از روزی که به دستور مستقیم آیت الله العظمی بروجردی(ره)، کلنگ ساخت مسجد اعظم قم به زمین زده شد، درست 66 سال میگذرد اما خاطرات و نقلهای مربوط به ساخته شدن این بنای عظیم و ماندگار، هنوز که هنوز است، تر و تازه مانده و همچنان خواندنی و شنیدنی است. اصل ماجرا این است که به مسجد اعظم قم از هر زاویهای نگاه کنی، ویژه و خاص و کم نظیر است؛ از مؤسس و معمارش گرفته تا زیباییهای چشم نواز و ظرافتهای متبحرانه، خلاقانه و بلکه «مؤدبانهای» که در گوشه گوشه بنای آن به کار رفته است. اهل فن و اهل دل، هر دو از همان ابتدای کار میدانستند کنار هم قرار گرفتن مرجع عالیقدر عالم اسلام (آیت الله العظمی بروجردی (ره)) و چهره برجسته معماری ایران (استاد حسین لرزاده)، نویدبخش خلق یک اثر جاودانه در معماری ایران اسلامی خواهد بود اما نتیجه کار حتی برای آنها هم شگفت انگیز بود. مقالهای که همان سالها جلال آل احمد بعد از بازگشت از سفر قم در وصف معماری مسجد اعظم قم نوشت، شاهدی بر این مدعاست.
با این نوشتار همراه باشید تا نقلهای زیبا و خواندنی درباره این مسجد عظیم و زیبا را به اتفاق مرور کنیم.
مسجدی که با تدبیر آیت الله، همسایه دیوار به دیوار حرم شد
حجتالاسلام «محمدتقی فلسفی» شاید یکی از اولین کسانی بود که در جریان فکر و برنامه آیت الله العظمی بروجردی برای ساخت یک مسجد بزرگ در جوار حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) قرار گرفت. دغدغه اصلی مرجع عالیقدر عالم تشیع، حفظ حریم حرم مطهر کریمه اهل بیت(سلام الله علیها) بود. چیزی که موقعیت قسمت غرب و جنوب غربی حرم مانع آن شده بود. آن روزها سه ضلع حرم به وسیله مدرسه فیضیه، میدان آستانه و خیابان صحن موزه احاطه شده بود و فقط ضلع غربی و جنوب غربی بود که به دلیل اتصال به مسافرخانههای تو در تو و بد منظره و همچنین خانههای شخصی، شبیه یک وصله ناجور بود.
اما این تمام ماجرا نبود. در آن ایام، حرم با قبرستانهای اطراف محصور شده بود و صفهای نماز جماعت صحن حرم تا روی قبور ادامه پیدا میکرد. بنابراین جای خالی یک مکان مناسب برای برپایی نماز جماعت و مراسم ویژه مناسبتهای مذهبی با حضور زائران و مجاوران حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) کاملاً حس میشد. علاوه براین، آیت الله بروجردی روزهایی را در آینده میدید که حوزه علمیه قم به فضایی وسیع برای برگزاری جلسات درس حوزویان نیاز پیدا خواهد کرد و چه چیزی بهتر از اینکه این فضا در کنار حرم و در قالب مسجد آماده شود.
و حاصل تمام این نیازسنجیها، تصمیمی بود که آیت الله العظمی بروجردی گرفت؛ ساخت مسجدی مانند مسجد گوهرشاد در جوار حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها). با خریداری خانههای اطراف حرم، مقدمات ساخت این مسجد فراهم شد. در سالروز میلاد مبارک امام رضا(علیه السلام) در سال ۱۳۷۳ هجری قمری، مصادف با ۲۱ تیر ماه سال ۱۳۳۳ هجری شمسی، کلنگ ساخت آن به زمین زده شد. مراحل ساخت مسجد تا ۶ سال بعد ادامه داشت و هزینههای این طرح بزرگ بخشی توسط آیت الله بروجردی تقبل و مابقی توسط مردم و بازاریان پرداخت شد.
