علامه محمد تقى مجلسی(رحمة الله علیه)

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

متوفاى 1070 ق.

تولد
محمد تقى در سال 1003 ق. در شهر بزرگ و زیباى اصفهان پایتخت صفویه،‌چشم به دنیا گشود. به مباركى نهمین امام معصوم (علیه‌السلام) او را محمد تقى نام نهادند. آواى اذان و اقامه اولین كلماتى بود كه در گوش او طنین افكند. بدین گونه آغاز زندگى او با نواى توحید و رسالت قرین شد.
كودكى محمد تقى در محیطى آكنده از صفا و عشق به دین و پیشوایان دین سپرى شد. از همین روفطرت خداجوى او مجال رشد یافت و احساسات و عواطفش با حب آل محمد (صلى الله علیه و آله) شكل گرفت. پدرش ملا على مجلسى فاضلی دانش دوست بود خود از راویان احادیث اهل بیت (علیهم‌السلام) به شمار می‌آمد. ذوق و قریحه شعر گویى او شهرت داشت و به «مجلسی» تخلص می­كرد و گویا از همین رو، مجلسى نام گرفته بود.[1]

كودكی
مولا على مجلسى از همان اوان كودكى محمد تقی، اعتقادات و مبانى دینى را به او تعلیم می‌داد؛ از خدا و رسول خدا (صلى الله علیه و آله)، از معاد و دوزخ و بهشت برایش – سخن می‌گفت. نماز را به او آموخته بود و او را به همراه خود به مجالس مذهبى می‌برد. محمد تقى نیز به دین و مسائل دینى علاقه نشان می‌داد و آن گونه كه خود نقل كرده است كودكان را با آیات قرآن و روایات، به انجام كارهاى خوب و ترك كارهاى زشت فرا می‌خواند. براى همین در حلقه بازى كودكان رفتار او بیشتر به بزرگان می‌نمود تا كودكان. این صفاى روحى و علاقه مذهبى بعدها در شخصیت و زندگى او تجلیات بارزترى یافت و محمد تقى را در راه تحصیل علوم و معارف الهى قرار داد. وجود عالم بزرگى چون درویش محمد عاملی، پدر بزرگ مادرى او در میان بستگان محمد تقى در شوق او به تحصیل معارف اسلامى نقش بسیارى داشت و نیز وجود بزرگانى چون حافظ ابونعیم اصفهانى (متوفاى 403 ق.) در بین نیاكان او همت و علاقه او را به قدم نهادن در راه آنان می‌افزود.
می‌توان گفت نخستین كلاس درس او خانه بود. چرا كه در خانواده‌اى فرهیخته و دوستدار علم رشد می‌یافت.

