس احمد بن يحيى ثعلب در كتاب امالى ـ پس از شرح سخنان عمر درباره اعضاى شوراى خلافت و پرده بردارى او از رذائل اخلاقى پنج تن از اعضا در حضور عبدالله ابن عبّاس ـ مى نويسد: در اين موقع على وارد شد، پس عمر به ابن عبّاس گفت:
«إنّ أحراهم أن يَحمَلهُم على كتاب ربّهم و سنّة نبيِّهم لَصاحبُك، والله لَئن وليها ليحملنَّهم على المُحَجَّة البيضاء والصّراطِ المستقيم».(129)
محققاً شايسته ترين كسى كه مردم را وادار بر عمل به كتاب پروردگارشان و سنّت پيامبرشان كند، رفيق تو (على بن ابى طالب) باشد، والله اگر او عهده دار امر خلافت شود مردم را به رفتن در جاده روشن و راه راست گرايش دهد.
اكنون اين سؤال مطرح است: با نقاط ضعفى كه عمر براى اعضاى شورا ذكر كرد و از طرفى على(عليه السلام) را با جملاتى كه گذشت معرّفى نمود ديگر چه عاملى در كار بود كه با تشكيل شورا، نقشه بر سر كار آمدن عثمان را مطرح و عملى ساخت؟!
ابن عبد البر قرطبى و ديگران آورده اند: عمر به هنگام ضربه خوردن و وصيّت در امر خلافت بعد از خود ـ با نگاهى عميق به على ـ گفت: اگر اين شخص را متصدى امر خلافت كنيد شما را به راه راست و راه حق خواهد برد، «ولو كان السيف على عنقه». هر چند شمشير ]دشمن و مخالف[ برگردنش باشد.(130)
قرطبى از عبدالله بن عبّاس نيز نقل نموده كه گفت: روزى با عمر مى رفتيم، پس ناگهان تندى نفس به وى دست داد و بالاخره سخن از اينكه چه كسى را به جانشينى و خلافت بعد ازخود برگزيند به ميان آمد، آنگاه گفت: چنان مى بينم كه رفيقت (على بن ابى طالب) را شايسته مى دانى؟
گفتم: آرى والله من ]بخاطر سابقه و علم او و نزديكيش با پيامبر(صلى الله عليه وآله) و عنوان داماديش با او[ همين را مى گويم.
عمر گفت: «إنّه كما ذكرت» مطلب همچنان باشد كه مى گوئى ولى او شوخ مسلك است.(131)
ناگفته پيداست كه عمر با ايراد كلمه: «إنّه كما ذكرت» برخوردارى على را از صلاحيت و برترى بر ديگران در امر خلافت پذيرفت و بدان اعتراف نمود.
اما شوخ طبعى على را مطرح و مانع واگذارى امر خلافت به او وانمود كرد و به فرض راست بودن، چگونگى مانعيّت شوخ طبعى از امر خلافت، سؤالى باشد كه بايد عمر و طرفدارانش پاسخگوى آن باشند.
_________________________________________________
(129) شرح ابن ابى الحديد، 6/327 ـ 326.
(130) استيعاب، 8/211 چاپ حاشيه اصابه.