بازدید آیت الله بروجردی از مراحل ساخت مسجد اعظم
آقا جان شما چند تا مسجد ساختهای؟
اما چه کسی قرار بود معمار این مسجد بزرگ و مهم باشد؟ خوب است بدانید معمارباشی این طرح ویژه با نظارت مستقیم آیت الله العظمی بروجردی انتخاب شد. مرحوم استاد «حسین لرزاده» داستان این انتخاب را در کتاب «ماجرای معماری سنتی ایران/ خاطرات حسین لرزاده» با روایت شیرینی تعرف کرده: «آقای بروجردی نماز بر روی قبرستان را کراهت داشتند و بیشتر اوقات در مسجد جوار خانه خود نماز میخواندند. حقیر هم از قدیم به طراحی مساجد شهرت داشتم. ایشان در مقطعی به حاج آقا رضا طرخانی (از بازاریان معروف تهران) فرموده بودند: "در نظر دارم در قم مسجد بزرگی برای نماز و امور اجتماعی مردم بنا شود. جمعیت روز به روز بیشتر میشود و مردم احتیاج دارند." اینطور بود که بنده و حاج آقا رضا خدمت ایشان شرفیاب شدیم. معظم له خطاب به من فرمودند: "حاج طرخانی قول داده در این امر خیر شرکت نمایند و امور مالی را به هر طریق اداره نمایند. آیا شما هم قسمت فنی را قبول مینمایید؟" به عرض رساندم: افتخار این خدمت، باعث سرافرازی خواهد بود.»
ادامه این ماجرا را اما شاگردان بلافصل استاد لرزاده، مهندس «حسین مفید» و همسرش مهندس «مهناز رییس زاده» که ۱۸ سال افتخار شاگردی نزدیک ایشان را داشته و کار جمعآوری خاطرات ایشان را هم انجام دادند، تعریف میکنند: «آن روزها معماران زیادی برای ساخت مسجد به آیت الله بروجردی معرفی میشدند. ایشان از آنها پرسیده بودند: "شما تا به حال مسجد ساختهاید؟" جواب داده بودند: خیر. آیت الله بروجردی به آنها فرموده بودند: "اما فردی که برای این کار دعوت شده، تا امروز مساجد زیادی ساخته و حاجتی به تحقیق دربارهاش نیست." آن ایام، استاد لرزاده طراحی و ساخت بیش از ۲۰۰ مسجد را در کارنامه داشتند و این تعداد تا پایان عمرشان به ۸۴۳ مسجد در داخل و خارج از کشور افزایش پیدا کرد، موضوعی که باعث شد ایشان به "معمار محرابها" معروف شوند.»
وقتی معمار بدون مدد بی بی(سلام الله علیها) و مشاوره آیت الله کار نمیکند
«در حضور آیت الله بروجردی عرض کردم مسجد حتماً باید مشرف به حرم باشد و الّا مورد استفاده قرار نمیگیرد. فرمودند صحیح است. از آن روز با اختیار شروع به نقشه برداری از اراضی مسجد کردم و طرح فعلی به عرض رسید. بعد از آنکه استهلاک انحراف قبله نیز لحاظ گردید، شروع به کار نمودیم. مرتباً هفتهای یک بار به خدمت ایشان میرسیدم و پس از درک فیض و دستورات احتمالی ایشان، سر کار خود میرفتم. در موقع زیارت حرم مطهر هم از بیبی معصومه(سلام الله علیها) مدد میگرفتم که از عهده این کار برآیم...»
چنته استاد معمار پر بود از مهارتهای ناب و ریزه کاریهایی که برای دیگران ناشناخته بود. اینطور بود که استاد وقتی دلش از عنایت صاحب کار (سلام الله علیها) و حمایت بانی آن قرص شد، در ساخت مسجد اعظم قم، از اجرای اصولی که به آن اعتقاد داشت، ذرهای کوتاه نیامد: «زمین مورد نظر برای ساخت مسجد، هم کفِ رودخانه قم بود. هرکس میرسید، میخواست در کارها دخالت کند. به آنها گفتم: تا کف مسجد را به سطح حرم نرسانم، دست بردار نیستم. چون این بنای عظیم را روی خاک نمیتوان پیاده کرد. زمین تا سطح صحن حرم، در حدود ۴ متر بالا آورده شد و بالاخره موفق شدم پیها را در جای سخت قرار دهم تا کف مسجد روی آن بنا شود.»
