بسم الله الرحمن الرحیم
خليفه اوّل ابوبكر از منصبي كه بر آن تكيه زده بود, با لفظ ولي ياد مي كند و مي گويد: ألا إني قد وليت عليكم  هان بدانيد من بر شما ولي شده ام, در حالي كه بهترين شما نيستم! (1)
مشابه همين كلام از عمر نقل شده: ألا إني قد وليت عليكم  هان بدانيد كه من ولي شما شده ام! (2)
و از عمر نيز در مورد امر جانشيني صادر شده است كه گفت اگر سالم مولي حذيفه زنده بود او را بر شما ولي مي كردم(3) و نيز به او در مورد جانشيني اش گفته شد كه اگر صلاح مي دانيد جانشيني براي خود تعيين كنيد. او در پاسخ از ابوعبيد جراح, معاذبن جبل, خالدبن وليد يك به يك نام مي برد و در مورد هر كدام مي گويد مي خواستم او را ولي گردانم(4)...
آن طور كه ديديد شيخين از منصبي كه بر آن تكيه زده اند با الفاظي هم ريشه ولي ياد مي كنند, و در مورد امر جانشيني پس از خود نيز از اين واژه بهره برده اند; در اين صورت البته دلالت اين كلام واضح است و كسي هم در فهم آن دچار ترديد و تردّد و تأويل نشده است; امّا چطور وقتي رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد جانشيني اميرالمؤمنين علیه السلام مي فرمايد كه علي ولي شماست يا مي فرمايد علي ولي شما بعد از من است ... داستان دچار فراز و نشيب هاي زيادي مي شود تا آن جا كه ... (تا به كجا مطرح نيست, مهم اين است كه) به برداشت بحث جانشيني منتهي نشود؟!!

پي نوشت:

1 كنز العمال - المتقي الهندي - ج 5 - ص 599, المصنف - عبد الرزاق الصنعاني - ج 11 - ص 336  337 , السنن الكبري - البيهقي - ج 6 - ص 353و تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 281 - 282
( 14062 - ) عن الحسن أن أبا بكر الصديق خطب الناس فحمد الله وأثني عليه , ثم قال : إن أكيس الكيس التقوي وأحق الحمق الفجور ألا إن الصدق عندي الأمانة والكذب الخيانة , ألا إن القوي ضعيف حتي آخذ منه الحق , والضعيف عندي قوي حتي آخذ له الحق , ألا وإني قد وليت عليكم ولست بخيركم , لوددت أن قد كفاني هذا الامر أحدكم
2  البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 92: وقال سيف بعد ذكره قدوم عمر بعد طاعون عمواس في آخر سنة سبع عشرة , قال : فلما أراد القفول إلي المدينة في ذي الحجة منها خطب الناس فحمد الله وأثني عليه ثم قال : ألا إني قد وليت عليكم
3  تاريخ ابن خلدون - ابن خلدون - ج 1 - ص 194
قول عمر لو كان سالم مولي حذيفة حيا لوليته
4  تاريخ المدينة - ابن شبة النميري - ج 3 - ص 886 - 887
نویسنده:علی عبادی

نوشتن دیدگاه