آيا عمر، ابوبكر و عثمان و... در ترور نافرجام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست داشته اند ؟

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

این مطلب كه برخی از صحابه قصد داشته اند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را ترور كنند، از دیدگاه شیعه و سنی قطعی است ؛ چنانچه در قرآن كریم آمده است:
يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَليماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ. التوبه / 74.
منافقان به نام خدا سوگند یاد می كنند كه چیز بدی نگفتند (چنان نیست) آنان سخنان كفرآمیز بر زبان آوردند و بعد از اسلام آوردن، كافر شدند و تصمیماتی اتخاذ كردند كه موفق به انجام آنها نشدند (سوء قصد به جان رسول خدا) آن ها به جای آن كه در برابر نعمت و ثروتی كه به فضل و بخشش خدا و پیامبرش نصیب آنها شده، سپاسگزار باشند، در مقام كینه و دشمنی بر آمدند، با این حال اگر توبه كنند برای آنها بسیار بهتر است و اگر نافرمانی كنند، خدا آنها را در دنیا و آخرت به عذابی بس دردناك مجازات خواهند كرد و در روی زمین هیچ دوست و یاوری برای آنان نخواهد بود.
بسیاری از مفسرین اهل سنت در تفسیر «وَهَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا» گفته اند كه مراد كسانی هستند كه قصد داشتند در بازگشت از جنگ تبوك رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را ترور نمایند؛ چنانچه بیهقی در دلائل النبوة و سیوطی در الدر المنثور می نویسند:
عن عروة قال رجع رسول الله صلي الله عليه وسلم قافلا من تبوك إلي المدينة حتي إذا كان ببعض الطريق مكر برسول الله صلي الله عليه وسلم ناس من أصحابه فتآمروا أن يطرحوه من عقبة في الطريق فلما بلغوا العقبة أرادوا أن يسلكوها معه فلما غشيهم رسول الله صلي الله عليه وسلم أخبر خبرهم فقال من شاء منكم أن يأخذ بطن الوادي فإنه أوسع لكم وأخذ رسول الله صلي الله عليه وسلم العقبة وأخذ الناس ببطن الوادي الا النفر الذين مكروا برسول الله صلي الله عليه وسلم لما سمعوا ذلك استعدوا وتلثموا وقد هموا بأمر عظيم وأمر رسول الله صلي الله عليه وسلم حذيفة بن اليمان رضي الله عنه وعمار بن ياسر رضي الله عنه فمشيا معه مشيا فامر عمارا أن يأخذ بزمام الناقة وأمر حذيفة يسوقها فبينما هم يسيرون إذ سمعوا وكزة القوم من ورائهم قد غشوه فغضب رسول الله صلي الله عليه وسلم وأمر حذيفة أن يردهم وأبصر حذيفة رضي الله عنه غضب رسول الله صلي الله عليه وسلم فرجع ومعه محجن فاستقبل وجوه رواحلهم فضربها ضربا بالمحجن وأبصر القوم وهم متلثمون لا يشعروا انما ذلك فعل المسافر فرعبهم الله حين أبصروا حذيفة رضي الله عنه وظنوا ان مكرهم قد ظهر عليه فأسرعوا حتي خالطوا الناس وأقبل حذيفة رضي الله عنه حتي أدرك رسول الله صلي الله عليه وسلم فلما أدركه قال اضرب الراحلة يا حذيفة وامش أنت يا عمار فأسرعوا حتي استووا بأعلاها فخرجوا من العقبة ينتظرون الناس فقال النبي صلي الله عليه وسلم لحذيفة هل عرفت يا حذيفة من هؤلاء الرهط أحدا قال حذيفة عرفت راحلة فلان وفلان وقال كانت ظلمة الليل وغشيتهم وهم متلثمون فقال النبي صلي الله عليه وسلم هل علمتم ما كان شأنهم وما أرادوا قالوا لا والله يا رسول الله قال فإنهم مكروا ليسيروا معي حتي إذا طلعت في العقبة طرحوني منها قالوا أفلا تأمر بهم يا رسول الله فنضرب أعناقهم قال أكره أن يتحدث الناس ويقولوا ان محمدا وضع يده في أصحابه فسماهم لهما وقال اكتماهم.