نگویید استاد معمار، بگویید «ابوالمساجد»
دقت نظر و حساسیتهای آیت الله بروجردی که به مهارتهای بینظیر استاد لرزاده اضافه شد، مسجدی در همسایگی حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) متولد شد که جامع تمام زیباییهای مساجد همعصرش بود. کلیه ساختمان مسجد اعظم قم در مساحتی حدود ۱۲ هزار مترمربع، با بتن مسلح ساخته شده و به همین دلیل از نظر استحکام، یکی از بناهای کم نظیر اسلامی به حساب میآید. در وصف زیباییهای ۴ شبستان، گنبد و گلدستههای مسجد و سنگ تمام استاد لرزاده در تزئینات زیر گنبد و مقرنس ایوان جنوبی و همچنین زیبایی خیره کننده کاشیکاریهای مسجد که انگار بیش از نیم قرن است از فریاد زدن شکوه هنر ایران اسلامی خسته نشدهاند، ساعتها میتوان گفت و شنید اما ازآنجا که به قول مولوی؛ «خوشتر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران»، خوب است وصف زیباییهای مسجد را از زبان دیگران خواند و شنید. میگویند یک روز یک مهندس عرب برای بازدید از مسجد اعظم به قم آمدهبود. او بعد از تماشای بخشهای مختلف مسجد و بررسی گنبد و گلدستهها، گفته بود: «از این به بعد به آقای لرزاده نگویید استاد لرزاده، بگویید "ابوالمساجد". انسان مبهوت میمانَد که چه کرده...!»
استاد لرزاده اما در کتاب خاطراتش، حق همکاران خود در ساخت مسجد را که در خلق این اثر چشمگیر سهیم بودهاند، ادا کرده و آنها را اینطور معرفی میکند: «استادانی که در مسجد اعظم کار کردهاند، به شرح زیر میباشند: استاد یدالله قمی، حاج معمار قمی، عبدالحسین قمی، استاد حسن قمی، میرزا حسین قمی، حسین برهانی اصفهانی (کاشی تراش)، مهدی برهانی (طراح کاشی)، احمد اخویان (خطاط) که متعهد شده بود تمام خطوط قرآنی مربوط به مسجد را رایگان بنویسد، مشایخی و عسکری (در و پنجره ساز)، محمد خان (قالب ساز بتن و نجار قالب ساز)، استاد رجب (سیمانکار) و...»
یک کلاس درس به وسعت مسجد اعظم
خیلی طول نکشید که پیش بینی آیت الله بروجردی رنگ حقیقت به خود گرفت و هر روز بر تعداد طلبههای حوزه علمیه اضافه شد. افزایش مشتاقان جلسات درس اساتید حوزه به ویژه آیات عظام تقلید، اما دیگر با هیچ دغدغهای همراه نبود. فضای وسیع مسجد اعظم قم، امکان برگزاری جلسات پرتعداد را هم فراهم کرده بود. در حال حاضر هم این مسجد، یکی از مهمترین مراکز تدریس حوزه علمیه محسوب میشود و طلاب در همین مسجد پای درس آیات عظام وحید خراسانی، مکارم شیرازی، سبحانی، شبیری زنجانی، نوری همدانی و جوادی آملی مینشینند.
اما آیت الله بروجردی قدم ارزشمند دیگری را هم برای کمک به طلاب و علاقه مندان علم و دانش برداشت و آن، ایجاد یک کتابخانه غنی در مسجد اعظم قم بود. در آخرین سال اجرای طرح ساخت مسجد اعظم و درحالیکه بنای مسجد تکمیل شده بود، فضلای حوزه به آیت الله پیشنهاد کردند کتابخانهای هم در مسجد ایجاد شود. این ایده، برنامه قبلی آیت الله برای ساخت یک کتابخانه مستقل در قم را تغییر داد و به این ترتیب در سال ۱۳۳۸ از استاد لرزاده خواست فضایی را در مسجد برای کتابخانه عمومی در نظر بگیرد. معمارباشی هم اطاعت امر کرد و فضایی در ضلع غربی مسجد را که قبلاً با کارآیی شبستان ساخته بود، به کتابخانه اختصاص داد. کتابخانه مسجد اعظم قم حالا با داشتن ۷۰۹۶ عنوان نسخه خطی، ۸۰۰۰ عنوان نسخه چاپ سنگی، ۲۰۰ عنوان کتاب چاپ سربی نفیس و بیش از ۶۶۰ نسخه مصوّر، رسالههای عملیه و کتابهای درسی جدید، صاحب یکی از غنیترین و ارزشمندترین مخازن است. خوب است بدانید این کتابخانه، ۲ سالن مطالعه هم دارد و طلاب، علاقه مندان و زائران میتوانند بعد از زیارت، دقایق و ساعاتی را هم در این سالنها به مطالعه بپردازند.
