- جزئیات
- ولایتش اصول دینه ، حیدر معنی قرآن مبینه ، حیدر حرف نبی فقط همینه، حیدر تنها امیرمومنینه ، حیدر چه هیبتی داری شجاعتی داری بنازم استمت رو حیدر کراری عبد اشجع الناسم کرده پدری واسم من خلیفه ایی دیگر غیر علی نشناسم من شیعم ، حیدر آقامه امشب بگو با دل شیدا, لعنت به دشمن حضرت مولا, لعنت به قاتل ام ابیها, لعنت به منکر مهدی زهرا, لعنت با اعتقاد, لعنت میده مراد, لعنت همیشه میگم بر ابن زیاد, لعنت من یه آرزو دارم روز رجعت یارم رو صورت اون ملعون رد سیلی بندازم
|
- جزئیات
- من زار علیاً بنجف صار سعیدا و مَضْجَعُهُ لیس مِنَ العرش بعیدا جِبْریل یُنادِی بِنِدٰاءٍ لَنْ یَبِیدَا: من مات على حبّ علی مات شهیدا نمی خواهم دمی محتاج نانِ آن و این باشم الهی تا ابد عبد امیرالمؤمنین باشم
|
- جزئیات
- با صدای حسین حیدری
|
- جزئیات
- شب دراز هِجر را نموده نَک، سپیده دم دمیده در غدیر خم، سرو و چمن قدم قدم گیسوی حوری از نسیم او گرفته پیچ و خم شبنم شوق کوی او نشانده دیده را به نم قمری زار را بگو نوحه مکن که رفت غم دلشدگان یار را رسیده گاهِ وَجد و شور سروش غیب میزند به عرش، نغمۀ سرور به شام تار عاشقان، دمیده نور کوه طور دلا بِهِل ز سینه غم، ز تن توانی و فتور که میزند به عرش حق، علی مرتضی عَلَم باد بهار میوزد به موی حور در جنان غنچه شکفته در زمین، طی شده موسم خزان نغمه عشق او شنو ز عندلیب بوستان مگوی راز حُسن یارِ من به مُلک مصریان که کَس نمیخَرَد دگر، یوسف مصر یک دِرَم به روی دست مصطفی، جلال کبریا ببین به طور فخر انبیاء، تجلّی خدا ببین به بازوی یَدُ اللَّهی، شعار لا فتیٰ ببین جمال بیحجاب حقّ فتاده بر مَلا ببین نسخۀ خطّ و خال او، به لوح دل بزن رقم خدای را نمیشود به غیر مصطفی سفیر نمیسزد رسول را به غیر مرتضی وزیر به کائنات و انس و جنّ، نمیشود کسی امیر مگر شهی که تکیه زد به مسند خم غدیر جز این نبوده از ازل، کِلک قضای را رقم قلم نوشته در ازل به ساق عرش اینچنین خداست واحد و بُوَد رسول، احمد امین بر اولیا بُوَد ولیّ، علی امیرِ مؤمنین ز خوف حشر رستهام که دین من بود همین حریم عشق مرتضی، خدای را بود حرم غدیر راه و رهنما به خستگان راهجوی نشین کنار خُمّ او، حدیث عشق او بگوی خدای را ندیده کَس، برو رخ علی بجوی ز بعد ذات مصطفی، به غیر راه او مپوی به غیر او بگوی: لا، به او بگو: نَعَم نعم ز موج فتنه زمان، علی است کشتی نجات ز نار قهر کبریا، ولای او مرا برات خوشا اگر سرم بود به دامنش دم مَمات به خضر راه او بگوی: مجوی چشمه حیات حیات جاودان بود، نوش لب شه قِدَم
|
- جزئیات
- حال و هوای شهر صدای یا علی پیچیده تو فضای شهر اسم علی شده زینت کوچه های شهر حال و هوای شهر داره بارون میاد تو این هوای عاشقی دلم نجف می خواد خدا به زائر علی بهشتو وعده داد داره بارون میاد پاشو بریم نجف جلو ایون طلا همه فرشته ها به صف علی علی میگن با شور و شوق و با شعف پاشو بریم نجف هر کی دلش تو نجفه عیدی می گیره چون جشنه غدیره ،چون جشن غدیره ، غدیره غدیر یعنی که لبیک به پیغمبر غدیر یعنی که از دل دارم باور که نیست راه نجاتی به جز حیدر علی باطن قرآن ، علی میزان علی حق مع الحق ، علی برهان علی نفس پیمبر ، علی ایمان هر راهی به جز علی ، بیراهه است بدون شک من والاه علی نجاه ، من عادا علی هلک