بیهقی در دلائل النبوة از عروه روایت كرده كه او گفت: هنگامی كه رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله با مسلمین از تبوك مراجعت می كرد و در راه مدینه بسیر خود ادامه می داد، گروهی از اصحاب او اجتماعی كردند، و تصمیم گرفتند كه آن جناب را در یكی از گردنه های بین راه به طور مخفیانه از بین ببرند، و در نظر داشتند كه با آن حضرت از راه عقبه حركت كنند.
پیغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از این تصمیم خائنانه مطلع شد و فرمود: هر كس میل دارد از راه بیابان برود؛ زیرا كه آن راه وسیع است و جمعیت به آسانی از آن می گذرد، حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) هم از راه عقبه كه منطقه كوهستانی بود به راه خود ادامه داد، اما آن چند نفر كه اراده قتل پیغمبر را داشتند برای این كار مهیا شدند، و صورت های خود را پوشانیدند و جلو راه را گرفتند. حضرت رسول امر فرمود، حذیفة بن یمان و عمار بن یاسر در خدمتش باشند، و به عمار فرمود: مهار شتر را بگیرد و حذیفه هم او را سوق دهد، در این هنگام كه راه می رفتند ناگهان صدای دویدن آن جماعت را شنیدند، كه از پشت سر حركت می كنند و آنان حضرت رسول را در میان گرفتند و در نظر داشتند قصد شوم خود را عملی كنند.
پیغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از این جهت به غضب آمد، و به حذیفه امر كرد كه آن جماعت منافق را از آن جناب دور كند، حذیفه به طرف آن ها حمله كرد و با عصائی كه در دست داشت، بر صورت مركب های آنها زد و خود آنها را هم مضروب كرد، و آنها را شناخت، پس از این جریان خداوند آنها را مرعوب نمود و آنها فهمیدند كه حذیفه آنان را شناخته و مكرشان آشكار شده است، و با شتاب و عجله خودشان را به مسلمین رسانیدند و در میان آنها داخل شدند.
بعد از رفتن آنها حذیفه خدمت حضرت رسول رسید، و پیغمبر فرمود: حركت كنید، و با شتاب از عقبه خارج شدند، و منتظر بودند تا مردم برسند، پیغمبر اكرم فرمود: ای حذیفه شما این افراد را شناختید؟ عرض كرد: مركب فلان و فلان را شناختم، و چون شب تاریك بود، و آن ها هم صورت های خود را پوشیده بودند، از تشخیص آنها عاجز شدم.
حضرت فرمود: فهمیدید كه اینها چه قصدی داشتند و در نظر داشتند چه عملی انجام دهند؟ گفتند: مقصود آنان را ندانستیم، گفت: این جماعت در نظر گرفته بودند از تاریكی شب استفاده كنند و مرا از كوه بزیر اندازند، عرض كردند:
یا رسول اللَّه! امر كنید تا مردم گردن آنها را بزنند، فرمود: من دوست ندارم مردم بگویند كه محمد اصحاب خود را متهم می كند و آنها را می كشد، سپس رسول خدا آن ها را معرفی كرد و فرمود: شما این موضوع را ندیده بگیرید و ابراز نكنید.
البيهقي، أبي بكر أحمد بن الحسين بن علي (متوفاي458هـ)، دلائل النبوة، دلائل النبوة ج 5، ص256، باب رجوع النبي من تبوك وأمره بهدم مسجد الضرار ومكر المنافقين به في الطريق وعصمة الله تعالي إياه وإطلاعه عليه وما ظهر في ذلك من آثار النبوة، طبق برنامه الجامع الكبير؛
السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، الدر المنثور، ج 4، ص 243، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1993.