تحصیل
گامهاى بعدى و دانش را تحت نظر پدرش استوارتر برداشت و پس از آن با استادان بزرگ حوزه اصفهان آشنا شد و به راهنمایى پدرش به درس علّامه مولا عبدالله شوشترى (یكى از علماى بزرگ حوزه اصفهان) راه یافت.
علّامه مولا عبدالله شوشترى از تربیت یافتگان حوزه نجف بود كه پس از طى مراحل عالى علمى به اصفهان مهاجرت و در آنجا اقامت كرده بود. محمد تقى سالها همراه این استاد بود و فقه، حدیث، اصول فقه، كلام و تفسیر را نزد وى آموخت و تحصیل علم حدیث و روایت را بیشتر مدیون او بود. خود سالها بعد در این باره می‌نویسد: «او بزرگ استاد ما و بزرگ استاد شیعه در عصر خویش بود. وى علّامه‌اى محقق و دقیق و زاهدى عابد و با ورع بود. بیشتر مطالب این كتاب (روضة المتقین كه كتابى روایى است) از افادات اوست …»
می‌توان گفت كه نشر فقه و حدیث در آن دوران در اصفهان به وسیله او صورت گرفت.[2] پس از وفات استاد در سال 1021 ق. نزد فرزند او مولا حسنعلى شوشتری، كه او نیز از علماى برجسته و استاد بسیارى از مشاهیر حوزه اصفهان بود، به تحصیل پرداخت.
همزمان دوران تحصیل نزد علّامه عبدالله شوشترى به درس دانشور دیگرى راه یافت و در نفس و وجود خویش سفرى را آغاز نمود. این سیر انفسى به راهنمایى سالك و عارفى وارسته، فقیه و محدث بزرگ «شیخ بهایی» آغاز شد.
از سالهاى آغازین تحصیل، نسبت به عرفان جذبه‌اى شدید در محمد تقى وجود داشت. حس می‌كرد كه فقه اصول و علوم متداول مدرسه‌اى عطش جانش را فرو نمی‌نشاند. شاید در سنین بلوغ این احساس در او شكل گرفته بود،‌اما همان گونه كه مقتضاى این سنین است آن احساس مبهم و درك خام را نمی‌توانست براى خود تبیین كند و با دیگران به وضوح درباره‌اش سخن بگوید. اما اینكه «چه كند و از كجا آغاز كند؟» براى او به مراتب مجهول تر بود. ولى پس از آشنایى با شیخ بهایى و حضور در درس وى گمشده خود را یافت.
بهاءالدین محمد عاملی، معروف به شیخ بهایى در آن زمان از اساتید شاخص و برجسته حوزه اصفهان به شمار می‌رفت. جامعیت او در علوم مختلف شگفت آور بود. به طورى كه بر بیشتر علوم متداول تسلط داشت و در آنها صاحب تألیف بود. مجلسى بعدها درباره این استادش می‌نویسد: «او بلند مرتبه و والامقام بود و حافظه‌اى سرشار داشت. من كسى را مانند او در كثرت علوم و وفور فضل و بلندى مرتبه ندیده‌ام.»[3]
تواضع و آزادمنشى او در برابر شاگردان خویش، حتى كسانى چون محمد تقى جوان، بر جذابیت و محبوبیت او نزد محمد تقى افزده بود. محمد تقى مجلسى خود نقل می‌كند آن هنگام كه هنوز بالغ نشده بود در درس شیخ بر او اشكالى علمى وارد كرد و شیخ نیز پس از آنكه گفتار محمد تقى را حق یافت از نظر خود دست برداشت و آن سخن را تأیید كرد[4].
آنچه كه محمد تقى مجلسى را بیش از همه مجذوب شیخ بهایى كرده بود، علاوه بر تسلط او بر علوم شرعی، سیر و سلوك روحانى و زهد و قناعت آن عارف و فقیه پر آوازه بود. از این رو همراهى محمد تقى مجلسى با شیخ از ابتداى دوران تحصیل – از سنین نوجوانى – تا اواخر عمر شیخ ادامه داشت.
وى علاوه بر آن از مجلس درس علماى دیگرى همچون میرفندرسكی، قاضى ابوالسرور،‌امیر اسحاق استر آبادی، شیخ عبدالله بن جابر عاملى (پسر عمه‌اش) ملا محمد قاسم عاملى (دایی‌اش) نیز بهره برده است.

هجرت به نجف
سال 1304 ق. آنگاه كه سى و یك بهار از عمر مجلسى می‌گذشت فصل دیگرى در زندگى او باید آغاز می‌شد؛ فصل استقلال علمی، و ثمر دادن. اما او در آن سالها سوداى دیگرى در سر داشت؛ سوداى خلوت گزیدن و سیر و سلوك. از نظر او هنوز راه بسیارى مانده بود كه باید طى می‌شد. سفرى از خویش و درنوردیدن خود و خواسته‌هاى لجام گسیخته خود. عزم مجلسى بر چنین سفرى بود. گرچه از سالها قبل این سفر براى وى آغاز شده بود اما گویى سفر به نجف، كه سفرى در بعد مكانى بود، به سیر روحى او گستره تازه‌اى می‌داد.
نجف، شهر على (علیه‌السلام) بستر رویش علوم و معارف اسلامى بود و فضاى آن از وجود بارگاه آن حضرت،طهارت و صفاى خاصى داشت. خاكى مقدس و فضایى ملكوتی! نجف علاوه بر آنكه در آن زمان یكى از حوزه‌هاى معروف و معتبر شیعه بود، پیكر مقدس سرور پرهیزكاران عالم و اسوه زاهدان را در خود جاى داده بود.
اكنون محمد تقى در كار بارگاه سید اوصیا و پدر ائمه (علیهم‌السلام) از عنایتهاى آن بزرگ بهره‌مند می‌شد. خود درباره آن دوران می‌گوید: « در حوالى روضه مقدس – در مقام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) – شروع به مجاهده نفس نمودم و خداوند به بركت مولاى ما – كه درود‌هاى خدا بر او باد – باب هاى مكاشفه را كه عقلهاى ضعیف تحمل آن را ندارند، بر روى من گشود.»[5]
در آن دوران خوش و وجدآور كه وراى خوشى و نشاط‌هاى مادى است، مجلسى درس و بحث و قلم را كنار نگذاشت؛ چرا كه كلام معصوم را چیزى خارج از آن حیطه و بی‌ارتباط با آن نمی‌دانست. در نجف از «سید شرف الدین على شولستانی» از علما و محدثان بزرگ حوزه نجف، بهره برد و در 33 سالگى به كسب اجازه از او نائل شد[6].