بازدید آیت الله بروجردی از مراحل ساخت مسجد
وقتی ادب معمار از مهارتش پیشی میگیرد...
اما نمیشود از مسجد اعظم قم گفت و از گنبد خاص آن یاد نکرد، گنبدی که به دلیل بزرگیاش، شاخص و معروف است. اما آنچه این گنبد را خاص و منحصربفرد کرده، نه بزرگی و عظمت آن، بلکه کوتاهی قد آن است! بله، درست خواندید. ماجرا از این قرار بود که برای مسجد بزرگی با مساحت تقریبی ۱۲ هزار مترمربع، به طور طبیعی باید گنبدی بزرگ هم طراحی میشد. استاد لرزاده هم این اتفاق را با طراحی گنبدی به قطر ۳۰ متر رقم زد اما در ادامه، ماجرای قابل تاملی شکل گرفت که مهناز رییس زاده، شاگرد استاد لرزاده آن را اینطور برایمان روایت میکند: «وقتی کار به مرحله ساخت گنبد مسجد اعظم قم رسید، استاد لرزاده برخلاف انتظار، آن را کوتاه ساختند. بهاصطلاح رایج در معماری، از ایجاد "گردنی" که گنبد روی آن سوار شود، آگاهانه خودداری کردند و به این ترتیب، ارتفاع گنبد کمتر از حد انتظار شد.
وقتی آیت الله بروجردی برای بازدید از روند ساخت گنبد رفتند و با این مسئله مواجه شدند، علت را پرسیدند. استاد در جواب گفتند: "میتوانستم ارتفاع گنبد مسجد را بیشتر در نظر بگیرم و آن را بالاتر ببرم اما با خودم گفتم گنبد حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) باید تشخص و جلوه بیشتری داشته باشد. به همین دلیل، ارتفاع گنبد مسجد را کمتر گرفتم." درواقع، استاد ارتفاع گنبد مسجد اعظم قم را متناسب با ارتفاع گنبد حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) طراحی کرده بودند و دغدغه شان این بود که خدای ناکرده گنبد حرم مطهر تحت الشعاع ارتفاع بلندتر گنبد مسجد قرار نگیرد. آیت الله بروجردی بعد از شنیدن استدلال استاد لرزاده لبخندی زدند و گفتند: "کاش این ادبی که شما نسبت به حضرت(سلام الله علیها) دارید را همه طلاب ما داشته باشند."»
آیت الله، ادب معمارباشی مسجد اعظم را تحسین کرد اما کسی نیست که نداند خود ایشان در تواضع و ادب نسبت به ساحت مقدس کریمه اهل بیت(سلام الله علیها) از همه جلوتر بود. همه آنهایی که یک بار گذرشان به حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) و مسجد اعظم قم افتاده باشد، مرقد آیت الله سید حسین بروجردی را در ضلع شرقی مسجد دیدهاند. از «محمد جواد علوی بروجردی»، نوه آیت الله نقل شده که این مکان، قبلاً خانه کوچکی به مساحت ۶۰ مترمربع بوده که از مال شخصی آیت الله خریداری شده و ایشان بعد از اینکه محل دفن خود را مشخص کردند، باقی زمین آن خانه را هم وقف مسجد کردند. آیت الله بروجردی بعد از تعیین این نقطه خاص، وصیت کرده بود: «ازآنجا که این مکان، راهروی ورود به حرم مطهر است، مرا در این مکان دفن کنید تا خاک کفش زوار، روی قبر من باشد.»
مسجدی که چاه آبش را یک زرتشتی حفر کرد!
از نقلها و روایتهای مربوط به مسجد اعظم قم، هرچه گفته شود، باز هم کم است. یکی از نقلهای شیرین درباره ساخت این مسجد، مربوط به ماجرای حفر چاه آب آن است. آیت الله علوی بروجردی، نوه آیت الله العظمی بروجردی در این باره میگوید: «در جریان ساخت مسجد اعظم قم، قرار شد چاه آبی حفر کنند تا آب مسجد مستقل از آب شهر باشد. تحقیق شد که چه کسی این کار را بهتر از دیگران انجام میدهد. معلوم شد شرکتی در خیابان سعدی تهران که مدیریت آن با آقای جمشید یگانگی است، در این زمینه بهترین است ولی ایشان زرتشتی است. موضوع را با آیت الله بروجردی مطرح کردند و ایشان فرمود: "زرتشتی باشد، چه اشکالی دارد؟" آقای لرزاده که معمار مسجد اعظم بود، قرارداد حفر چاه و سیستم آبرسانی مسجد را با آن شرکت بست و کار تا آخر انجام شد. هنگام تسویه حساب، آقای جمشید یگانگی گفته بود مایل است با آقای بروجردی ملاقات کند. آقای لرزاده اجازه گرفته بود و ملاقات انجام شد.