اما این كه این افراد چه كسانی بوده اند روشن نیست. برخی از علمای اهل سنت همانند ابن حزم اندلسی كه از استوانه های علمی اهل سنت به شمار می رود نام این افراد را آوره است. وی در كتاب المحلی می نویسد:
أَنَّ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبي وَقَّاصٍ رضي الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبي صلي الله عليه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ في تَبُوكَ.
ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبی وقاص ؛ قصد كشتن پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را داشتند و می خواستند آن حضرت را از گردنه ای در تبوك به پایین پرتاب كنند.
إبن حزم الأندلسي الظاهري، ابومحمد علي بن أحمد بن سعيد (متوفاي456هـ)، المحلي، ج 11، ص 224، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت؛
و دار الفكر، توضيحات: طبعة مصححة ومقابلة علي عدة مخطوطات ونسخ معتمدة كما قوبلت علي النسخة التي حققها الأستاذ الشيخ أحمد محمد شاكر.

البته ابن حزم، وقتی این حدیث را نقل می كند، تنها اشكالی كه به روایت دارد، وجود ولید بن عبدالله بن جمیع در سلسله سند آن است و لذا می گوید كه این روایت موضوع و كذب است.
ما در این جا نظر علمای علم رجال و بزرگان اهل سنت را درباره ولید بن عبدالله نقل می كنیم تا ببنیم كه نظر ابن حزم از نظر علمی چه ارزشی دارد و تا چه اندازه قابل قبول است.
وقتی به كتاب های رجالی اهل سنت مراجعه می كنیم، می بینیم كه بسیاری از علمای اهل سنت، ولید بن عبدالله بن جمیع را توثیق كرده و او را صدوق و ثقه خوانده اند؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی، حافظ علی الإطلاق اهل سنت و یكی دیگر از استوانه های علمی اهل سنت در تقریب التهذیب در باره او می نویسد:
7459 - الوليد بن عبد الله بن جميع الزهري المكي نزيل الكوفة صدوق.
تقريب التهذيب، ابن حجر، ج 2، ص 286، وفات: 852، دراسة وتحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، چاپ: الثانية، سال چاپ: 1415 - 1995 م، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، لبنان، توضيحات: طبعة مقابلة علي نسخة بخط المؤلف وعلي تهذيب التهذيب وتهذيب الكمال.

و همچنین ابن سعد در الطبقات الكبری می نویسد:
الوليد بن عبد الله بن جميع الخزاعي من أنفسهم وكان ثقة وله أحاديث.
الطبقات الكبري، محمد بن سعد، ج 6 - ص 354، وفات: 230، چاپخانه: دار صادر ، بيروت، ناشر: دار صادر، بيروت.
و عجلي در معرفة الثقات خودش می نویسد:
الوليد بن عبد الله بن جميع الزهري مكي ثقة.
معرفة الثقات، العجلي، ج 2 - ص 342، وفات: 261، چاپ: الأولي، سال چاپ: 1405، ناشر: مكتبة الدار، المدينة المنورة.

و نیز رازی در كتاب الجرج و التعدیل درباره او می نویسد:
نا عبد الرحمن نا عبد الله بن أحمد بن محمد بن حنبل فيما كتب إلي قال قال أبي: الوليد بن جميع ليس به بأس. نا عبد الرحمن قال ذكره أبي عن إسحاق بن منصور عن يحيي بن معين أنه قال: الوليد ابن جميع ثقة. نا عبد الرحمن قال سئل أبي عن الوليد بن جميع فقال: صالح الحديث. نا عبد الرحمن قال سألت أبا زرعة عن الوليد بن جميع فقال: لا بأس به.
الجرح والتعديل، الرازي، ج 9، ص 8، وفات: 327، چاپ: الأولي، سال چاپ: 1371 - 1952 م،چاپخانه: مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانية، بحيدر آباد الدكن، الهند، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت، توضيحات: عن النسخة المحفوظة في كوپريلي (تحت رقم 278) وعن النسخة المحفوظة في مكتبة مراد ملا ( تحت رقم 1427) وعن النسخة المحفوظة في مكتبة دار الكتب المصرية (تحت رقم 892).