|
- جزئیات
- عید حضرت مولا ، عیدالله الأکبر عید بیعت با نور , با ابالحسن حیدر ولایت علی ولایت الله اطاعت علی اطاعت الله قال رسول الله بالروایة رضایت علی رضایت الله حیدر امام و حیدر والی الولی علی مع الحق و الحق مع العلی
|
- جزئیات
- بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک در حجة الوداع هوا بوی گل گرفت ؛ عالم پیامی از لب ختم رسل گرفت ای زائران کعبهی حق حجتان قبول ؛ نازل شده است آیهی یا ایها الرسول بر منبری که ساخته شد در غدیر عشق ؛ با امر کردگار علی شد امیر عشق وقتی علی امیر ولایت خطاب شد ؛ هر ذره ای به خاطر او آفتاب شد بالا گرفت دست علی را پیامبر ؛ ساحل علیست حضرت دریا پیامبر پس عین ولام ویاء علی بعد از این مقال ؛ بی شک یکیست با الف و حاء و میم و دال در غدیر خمیم و در نجفیم ؛ غرق در شور و مملو از شعفیم وقت وقت تبسم و شادیست ؛ شعر مهمان حضرت هادیست که پس از یک جهان سلام و درود ؛ رو به جد غریب خود فرمود : السلام علیک یا جداه ؛ یا ابالغوث یا ولی الله السلام ای باطن اکمال دین ؛ وارث حق، یا امیر المومنین ای امین الله در وحی خدا ؛ جانشین بیبدیل مصطفی أيُّها الصّدّيقُ مِن بعدِ الرَّسول ؛ أيُّها الفاروقُ يا زوجَ البتول اول من آمن بالله تو ؛ از رموز حق شدی آگاه تو للهدى انتَ الصراطُ المُستقيم ؛ و امينُ اللهِ للدينِ القويم تائبون، العابدون، الحامدون ؛ السائحون ، الراکعون، الساجدون در فضیلت ها سرآمد بوده ای ؛ جان جانان محمد بوده ای آنکه مرد بدر و مرد خیبر است ؛ حیدر است و حیدر است و حیدر است سفره ات رنگین شد از نان و نمک ؛ قامت تو خم شد از غصب فدک أعرَضوا عنكَ العُصاةُ المُجرِمون ؛ بِئسَ مَثواهُم فَهاهُم كافِرون غاصبان حق تو کافر شدند ؛ دشمنان آل پیغمبر شدند وَيلَ مَن خانوكَ بِالكُفرِ المُبين ؛ لَعنَةُ اللهِ عليهِم أجمعين اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِکَ وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ فَاهْدِنَا رَبَّنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا إِلَى طَاعَتِکَ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکِرِینَ لِأَنْعُمِکَ السلام علیک یا هادی ؛ تا به ما درس معرفت دادی محو سرچشمهی غدیر شدیم ؛ زائر حضرت امیر شدیم با غدیریه آشنا گشتیم ؛ به غم عشق مبتلا گشتیم حرمش را چه با صفا کردی ؛ از نجف رو به سامرا کردی رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد ؛ خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است ؛ خانۀ دوست که نام دگرش سامره است وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است ؛ یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟ ؛ از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا ؛ بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند ؛ به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز ؛ آخرین بار کجا در حرمت خوانده نماز؟ خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو ؛ با من از گریۀ او در دل سرداب بگو از زمستان پیاپی به بهارم برسان ؛ بر لبم عرض سلام است به یارم برسان سلام ای بابای مهربونم ؛ فراقت زده آتشی به جونم سلام ای صاحب خونهی قلبم ؛ خودم رو تا خیمهت میرسونم مهربونم … مهربونم