در ملاقات آقای بروجردی از ایشان تشکر کرده بود ولی آقای یگانگی خواهش کرده بود که: "اجازه دهید من هم در ثواب این مسجد شریک باشم و پولی بابت کار دریافت نکنم" و آقای بروجردی هم قبول کرده بود. در همین حال یکی از حاضرین به آقای بروجردی گفته بود: "آقا به ایشان بفرمایید مسلمان شود." آقای بروجردی از شنیدن این جمله آنقدر ناراحت شده بود که صورت و گوشهایش قرمز شدهبود. آقای یگانگی هم سرش را زیر انداخته و ساکت بود. پس از مدتی آقای بروجردی فرمود: "من دعا میکنم خداوند از این صفا و اخلاص ایشان به ما هم عنایت بفرماید."
پس از چندین سال چاه به تعمیر و بازسازی نیاز پیدا کرد و به همان شرکت مراجعه شد. معلوم شد آقای یگانگی مرحوم شده و پسرانش شرکت را اداره میکنند. قرار شد آنان برای تعمیر اقدام کنند. کار که انجام شد، برای تسویه حساب رفتیم. معلوم شد مرحوم جمشید یگانگی در پرونده مربوط به مسجد اعظم قم یادداشت کرده که تا هر زمان این چاه تعمیراتی لازم داشت، به طور مجانی انجام شود.»
روزی که جلال آل احمد مجذوب مسجد اعظم قم شد
ساخت مسجد اعظم قم در قالب یک طرح بلند مدت حدود ۶ ساله و با ابعاد عظیم فیزیکی، هنری و فرهنگی، به طور طبیعی حسابی خبرساز شد و همه نگاهها را به خود جلب کرد. در میان اظهارنظرهای متفاوت درباره معماری مسجد اعظم قم که در آن ایام شکل گرفته بود، مقاله جلال آل احمد در مجله «علم و زندگی»، جلوه خاصی داشت.
مرحوم حجت الإسلام «سید هادی خسروشاهی»، محقق، نویسنده، مورخ و اندیشمند برجسته حوزوی که از شاگردان آیت الله بروجردی هم محسوب میشد و اسفند ماه سال گذشته از دنیا رفت، چند سال قبل در سالگرد تولد جلال آل احمد در نوشتاری از آن مقاله یاد کرد و نوشت: «استاد لرزاده به دعوت رسمی مرحوم آیت الله بروجردی برای طراحی و ساخت مسجد اعظم قم، به قم آمد و پس از ارزیابی امور، در اجرای این برنامه، نقش اساسی و عمدهای را به عهده گرفت. استاد لرزاده، در مراحل مختلف این برنامه و اداره امور آن از آغاز تا پایان، نظارت و اشراف کاملی داشت و در کنار معماران همکار و کارگران فداکار، همانند یک کارگر، متواضعانه به کار مشغول بود و گزارش کار را به صورت مرتب به مرحوم آیت الله بروجردی ارائه میداد. در همان دوران، شادروان جلال آل احمد در سفری کوتاه که به «قم» داشت از این پروژه بزرگ و بنای ماندگار، بازدیدی بعمل آورد و پس از مراجعت به تهران، محصول برداشتهای خود را در صفحاتی کوتاه مکتوب نمود و آن را تحت عنوان «مسجد جدید قم، آبروی معماری قرن» در مجله «علم و زندگی» منتشر ساخت.