بازگشت به اصفهان
دوران اقامت مجلسى در نجف را باید حد فاصل دو مرحلّه متمایز زندگانى او دانست. در پایان این دوران ، او همتى فراتر از خود یافته  بود و می‌خواست كه رسالت خود را در هدایت و ارشاد مردم نیز به انجام برساند. اكنون رؤیاى صادق، كه یكى از راه‌هاى الهام از عالم غیب به انسان است، براى او راه می‌گشود. در خواب على (علیه‌السلام) را دید كه به او می‌فرمود تا به اصفهان برگردد اما او اصرار فراوانى می‌كرد كه حضرت اجازه دهد در جوار بارگاهش اقامت داشته باشد. امام (علیه‌السلام) فرمود كه وجود او در اصفهان برای هدایت مردم مفید‌تر است. پس از آن مجلسى به اصفهان بازگشت و به تألیف و تدریس مشغول شد.
از خدمات علمى در این دوران نوشتن شرحى بر صحیفه سجادیه بود. «وى در مقابله تصحیح و نشر صحیفه تلاش بسیارى كرد و در اثر اهتمام او به این امر صحیفه سجادیه در میان مردم شناخته شد و از هجران و فراموشى بیرون آمد.»[7]

به سوى حدیث
احادیث و گفتار معصومین (علیهم ‌السلام) براى محمد تقى مجلسى ارزشى والا و بی‌‍حساب داشت. چرا كه او تهذیب نفس و رشد و ارتقاى روحى را كه برنامه زندگی‌اش بود، با راهنمایى و هدایت معصومین (علیهم‌السلام) میسر می‌دانست و معتقد بود كه سیر و سلوك صوفى مآبانه‌اى كه بدون هدایت و حب اهل بیت صورت گیرد رساننده به حق تعالى و مقرب به ذات احدى نیست. از سوى دیگر او در آداب و اعمالى كه در سیر و سلوك روحى باید مراعات شود، سخت پاى بند به پیروى از دستورها و احكام دینى بود. او اعتقاد داشت كه : «با فقه است كه سعادت ابدى و كمالات همیشگى حاصل می‌گردد.»[8]
پیشتر تصمیم داشت كه به شرح و تفسیر روایات معصومین (علیهم‌السلام) بپردازد. لیكن چون كارى عظیم بود، در خود این جرأت را نمی‌یافت.[9] تا اینكه زمانى به بیمارى سختى دچار شد به طورى كه تا چند قدمى مرگ رفت. در بستر همان بیمارى رؤیاهایى چند دید كه از یافتن زندگى دوباره و شروع مرحلّه‌‌اى جدید در زندگی‌اش حكایت می‌كرد. از آنجا كه مجلسى از سالهاى نخست، عمرش را با تهذیب نفس، صفای قلوب و خلوص نیت سپرى كرده بود، رؤیاهاى صادق بسیارى برایش رخ می‌داد و با این الهام غیبی، كه در بیانات ائمه (علیهم‌السلام) جزئى از نبوت شمرده شده، در طول زندگى خود راه می‌گشود. [10]
مجلسى در رؤیا به دست ائمه (علیهم‌السلام) شفا یافت و در رؤیایى دیگر از غذا و میوه‌هاى بهشتى كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) برایش فرستاده بود، خورد. خود می‌گوید: «پس از آنكه از خواب بیدار شدم آن را به علم تعبیر كردم. گویى به قلبم الهام شده بود كه به شرح و تفسیر حدیث بپردازم. پس به این امر مشغول شدم.»[11]
از آن زمان تألیف پیرامون حدیث و كتب روایى در زندگى ملا محمد تقى مجلسى آغاز شد و تا پایان عمر همچون شاخصى پر ارج در فعالیت‌هاى علمی‌اش، ادامه یافت. تألیفاتى چون «اربعین» (چهل حدیث از معصومین (علیهم‌السلام) «شرح زیارت جامعه»، «شرح حدیث همام» به زبان فارسی، «الاحیاء الاحادیث» كه شرحى است ناتمام بر كتاب «تهذیب الاحكام» تألیف شیخ طوسى و از آخرین تألیفات آن محدث گرانقدر بوده و اجل مهلت اتمام آن را به او نداده است، «لوامع الصاحبقرانی» كه شرحى است فارسى بر «من لا یحضره الفقیه» تألیف شیخ صدوق و «روضة المتقین» كه شرحى است بر كتاب «من لا یحضره الفقیه.»[12]