|
- جزئیات
- انتخاب جانشین پیامبران
|
- جزئیات
- ملائک خادمان آستانش عبد زوارش سلاطین بندگان و حلقه در گوشان دربارش شبیه مرتضی را دیده دنیا نخواهد دید جهانی تا ابد ماندست در رویای تکرارش برایش بر ملا کرده خدا اسرار خلقت را نمانده راز مستوری برای او ز اسرارش قضا آنست که مولای عالم حکم فرموده قدر آنکه جنابش اختیارا کرده اجبارش دهان وا میشود از تعجب یا به تحسینش هبل هم لا جرم هو میکشد هنگام پیکارش قسیم و النار و الجنه مقامی از مقاماتش امیر المومنین یک وصف از اوصاف بسیارش به ذکر یا علی کعبه دهان وا کرده بود از شوق دهان وا کردنی که تا ابد باقیست آثارش خلیل الله آن روزی که سنگ کعبه را میچید بنایی ساخت که دستان حیدر بوده معمارش کلیم الله رو میزد برای دیدن رویش ولی هر بار لن می آمد و رد میشد اصرارش اگر چه خطبه بی نقطه هم دارد ولی باید بخوانی خطبه های بی کلامش را ز رخسارش به قلب هر کسی که بار کج بر شانه اش دارد اگر حب علی باشد به منزل میرسد بارش فدای عاشق خرما فروش دار بر دوشی که مدح مرتضی میگفت حتی چوبه دارش اگر چه تیغ از هم بند بندش جدا سازد نخواهد کرد بر صب یک لحظه وادارش نمیفهمد علی را حرف هایش را سکوتش را جهانی که به قدر چارپایان است افکارش کسی که آن جماعت از جهالت یار غارش خواند همان بهتر که باشد تا قیامت در همان غارش برای ردش آخر دست خطش رفت بر نیزه کسی که نص قرآن خداوند است گفتارش
|
- جزئیات
- قـالَ اَبُـو عَبـدِاللّه ِ عليه السلام:... وَ اِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذى اَقامَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهعَليّا عليه السلاملِلنّاسِ عَلَما وَ اَبانَ فيهِ فَضْلَهُ وَ وَصيَّهُ فَصامَ شُكْرا لِلّهِ عز و جل ذلِكَ الْيَوْمَ وَ اِنَّهُ لَيَوْمُ صِيامٍ وَ اِطْعامٍ وَ صِلَةِ الاِخْوانِ وَ فيهِ مَرْضاةُ الرَّحْمنِ، وَ مَرْغَمَةُ الشَّيْطانِ. امام صادق عليه السلام فرمود: عيد غدير، روزى است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله على عليه السلامرا بعنوان پرچمدار براى مردم برافراشت و فضيلت او را در اين روز آشكار كرد و جانشين خود را معرفى كرد، بعد بعنوان سپاسگزارى از خداى بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزه دارى و عبادت و طعام دادن و به ديدار برادران دينى رفتن است. آنروز روز كسب خشنودى خداى مهربان و به خاك ماليدن بينى شيطان است. [ وسائل الشيعه 7: 328، ضمن حديث 12.]
|
|
|
- جزئیات
- انیمیشن زنگ غدیر کاری از گروه کودک و نوجوان مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام در قسمت اول این انیمیشن : معلم واقعه غدیر را برای شاگردان شرح داده و به اتفاقاتی که از واقعه غدیر تا شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم افتاده است می پردازد .