نشر آن مقاله در آن مجله، بهطور طبیعی با واکنشهای مثبت و منفی همراه بود و یکی از غرب زدگان آن زمان، در مقاله «ردیه»ای، انتقادهای به ظاهر فنی ـ مهندسی خاصی را مطرح نمود که متأسفانه همراه با عدل و انصاف و صداقت نبود و ادبیات به کار رفته در آن نوشتار، غرضورزی ویژه نویسنده را بهخوبی نشان میداد. اینجانب که در آن ایام با تکیه بر نیروی جوانی و نشاط کنجکاوانه دائمی، همهٔ امور سیاسی ـ مطبوعاتی را با دقت و علاقه پیگیری و بهاصطلاح امروزی «رصد» میکردم، مقاله جلال و مجلهای که «ردیه» آن مهندس را داشت و نامه تند خودم به مجله را همراه نامهای برای استاد حسین لرزاده فرستادم و خواستار آن شدم که پاسخی بر آن «ردیه» و اشکال تراشیهای آن منتقد مغرض بنویسد. استاد پس از مدتی کوتاه نامه مشروحی خطاب به اینجانب ـ که مرا نمیشناخت ـ مرقوم و ارسال داشت و به مواردی از اشکالات آن مهندس اشاره کرد و در جملات کوتاهی پاسخ آن اشکالات را داد.»
این مسجد، آبروی معماری قرن است
اما جلال آل احمد درباره مسجد اعظم قم چه نوشته بود که آنهمه سر و صدا کرد؟ او درواقع پس از مدتها خون دل خوردن از مواجهه با آثار وادادگی معماران غربزده در ایران، با دیدن نمونه ارزشمندی از معماری اصیل ایرانی در مسجد تازه تاسیس در قم، فرصت را برای انتقاد از رویه مخرب معماری به اصطلاح نوین در ایران مناسب دیده و دست به قلم شده بود. او مقاله خود را که در فروردین ۱۳۳۸ منتشر شد، با این عبارات طوفانی آغاز میکند: «درحالیکه معماران و مهندسان و آرشیتکتهای محترم مملکت اغلب در فکر شرکت در مناقصههای دولتی و تأمین معاشاند یا در فکر تقلید از معماری غربی با جرزهای هرمی و نشان دادن مقاومت مصالحی که یک جا از فرنگ وارد میشود و هر کودک کودنی در سوار کردن آنها سرهم – به هیچ مشکلی برنخواهد خورد – و درحالیکه مجموعه ساختمانهای جدید مهندسان از فرنگ برگشته ما چیزی جز زشتی یا تقلید صرف را به ارمغان نمیآورد، در چنین روزگاری یک معمار تجربه دیده ایرانی یعنی "مهندس لرزاده" زیر نظر و بنا به اراده مرجع تقلید عالم تشیع "حضرت آیت الله بروجردی" و به کمک مردم علاقه مند به مذهب و سنن مذهبی، مشغول پایان دادن به ساختمان بزرگ ترین مسجدی است که در قرن چهاردهم هجری در این مملکت ساخته شده است، و یک تنه تمام خرابکاریهای دیگران را جبران خواهد کرد.
سه چهار سال است هزاران نفر کارگر و بنا و کاشیساز و آهنکار مشغول ساختن چنین بنای یادگاری از استقلال جامعه تشیعاند و هر زائری که به قم میرود، اگر هم چیزی از فن معماری درک نکند، دست کم میتواند پس از لذت بردن از زیباییهای دو صحن کهنه و نو و پس از تماشای آنهمه شکوه آینه کاریهای مقصوره آستانه، ساعتی را نیز به تماشای این هنرنمایی جدید متخصصان فن معماری ایران بگذارند.»
ساخت مسجد بدون مشاور عالی فرنگی و بدون اخذ کمک مالی
جلال در ادامه مقاله خود، با بیان زیباییهای هنری و فنی چشم نواز مسجد اعظم قم، مرتب با کنایههایی گزنده، معماران فرنگ دیدهای که در کارنامه شان جز بناهای بدقواره و بد ریخت چیزی دیده نمیشود را مینوازد: «در تمام بنای به این بزرگی اصلاً گچ به کار نرفته است. همه، آهن و سیمان و آجر و کاشی و مرمر. به این طریق باید به خاطر سپرد که تحول مصالح ساختمانی نیز نمیتواند از تجدید حیات معماری اصیل ایرانی جلوگیری کند و اکنون آقایان مهندسان ما نمونهای پیش روی خود دارند، نمونهای بسیار زیبا با بهترین کاشیکاریهایی که شاید هیچکدام ما باور نمیکردیم در این روزگار هرج و مرج، امکانپذیر باشد. در مقابل چنین بنایی و چنین امکاناتی است که معماران فرنگ دیده ما مسجد دانشگاه را میسازند با چنان بدقوارگی و بدریختی...!