كتاب «من لا یحضره الفقیه» یكى از كتب چهارگانه روایى معتبر شیعه است كه حاوى روایات فقهى می‌باشد و به قلم شیخ صدوق (متوفى 381 ق.) جمع آورى و تدوین شده است این كتاب همچون دیگر كتب اربعه، از متون اصلى روایی است كه از زمان تدوین آن، مورد مراجعه و توجه علماى شیعه بوده، به طورى كه بیش از هیجده شرح و تعلیقه بر آن نوشته شده است[13].
«روضة المتقین» ملا محمد تقى مجلسى یكى از بهترین شرح‌هاى نوشته شده بر این كتاب بوده و بارها به چاپ رسیده است. چاپ جدید آن در چهارده جلد و به نحوى مطلوب منتشر شده است. روضة المتقین همچنانكه مجلسى خود در آخر كتاب می‌گوید عصاره دانش و معلومات فقهی، اصولى و كلامى او در طول پنجاه سال تحصیل و تحقیق می‌باشد[14].
آن عالم و محدث گرانقدر در روضة‌المتقین، علاوه بر تصحیح من لا یحضره الفقیه،‌كه به گفته وى در آن زمان نسخه‌هاى پر غلط داشته، به مقابله این كتاب با دیگر كتب چهارگانه روایى پرداخته و هر جا كه روایتى با سند ضعیف ذكر شده، آن را با نقل روایتى با سند قوى از سه كتاب دیگر تكمیل و جبران كرده است. در این كتاب به مقتضاى روایات، مطالب سودمندى از سوى شارح آورده شده و نه تنها در زمینه فقه و احكام عملی، بلكه در دیگر زمینه‌ها از جمله بحث‌هاى رجالی، ادبی، كلامى وعرفانی، نیز سخن گفته شده است. تدوین چنین كتاب ارزشمندى به احاطه و تسلط بر بسیارى از علوم، از جمله: لغت، رجال، فقه، اصول فقه، تفسیر و كلام، نیاز داشته كه خود نمایانگر وسعت و وفور علم مؤلف آن می‌باشد.

بر كرسى تدریس
از سال 1040 ق. به قعد، نسل جدیدى از علما در حوزه اصفهان ظهور كردند. بزرگانى چون شیخ بهایى (متوفى 1030 ق.) و میرداماد (متوفى 1041 ق.) در كهولت در گذشته بودند و كم كم نسل‌ دیگرى از فقها جاى آنها را می‌گرفتند. ملا محمد تقى مجلسى از زمره آنان بود.
مجلسى در آن دوران از مدرسان ممتاز حدیث و فقه در حوزه معتبر اصفهان به شمار می‌رفت و به تدریس اصول، فقه، تفسیر، كلام و رجال اشتغال داشت[15]. او هر روز در مسجد جامع اصفهان به تدریس پرداخته،‌جمع زیادى از دانش پژوهان و طالبان علوم اهل بیت (علیهم‌السلام) در محضر درسش حاضر می‌شدند .
نام برخى از بزرگانى كه شاگرد ملا محمد تقى مجلسى بوده یا تنها اجازه نقل حدیث از وى داشته‌اند از این قرار است:
علّامه محمد باقر مجلسی، سید عبدالحسین خاتون آبادی، محقق خوانساری، سید نعمت الله جزایری، ملا میرزاى شیروانی، ملا محمد صالح مازندرانی، ملا محمد صادق كرباسی، سید شرف الدین على گلستانه، ملا عیز الله و ملا عبدالله مجلسی، میرزا ابراهیم اردكانى یزدی، مولا ابوالقاسم بن محمد گلپایگانی، بدرالدین بن احمد عاملى و میرزا تاج الدین گلستانه.‌[16]