و مزی در تهذیب الكمال می نویسد:
قال عبد الله بن أحمد بن حنبل عن أبيه، وأبو داود: ليس به بأس. وقال إسحاق بن منصور، عن يحيي بن معين: ثقة. وكذلك قال العجلي وقال أبو زرعة: لا بأس به وقال أبو حاتم: صالح الحديث.
تهذيب الكمال، المزي، ج 31، ص 36 - 37، وفات: 742، تحقيق: تحقيق وضبط وتعليق: الدكتور بشار عواد معروف، چاپ: الرابعة، سال چاپ: 1406 - 1985 م، ناشر: مؤسسة الرسالة، بيروت، لبنان.

و ذهبی از بزرگترین علمای رجال اهل سنت در میزان الاعتدال در باره ولید بن جمیع می نویسد:
وثقه ابن معين، والعجلي. وقال أحمد وأبو زرعة: ليس به بأس. وقال أبو حاتم: صالح الحديث.
ميزان الاعتدال، الذهبي، ج 4، ص 337، وفات: 748، تحقيق: علي محمد البجاوي، چاپ: الأولي، سال چاپ: 1382 - 1963 م، ناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر - بيروت - لبنان.

و از همهء این ها مهمتر این كه مسلم نیشابوری در صحیح مسلم دو بار از ولید بن عبدالله بن جمیع روایت نقل كرده است: یك بار درجلد 5، ص 177 ذیل باب الوفاء بالعهد، و بار دیگر در ج8، ص 123 در كتاب صفات المنافقین و احكامهم. و این نشان می دهد كه ولید بن عبدالله از نظر ایشان موثق بوده است كه از او حدیث نقل می كند و گرنه نباید نقل می كرد. و اگر كسی بخواهد ولید بن عبدالله را تضعیف كند، باید نام صحیح را نیز از كتاب صحیح مسلم بردارد.
در نتیجه ولید بن عبد الله بن جمیع ثقه است و به تبع آن این روایت نیز كاملا صحیحه است.
البته ما به صحت و سقم این مطلب كه آن ها در این ترور شركت داشته اند یا نه، كاری نداریم ما فقط می خواستیم سخن ابن حزم اندلسی را از نظر علمی نقد و بررسی كنیم.
پس در حقیقت این علمای اهل سنت هستند كه باید از این مطلب جواب دهند كه چرا ابن حزم اندلسی چنین روایتی را نقل و به صورت غیر عالمانه آن را رد كرده است.
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

5 جمادی الاول

ولادت با سعادت حضرت زینب (سلام الله علیها) در روز پنجم جمادی الاول سال پنجم هـ.ق ولادت با...


ادامه ...

6 جمادی الاول

وقوع جنگ موته در ششم جمادی ‌الاول سال 8 هـ .ق. جنگ موته به وقوع پیوست. علت وقوع...


ادامه ...

10 جمادی الاول

وقوع جنگ جمل روز دهم جمادی‌الاول سال 36 هـ .ق جنگ جمل روی داد كه نتیجه آن پیروزی...


ادامه ...

13 جمادی الاول

شهادت حضرت فاطمه‌ زهرا‌ (سلام الله علیها) بنا بر نقل پاره‌ای از روایات، شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله...


ادامه ...

15 جمادی الاول

١ ـ ولادت با سعادت حضرت امام زین العابدین (علیه السلام)٢ ـ درگذشت ولید بن عبدالملك مروان1ـ...


ادامه ...

29 جمادی الاول

وفات محمد بن عثمان سمری، دومین نایب خاص امام عصر(علیه السلام) در بیست و نهم جمادی‌الاول سال 305...


ادامه ...
012345

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page