مهمتر از همه اینکه برای ساختن این مسجد نه مشاور عالی از فرنگ وارد کردهاند و نه از سازمان برنامه کمک مالی گرفتهاند و نه بر بودجه هیچ یک از وزارتخانهها تحمیلی کردهاند. باید دید چرا چنین است؟ چرا با تکیه به معتقدات مذهبی هنوز میتوان چنین شاهکارهایی را در فن معماری به وجود آورد درحالیکه بزرگ ترین محصول فرنگ رفتههای ما در این فن - اگر منتهای کوشش را هم برای تلفیق معماری شرق و غرب به کار برده باشند – تازه میشود چیزی شبیه عمارات بی شمار بانک ملی با نمایی از کاشیکاری مدرنشده و دور از طرحها و اشکال هندسی اصیل ایرانی. واقعاً چرا؟»
«لرزاده»ها هنوز از سرچشمه ایمان آب میخورند
جلال آل احمد سئوال میپرسد اما منتظر جواب نمیماند. خودش گره از این کلاف سردرگم باز میکند و آب پاکی را روی دست هواداران معماری مدرن میریزد: «آیا نباید علت را در سستی اساسی دانست که ما تمدن مثلاً جدیدمان را بر آن قرار دادهایم؟ مسلم است که در کار تجدید ظواهر تمدن، ما نه ایمانی با خود داریم و نه علاقهای قلبی و حال آنکه لرزادهها هنوز از سرچشمه ایمان آب میخورند و یا تکیه بر قدرتهای مخفی هنرمندان بینام و نشان قم و اصفهان میکنند.
[به عنوان مثال] کاشیکاری مسجد قم از جمله شاهکارهایی است که تا آن را نبینید گمان نمیکنید که خواب و خیال نیست. در عصر فیبر و لاستیک و مواد الاستیک و چنین رنگهای لاجوردی اصیلی! - آیا ممکن است؟ - نه تنها ممکن است بلکه این واقع امر است. مسجدی است در یازده هزار متر مربع و با پنجاه متر ارتفاع که از چهار فرسخی فریاد میزند و شما را به تماشای خود میخواند.»
آن چراغی که به مسجد حرام است، همین «فلورسنت»هاست...
«...تمام آجر مسجد را در خود قم پختهاند که بهترین آجرپزیها را دارد و کاشیها را در اصفهان پختهاند و به قم آوردهاند و معرق کردهاند و کار گذاشتهاند.»
جلال بعد از این جمله تحسینآمیز برای استفاده از مصالح اصیل ایرانی در ساخت مسجد اعظم قم، بانیان و سازندگان مسجد را به نقدی که بیشتر به دلسوزی یک ایرانی اصیل شبیه است هم مهمان میکند و مینویسد: «تنها یک نکته را در تزیین این مسجد با همه زیباییهایش باید مورد توجه قرارداد و آن اینکه زینت کردن خانه خدا با چراغ "فلورسنت" بسیار زشت مینماید. بگذارید همان شهردار تهران در و دیوار میدانها را چنین به صورت دکانهای سلمانی در بیاورد. بهتر نیست خانه خدا را با "قندیل"های ساخت اصفهان و با نوری ملایمتر از این که فعلاً هست، روشن کرد؟ مگر نشنیدهاید که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟ آن چراغی که به مسجد حرام است، همین فلورسنتها هستند.»
جملات بعدی آل احمد نشان میدهد چقدر دلش برای رونق اقتصاد ایران و کسب و کار هنرمند ایرانی میتپیده: «بخصوص در جایی که یک سفارش کلان برای آنهمه قندیل مورد احتیاج در شبستانها و ایوانهای این مسجد بسیار زیبا، به کسب دو سه هزار نفر دیگر از هنرمندان بینام اصفهان و شیراز رونقی خواهد داد که مسلماً مورد توجه مراجع تقلید بودهاند. چه بخواهیم چه نخواهیم و بانیان این مسجد چه نظر دنیایی داشته باشند چه نظر به آخرت، مسلم است که در نتیجه گوشهای از اقتصاد این مملکت را سالها به کار انداختهاند و چه بهتر که اکنون نیز به جای اینهمه چراغهای با نورهای زننده، تمام این مسجد به این عظمت را با هزاران قندیل کوچک و بزرگ ایرانی مسی یا برنجی زینت کنند.»
به خداوند متعال امر بفرمایند خانه کعبه را به طرف دیگر ببرد!