منزلگاه روشنی
علّامه محمد تقى مجلسى علاوه بر آنكه در جامعه فردى فعال و مؤثر بود در خانه نیز شخصیتى تأثیرگذار بر فرزندانش بود، به طورى كه پسرانش همگى در راه تحصیل قدم گذاشته، از علماى عصر خود گشتند. دامادهاى مجلسی،‌ملا محمد صالح مازندرانی، ملا محمد على استرآبادی، ملا میرزاى شیروانى و میرزا كمال الدین فسایی، نیز همه از علماى آن دوران بودند و فرزندان و نوادگانشان سلسله بزرگ و ارجمندى از علما و فقهاى شیعه را به وجود آوردند. پسران او ملا عبدالله مجلسى و علّامه محمد باقر مجلسى فرزند كوچك، همه نزد پدر و اساتید بزرگ تحصیل نمودند و از علماى زمان خود به شمار می‌آمدند. در میان پسران او علّامه محمد باقر مجلسى معروف به «علّامه مجلسی» مؤلف بحارالانوار، از همه شاخص‌تر بود. وى از بزرگترین شخصیتهاى خاندان مجلسى و تاریخ تشیع است.

به سوى ابدیت
فقیه و محدث گرانقدر، ملا محمد تقى مجلسى در یازدهم شعبان سال 1070 ق. در اصفهان رحلت نمود وپیكرش در همان شهر به خاك سپرده شد[17]. وفات او ضایعه‌اى بزرگ براى حوزه‌هاى دینی، خصوصاً حوزه بزرگ اصفهان، به شمار می‌آمد. چرا كه اصفهان یكى از بهترین استادان حدیث را از دست داده بود.
اما دست پروردگان محضر فیض و افاده او راهش را ادامه دادند و راه او كه در تهذیب نفس و احیاى حدیث سعى بلیغى روا داشت، با شاگردانش خصوصا علّامه محمد باقر مجلسی، ادامه یافت و عصر بازگشت به حدیث و تعبد تجلى بارزتر و رونق بیشترى یافت.

وصایا و سفارشها
ملا محمد تقی مجلسى (ره) در اجازه‌نامه‌اى كه در سالهاى آخرین عمر براى فرزندش علّامه محمد باقر مجلسی، نوشت راه او را كه ادامه راه خودش بود براى وى چنین ترسیم كرد:
«پس به درستى كه من،‌او و نفس خطاكار خود را به تقواى خداى تبارك و تعالى وصیت می‌كنم؛ كه آن وصیت خداى تعالى به انسانهاى اولین و آخرین است. و ا ینكه مراقبت خود را بذل كند و اخلاص در علم وعمل داشته باشد كه: به درستى مردم همگى هلاك می‌شوند، مگر عالمان. و عالمان همگى هلاك می‌شوند، مگر عاملان به علم خود. و عاملان همگى هلاك می‌شوند، مگر مخلصان. و مخلصان نیز در معرض خطرى بزرگ قرار دارند. و اینكه در هر روز جزئى از قرآن عظیم را با تدبر و تفكر بخواند. در هر روز وصیت مولاى ما امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به فرزندش امام حسن (علیه‌السلام) سرور جوانان بهشت را كه در نهج البلاغه ذكر شده، ملاحظه نماید و به آن و دیگر وصایاى آن حضرت وائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) عمل نماید. ریاضت و جهاد با نفس را ترك نكند كه خداى تعالى فرموده: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین[18]؛ و كسانى كه در راه ما مجاهده كردند، به یقین ما آنان را به راه‌هاى خود هدایت می‌كنیم و به درستى كه خداوند با احسان كنندگان است. »
و بر اوست كه در اخبارى كه درباره اخلاق شایسته و رفتار ناپسند وارد شده، تدبر نماید، و از ناپسند آن اجتناب كند و بر اوست كه به دعا مداومت داشته باشد و از خداى تعالى بخواهد كه او را از اولیایش قرار دهد؛ آنان كه خوفى برایشان نیست و محزون نمی‌گردند … .» [19]