|
- جزئیات
- ای وصف کمت ابوالعجبها ای حضرت کیسه رطبها ای ذکر امیدوار لبها ای تام نواز نیمه شبها ای کوچه به کوچه تا سحر گرد ما پشت سر توایم برگرد زیر سر زلف تاب خورده است گر دل گره بی حساب خورده است از چشم تو چشمه آب خورده است همسایه ات آفتاب خورده است شبها زتو غرق نور باشد هر چشم بد از تو دور باشد هر ذره به هر کجا رسیده است از مرحمت شما رسیده است با تو نرسیده ها ؛ رسیده است خیر تو علی به ما ؛ رسیده است ما را همه با تو میشناسند با فاطمه با تو میشناسند پرباری نخل میثمت گرم دل در سر زلف در همت گرم بازار گدای حاتمت گرم خورشید دمادم از دمت گرم الحق که حیات آفرینی نهج البرکات آفرینی چون تیغ دودم مرا نگهدار کوه أُحدم مرا نگهدار محتاج شدم مرا نگهدار بابای خودم مرا نگهدار با عشق تو بار خواهم آمد یک روز به کار خواهم آمد تا عین علی نگار دارم با غیر علی چه کار دارم باشد سر ذوالفقار، دارم من از علی اعتبار دارم بی عشق علی نمی خرندت با او به حساب آورندت دستی که به فتح خیبر آورد شوقی به دل پیمبر آورد حیرت به نگاه لشکر آورد از جا در و قلعه را درآورد هستی همه هست مست هستت فرمود خدای نازِ شستت
|
- جزئیات
- بی روی علی شعر من آرایه ندارد بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد بی نام علی قرآن یک آیه ندارد بی حب علی دین بخدا پایه ندارد عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام است با حکم غدیر آمده، پس کار تمام است ذکر لب مولا صلوات است و سلام است هم شان علی کیست؟ اگر هست بیاید! بالاتر از این دست محال است بیاید هم جاذبه هم دافعه دارد، به تعادل توصیف گر روی گل او شده بلبل نقل است که شاعر شده حافظ به توسل “لاحول و لاقوه الا بتغزل” ایجاز رباعی ست، بلندای قصیده ست از دفتر اشعار خدا، بیت گزیده ست خورشید شده آینه گردان جمالش خوردند ملایک همگی غبطه به حالش گشتم، به خدا نیست کسی مثل و مثالش میراث پیمبر، صلواتی ست که آلش کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد با آل علی هرکه در افتاد بر افتاد تاریخ عرب، فاتح خیبرشکن اش خواند “او” بود که پیغمبر اسلام، “من”اش خواند صدآیه ی نازل نشده از دهنش خواند استاد سخن،فاطمه، صاحب سخن اش خواند کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد جز او احدی خطبه ی بی نقطه ندارد برده ست خدا نام از او داخل انجیل موسی به لبش نادعلی بود لب نیل داده ست به فرمان علی گوش، ابابیل پیغامبری را علی آموخت به جبریل این ها همگی هیچ، بگو معجزه اش چیست اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست عدل علوی دست عقیل است بر آتش گیرم بزند دشمن او پشت بر آتش لطفش به گنهکار چون آبی ست بر آتش شاعر! نزند دست بر این شعر تر، آتش در آتش سوزنده و بی سایه ی محشر بر چادر زهرا متوسل شو و بگذر عشق علی و فاطمه تکرار ندارد جز فاطمه عالم گل بی خار ندارد جز با در این خانه، گدا کار ندارد این خانه دری دارد و دیوار ندارد علیهم السلام شاعر:محمدحسین ملکیان
|
- جزئیات