بخش قابل تأمل نوشتار مرحوم حجت الإسلام سید هادی خسروشاهی اما آنجاست که پاسخ مرحوم استاد حسین لرزاده به نقد مغرضانه و بیادبانه فردی با نام مستعار «مهندس ش» را برای خوانندگان نقل میکند؛ نقدی که پس از چاپ مقاله مرحوم جلال آل احمد در تجلیل از معماری بنای مسجد اعظم قم در مجله «علم و زندگی»، در رد مقاله جلال در این مجله منتشر شد. استاد لرزاده در نامهای، به بعضی ایرادهای عجیب و غیرکارشناسی آن فرد منتقد پاسخ میدهد. بخشهایی از این نامه را که خطاب به مرحوم حجت الإسلام سید هادی خسروشاهی نوشته شده با هم مرور میکنیم: «...برادر عزیز! خودتان را ناراحت نکنید. جواب این اراجیف را روزگار خواهد داد. یعنی قضاوت صحیح را موکول به بعد از نبودنِ سازنده و نویسنده بفرمایید. البته امروز هم افراد منصفی هستند که به او بگویند تو هنوز اندر خم یک کوچهای، چه رسد به اینکه به اسرارهای نهفته در این نوع ساختمانها آگاه شوی.
آقای عزیز من! سادات از حق کشی زود ناراحت میشوند. خوب ست با کلمات زیر قدری تفریح نمایید. این چند سطر مربوط به همان موضوع است: خوب بود برای اینکه صحن مسجد به قول او مستطیل بشود، قبر محمدشاه و صحن کهنه و مدرسه فیضیه را خراب میکردند بلکه نظر ایشان تأمین شده باشد! دوم آنکه اراضی مثلث شکل مسجد را هم با فشار فکر بکر او، میکوبیدند تا مربع مستطیل بشود و به خداوند متعال هم امر میفرمودند خانه کعبه را به طرف دیگر ببرد تا انحراف قبله هم نداشته باشیم! تا فکر بکر و ایراد ۱۰۰ درصد بجای "مهندس ش" مرتفع شود.
نوشته است چرا بین گنبد و شبستان درب شیشه نصب شود؟ خوب است برای خاطر این فیلسوف عالی رتبه، دربها برداشته شود و با سوز جگر او و امثال او ۳۰ هزار متر مکعب را گرم میکردیم! و همچنین به خاطر سلیقه او برای گنبد، قالب و کلاف نمیخواستیم و پنجرههای جلو خیابان را تیغه میکردیم. کاشیکاری هم ریزهکاری بچه گانه! است و عوض سیمان هم گِل کار میکردیم و سر مناره و قرنیز جای مقرنس منارهها و ستونهای بالای منارهها را با مصالح جدید زحمت نمیکشیدیم درست نماییم. مانند ستونهای سر گلدستههای قدیمی با چوب و حلبی انجام میدادیم. و راهرو خارج پشت رودخانه برای حوضخانه نبود و مردم از صحن مسجد برای قضای حاجت عبور میکردند! چه مانعی داشت کف ایوانها را هم با آجر فرش میکردیم و غیره.
سپس [مهندس ش] خود اقرار نمودهاست که سازنده این مسجد ۲۰سال قبل، گنبد کاخ مرمر را ساختهاست. در صورتی که 25 سال پیش ساختهام. تو کجا بودی آن روزها که جگر شیر آب میشد و تمام مهندسین حتی اروپاییها را دعوت نمودند اما از عهده برنیامدند و باز هم این لُر نادان به درد خورد! از گنبد کاخ مرمر گرفته تا گنبد حضرت سیدالشهدا علیه السلام و اماکن مشرفه و مسجد قم، آنچه بود مفتخراً انجام نمودم...
طول کلام باعث اتلاف وقت است. خوب است بگذاریم و بگذریم... فقط دعا بفرمایید خداوند متعال به حضرت آیت الله طول عمر عنایت فرماید تا اینکه در ظل توجهات مخصوصه آن بزرگوار، این بنای مورد بحث خاتمه پیدا نماید. تا کور شود هر آنکه نتواند دید.
در خاتمه پوشیده نمانَد چنانچه جنابعالی از یکی از معابد ضاله تعریف میکردید، قطعاً به طرفداری از شما کمک داده میشد و به عوض توهین، به مقامات عالیه تعریف رؤسای آن فرقه میشدید...»
فارس نیوز