***********************************************

[1] - مرآة الاحوال، نقل از بحارالانوار: محمد باقر مجلسي، ج 102، ص 105.
[2] - روضة‌ المتقين: محمد تقي مجلسي، ج 14،‌ص 382.
[3] - بحارالانوار: ج 102، ص 111.
[4] - مرحوم محمد تقي مجلسي  خود نقل مي‌كند آن هنگام كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بود، در درس شيخ، بر او اشكالي علمي وارد كرد و شيخ نيز پس از آنكه حرف مجلسي را حق يافت از نظر خود دست برداشت و گفته محمد تقي را در حضور شاگردان تأييد نمود. (روضة المتقين: ج 14، ص 404.).
[5] - بحارالانوار: ج 102، ص 113.
[6] - اين اجازه نامه در بحارالانوار: ج 107، ص 32-37 آمده است.
[7] - روضات الجنات: محمد باقر خوانساري، ج 2، ص 119.
[8] - قصص العلماء: ميرزا محمد تنكابني، ص 214. اجازه نامه ملا محمد تقي مجلسي به فرزندش مجمد باقر مجلسي.
[9] - روضة‌المتقين: ج 14، ص 434.
[10] - درباره رويا ميتوانيد به كتاب هزار و يك نكته، نوشته استاد آيت الله حسن زاده آملي، ص 19-23 مراجعه كنيد.
[11] - روضة المتقين: ج 14، ص 434 و 435.
[12] - كتاب «من لا يحضره الفقيه» از نظر زمان تأليف، دومين كتاب از چهار كتاب عمده روايي شيعه است. سه كتاب ديگر: «كافي» تأليف شيخ كليني(ره) (متوفي 329 ق.) ، «استبصار» و «تهذيب الاحكام» تأليف شيخ طوسي (ره) (م 460 ق.) مي‌باشند.
[13] - مشخصات آنها در الذريعه‚ آقا بزرگ تهراني، ج 6، ص 223 و 224 و ج 14، ص 94 ذكرشده است.
[14] - روضة الجنات: ج 14، ص 505.
[15] - اين مطلب از چند اجازه نامه كه براي تني چند از شاگردانش صادر كرده‚ معلوم است. ر.ك. بحارالانوار‚ ج 107‚‌اجازه‌ نامه‌هاي محمد تقي مجلسي؛ روضات الجنات: ج 2، ص 123.
[16] - فهرست نام آنان و تاريخ اخذ اجازه نامه‌ها در كتاب زندگي‌نامه علّامه مجلسي، سيد مصلح الدين مهدوي: ج 2، ص 388 به بعد به طور تفصيلي آمده است.
[17] - جامع الرواة: محمد بن علي اردبيلي، ج 2، ص 82، به نقل از علّامه محمد باقر مجلسي.
[18] - سوره عنكبوت‚ آيه 69.
[19] - قصص العلماء: ص 228. اشاره به آيه قرآن است : «الا ان اولياء‌الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» . 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

sibtayn

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

2 جمادی الثانی

مرگ هارون الرشید در دوم جمادی الثانی سال 193 هـ .ق.  هارون الرشید، در روستای سناباد توس در...


ادامه ...

3 جمادی الثانی

شهادت حضرت صدیقه‌ طاهره، فاطمه‌ زهرا (سلام الله علیها)بنا بر روایات مشهور در سوم جمادی ‌الثانی سال...


ادامه ...

10 جمادی الثانی

درگذشت مستنصر بالله عباسی در روز دهم جمادی الثانی سال 640 هـ .ق. ، مستنصر بالله سی و...


ادامه ...

13 جمادی الثانی

وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها) در سـیزدهم جمادی ‌الثانی سـال 64 هـ.ق. حضرت ام البنین (سلام...


ادامه ...

20 جمادی الثانی

ولادت با سعادت سرور زنان اهل بهشت، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در بیستم جمادی ‌الثانی سال...


ادامه ...

21 جمادی الثانی

وفات حضرت ام كلثوم(سلام الله علیها) روز بیست و یكم جمادی ‌الثانی سال 61 هـ .ق. ، یعنی...


ادامه ...

22 جمادی الثانی

مرگ ابوبكر بن ابی قحافه در روز بیست و دوم جمادی ‌الثانی سال 13 هـ .ق. ابوبكر بن...


ادامه ...

27 جمادی الثانی

١ـ شهادت علی بن محمدباقر (علیهما السلام)٢ ـ شهادت امام هادی(علیه السلام)1ـ شهادت علی بن محمد باقر...


ادامه ...

29 جمادی الثانی

١ـ هلاكت ولید بن یزید٢ ـ وفات حضرت سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام 1ـ هلاكت ولید...


ادامه ...
012345678

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page