- گاه شد مظهر خدا و گاه شد مظهر علی من علی را در خدا دیدم ، خدا را در علی روز اول از خودش یک نور واحد خلق کرد نیم آن شد مصطفی و نیمه ی دیگر علی این سر قرآن علی و آن سر قرآن علی حق کتابی را فرستاده است سر تا سر علی می نویسم از ازل ظاهر علی باطن علی می نویسم تا ابد اول علی آخر علی ظاهرش این بود در معراج ، الله و رسول بود اما باطناً ، الله ، پیمبر با علی او خودش جای خودش ، نامش چنان مشکل گشاست که شفاعت می کند فردای محشر هر علی یا ابا آدم ؛ ابا شبّر؛ ابا زینب ؛ علی همسر زهرا على ، داماد پیغمبر علی شهریار و شهسوار و بنده ی پروردگار حضرت دُلدُل سوار و خواجه ی قنبر علی انبیا دست توسل بر عبایش داشتند انبیا هرچند بالایند ، بالاتر علی گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف می دمد خورشید از چاک گریبان نجف سفره ی مولاست گر پهن است هر جا سفره ای عرش هم باشیم اگر ، هستیم مهمان نجف آرزوی دیدن جنت نکردم هیچ وقت من خوشم با دیدن ریگ بیابان نجف نیست مدیون کسی الا علی و فاطمه هر کسی که رفت زیر دین ایوان نجف به قنوت ما نمی آید عقیق هیچ جا می خرم انگشتر از ملک سلیمان نجف ما سر و جانی بدهکار رسول و حیدریم سر به قربان مدینه ، جان به قربان نجف رزق آب و نان ما دست حسین است و علی سال ها خوردیم آب کربلا ، نان نجف علیهم السلام
|
- جزئیات
- حالا خبر علی شده و مبتدا علی هم ابتدا علی شده هم انتها علی حق گفت در ادامهی «یا ایّها الرسول» باشد ولیّ امر پس از مصطفی علی بعد از خدا رسول خدا و پس از رسول مولا علی زعیم علی مقتدا علی سلطان علی امیر علی پادشه علی فرمانروای مقتدر «لا فتی» علی نخبه حریف قافلهی اشقیا علی قطب شریف قاطبه ی اتقیا علی مردم به سوی خیمهی او میروند تا محکم کنند رشتهی پیوند با علی این خیمهی علی است که هر گوشهاش پر از «بخّاً بخّا علی» شد و «یا حبّذا علی» ورد زبان خلق به روز غدیر خم «یا مصطفی محمّد و یا مرتضی علی» مردم خوشا به حال شما چون برایتان هم رهنما علی شد و هم رهگشا علی مردم خوشا به حال شما چون نموده است «سوءالقضا» به معجزه «حُسن القضا» علی مردم خوشا به حال شما چون به بذل فضل بر مشکلاتتان شده مشکل گشا علی مردم خوشا به حال شما چون نشسته است بر مسند شفاعت روز جزا علی مردم خوشا به حال شما چون که گشته است در کشور شریعت فرمانروا علی آنقدر لایق است که قبل از غدیر خم شد شهره بین خلق به شاه ولا علی آنقدر لایق است که بر خیل مومنین حجّت تمام کرده بر این مدّعا علی آنقدر لایق است که با خود نگفتهاند -حتّی معاندانش- آخر چرا علی؟ خیرالأنام میوه ی عمرش بدو سپرد اینگونه گشت محرم خیرالنساء تا «پارهی تنش» به علی داد مصطفی گفت آشکار : جان تو و جان ما علی ای آیه آیه سوره ی قرآن به نام تو «یوسف» علی «خلیل» علی «انبیا» علی حیدر , ابوتراب , اسدالله , ایلیا , صفدر , ابالحسن چه بگویم چه ها علی قربان نام پاک و بلندت که دور باد نامت ز بغض و کینه و کذب و ریا نام تو شهر شهر جهان را گرفته است ای شُهره و شهیر در این روزها علی در سعده و قطیف علی در عدن علی در رقه و منامه و سامرا علی رودی ز خون شده است و به راه اوفتاده است تا توس رفته نام تو از کربلا علی علیهم السلام
