علامه مجلسی در شرح روایت نبوی «طلب العلم فريضة علی کل مسلم»؛ «طلب علم» بر هر مسلمانی واجب است، می نویسد:
مراد از «علم» علمی است که عهده دار شناخت خدا و صفات او و شناخت مطالبی است که معرفت خدا، بر آنها متوقف است.و همچنین علمی که مربوط به شناخت شریعت پایدار است.
و برای اولی دو مرتبه است:
اول: مرتبه ای است که حاصل می شود بواسطه آن، اعتقاد حق و استوار، و اگر چه قادر نباشد بر حل شک ها و شُبهات، و طلب این مرتبه واجب عینی است!
دوم: مرتبه ای است که قادر شود به واسطه آن بر حل شک ها و دفع شبهات و طلب این مرحله واجب کفایی است!
و برای دومی، یعنی علم به شریعت پایدار نیز دو مرتبه است:
مرتبه اول علم داشتن به مطالبی(از عبادات و...) است که محتاج عمل کردن به آنهاست، اگر چه این علم، «تقلیدی» باشد! و طلب این مرتبه از علم، واجب عینی است.
دوم: علم به احکام شرعی از أدلّه تفصیلی آنهاست و مصطلح این دوران در تعبیر از این مرتبه «اجتهاد» است و طلب این مرتبه از علم، واجب کفایی است در دورانی که رسیدن به محضر حجت خدا ممکن نیست.
و اما در دورانی که حجّت خدا ظاهر باشد و گرفتن احکام از او ممکن باشد، وجود حجت خدا و گرفتن علوم دین از ایشان کفایت می کند از اجتهاد و همچنین از مرتبه دوم از علمی که عهده دار شناخت خدا و صفات او و توابع آن است!
متن عربی :
المراد بالعلم العلم المتكفل بمعرفة اللّه و صفاته و ما يتوقف عليه المعرفة و العلم المتعلق بمعرفة الشريعة القويمة.
و الأول له مرتبتان:
الأولى: مرتبة يحصل بها الإعتقاد الحق الجازم و إن لم يقدر على حلّ الشكوك و الشبهات،و طلب هذه المرتبة فرض عين.
و الثانية: مرتبة يقدر بها على حلّ الشكوك و دفع الشبهات و طلب هذه المرتبة فرض كفاية.
و الثاني أي العلم المتعلق بالشريعة القويمة أيضا له مرتبتان:
إحداهما العلم بما يحتاج إلى عمله من العبادات و غيرها و لو «تقليدا» و طلبه فرض عين.
و الثانية: العلم بالأحكام الشرعية من أدلتها التفصيلية و اصطلح في هذه الأعصار على التعبير عنها بـ«الإجتهاد» و طلبها فرض كفاية في الأعصار التي لا يمكن الوصول فيها إلى الحجة و أما في العصر الذي كان الحجة ظاهرا و الأخذ منه ميسرا،ففيه كفاية عن الإجتهاد و كذا عن المرتبة الثانية من العلم المتكفّل بمعرفة اللّه و صفاته و توابعه!
منبع : مرآة العقول؛ علامه مجلسی؛ ج۱، ص ۹۹-۹۸