|
- جزئیات
- پرواز میکنم روزم و با یاعلی آغاز میکنم حیدری ام به دو عالم ناز میکنم پرواز میکنم غوغا میکنم اقتدا به مادرم زهرا میکنم زندگیم و فدای مولا میکنم غوغا میکنم با مهرش دلم و شیدا کردم همه دنیام و زیبا کردم نام حیدر تو گوشم بوده از وقتی چشمو وا کردم مولامه علی توی قبرم میخونم آقامه علی همه ی دلخوشیِ فردامه علی مولامه علی مولامه علی هرچی که من از خدا میخوامه علی بخدا دوسش دارم بابامه علی مولامه علی به ریشه ی عباشه دستم عمری سر سفره اش نشستم با دعای حضرت زهرا شکر خدا علوی هستم مولا مولا مولا علی یا مولا رضوانه نجف بخدا بهشت بی پایانه نجف چه صفایی داره ایوان نجف ایوان نجف دنیامه نجف کربلا آرزومه رویامه نجف حرم باصفای مولامه نجف دنیامه نجف گنبدش، خورشید رو زمین صحنو سراشم بهشت برین ای خدا مارا برسان به حرم امیرالمؤمنین مولا مولا مولا علی یا مولا همت می کنم با امیرالمؤمنین بیعت می کنم به دوتا بت غریش لعنت میکنم همت میکنم لعنت می کنم خصمشو از دل و جان لعنت می کنم به فلان و به فلان لعنت می کنم همت میکنم میزنم نعره ی جانانه حب علی پایه ی ایمانه عاشقِ خصم مولا حتما موردِ لعنِ قرآنه ایمانه رضا معنی واقعیه قرآنه رضا حرمش قبله گه ایرانه رضا ایمانه رضا سلطانه رضا عالمی محتاجِ احسانه رضا خوش بحال اونکه شد مهمانه رضا سلطانه رضا مولا مولا مولا یا رضا
|
- جزئیات
- ولادت پیامبر و امام صادق علیهما السلام - سال 1400 این بغضی که تو دل من افتاده واسه ی همین روزا نیست اَزلیه مادر زاده هرکی شد اهل تبری آزاده اجازه ی این شادی رو خودِ بی بی زهرا داده دنیا ارزشی نداره ای رفیق خودتو برا کسی خراب نکن جای دشمن علی جهنمِ جز علی خلیفه انتخاب نکن مقصود سلامم علی همیشه کلامم علی وصی پیمبر تویی اولین امامم علی علی علی علی یا علی رو لبهام دعای فرج میخونم به کوری چشم دشمن شیعه ی علی میمونم این رزقت نسیب منه میدونم به شادی بی بی زهرا خیلی این روزا خندونم پدرم همیشه میگفت پسرم دوستی با دشمن بو تراب نکن مادرم همیشه میگفت پسرم جز علی خلیفه انتخاب نکن مسیر کمالم علی امیر دو عالم علی بی تو از همه خسته امو با تو خوبه حالم علی علی علی علی یا علی هر دفعه نجف و زیارت کردم جلوی ضریح مولا دشمنشو لعنت کردم با لعنت خدا رو عبادت کردم ثواب همین لعنارو هدیه به حضرت کردم خدایا از دومی بدم میاد بعد مردنم منو عذاب نکن آخه تو خودت بما گفتی خدا جز علی خلیفه انتخاب نکن بر لبمِ هر دم علی عشقِ خانوادم علی خوشحالم از اینکه فقط دلو به تو دادم علی علی علی علی یا علی
|
- جزئیات
- خیالش بر لبم باز شعری بی اختیار آورد که اوصافِ علی طبعِ مرا اینگونه بار آورد نوشتم خادمش هستم عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم چه توضیحِ اضافاتی نوشتم شمس، دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه وُ دیدم نجف بالاتر از آن است به قرآن سر زدم دیدم علی گویاتر از آن است نوشتم عرش دیدم مرتضی اعلی تر از آن است لو أَنَّ اَلرِّيَاضَ أَقْلاَمٌ وَ اَلْبَحْرَ مِدَادٌ وَ اَلْجِنَّ حُسَّابٌ وَ اَلْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلیهِ السَّلام شبیهِ جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هواللهُ احد خواندم من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد همیشه یا علی گفتم، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند علی نادیده می بیند، علی ننوشته می خواند چه بهتر از همین اول بگویم حرفِ آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی گره زَد دست خود را سخت در دست خدا وقتی به چشمِ حاجیان شور تماشا می رسید آن روز کنارِ برکه ای دریا به دریا می رسید آن روز نگاهِ نافذِ احمد، زمین را در تصرف داشت زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت نفس ها حبس شد، در سینهها خوف و رجا افتاد بدون همهمه زنگِ شترها از صدا افتاد زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود همه با خویش می گفتند آیا حج آخر بود نبی فرمود بسم الله، ای ارض و سما بشنو گواهی باش ای تاریخ پیغامِ مرا بشنو نبی همدوش مولا آسمان ها را هوایی کرد خدا از شاهکار آفرینش رو نمایی کرد نبی فریاد زد ، بر عالم و آدم مسلّم شد علیّ بن ابی طالب ، ولیُ اللهِ اعظم شد بیقرارم , بیقرارم , مرتضی حق باشد و من حق مدارم بیقرارم , بیقرارم , تا علی را دوست دارم من رستگارم بیقرارم , بیقرارم , دشمنی با دشمنش شد اعتبارم أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّار, قتّالُ العرَب یعنی جهان از شوکتش فریاد زد , یا لَلعَجب یعنی خدا وقتِ تماشایش , دلِ بی طاقتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اَعلی حضرتی دارد سری ندیدم در این حوالی که خاکِ پای علی نباشد که خاکِ چسبیده بر عبایش، دگر جدای علی نباشد قسم به مالک قسم به قنبر "ولی" فقط حیدر است حیدر موالیِ هیچکس نباشم , اگر ولای علی نباشد علی ز موسی و آدم اکمل علی ز عیسی و نوح افضل بگو برادر مکن معطل، عدو که جای علی نباشد علی علی علی علی ,علی علی علی علی جز گوشه ی ایوان تو دلبر ندارد ندارد ندارد صَد شُکر دلم غیرِ تو دلبر ندارد ندارد ندارد با یک مژه ات صید نمودی دل مارا ,دل مارا صیاد چونین تیرِ هدفمند ندارد ندارد ندارد ای موعظه از آن لب تو قند مکرٌر شیرینی گفتارِ تو را قند ندارد هنگامه خلقِ تو ، «تبارک» به خودش گفت بهتر ز تو در خَلقْ ، خداوند ندارد در وقت دعا گفت نبی هم «بعلیٍ» او پیش خدا غیر تو سوگند ندارد اللهُم اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ روحِ وَلیکَ عَلی بنِ اَبی طالِب اَن تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلیکَ صاحبِ الزمان غیر از تو هرچی , دلدادگی بود از بَچگی بود و از سادگی بود از بد بیاری ,هرچی بگی بود بی تو مگه زندگی , زندگی بود لحظه به لحظه , عمر تباهم آلودگی بود و آلودگی بود با دعای فاطمه , به تو مبتلا شدم تو کشوندی قلبمو تا که سر به راه شدم من پایِ اومدن تو , با مادرت ندبه میکنم جَونیمَم رفت ندیدمت , تا جون دارک گریه میکنم بیا آقا جان , آقاجان , آقا جان
|