|
- جزئیات
- شخصی از عالمان سنی در پیش مأمون از امام رضا علیه السلام پرسید شما چه دلیلی بر لطلان خلافت خلفا دارید؟ امام رضا علیه السلام فرمودند که اگر بگوییم آنها راستگو بودند ,حتما دروغگو هستند و شایسته ی خلافت نیستند,اگر بگوییم آنها دروغگو هستند در انچه که ادعا کرده اند پس شایسته ی خلافت نیستند,شخص بهت اش زد و سرش را پایین انداخت مأمون عرض کرد یابن رسول الله سوال او را فهمیدم که چه دلیلی بر بطلان خلافت شیخین دارید. اما جواب شما را نفهمیدم که این شخص مبهوت شد.مراد شما از اینکه فرمودید اگر بگوبیم آنهاراستگو بودند پس شایسته ی خلافت نیستند در آنچه که گفته اند ,اگر بگوییم دروغ گفته اند بازهم شایسته ی خلافت نیستند. امام علیه السلام فرمودند شرحش این است 1-:که ابوبکر میگفت : -لی شیطان یأتنینی -شیطانی هست که هممیشه من را وسوسه میکند. خب اگر راست میگفت که شیطانی او را وسوسه میکرد؟چنین شخصی چطور میشود خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باشد. کسی که شیطان مأنوس اوست میتواند تکیه بر جای پیامبر اکرم بزند؟ 2:ابوبکر گفت وّلیت و و لست و بخیر کم,من والی و حاکم شما شدم اما بهترین شما نیستم.اگر بگویید دروغ میگفت که آدم دروغگو چه شایسته ی خلافت؟ اگر بگویید در این سخن خودش راست میگفت که من بهتربن شما نیستم ,چه دلیل که زدید به خلافت؟باید میرفت کنار تا بهترین بیاید.. خدمت حضرت عرض کردند:در باره ی عمر؟حضرت فرمودند :عمر میگفت کانَ بَیعَةُ أَبِیبَکرٍ فَلْتَةً وَ غَفْلَةً...(1) میگفت بیعت ابوبکر یک اشتباه بود که اگر دو باره همچنین اتفاقی بخواهد بیافتد من آن فرد را میکشم. اگر عمر راست میگفت ,بیعت ابوبکر باطل است پس خلافت ابوبکر باطل است وقتی خلافت او باطل باشد چطور عمر را منسوب کرده است؟این جانشینی هم باطل است. چیزی که برای شما نیست پس چطور به دیگری دادی یا فروختی؟ اگر اعتراف میکنی بیعت ابوبکر اشتباه و فَلْتَة ای بوده است و خلاف بود,پس خلافت عمر از کجا آمده است؟از نسب ابوبکر؟هر دو بر باد و باطل است. این سنت خداست که دروغگو و ظالم را رسوا میکند,باطل از بین رفتنی است و حق است که میماند... ----------------------------------------- 1-صحیح ابن حبان، ج۲، ص۱۵۸؛ شرح نهج البلاغه ابنابی الحدید، ج۲، ص۲۶؛ ج۱۱، ص۱۳؛ عمربن الخطاب، ص۳۵۸؛ لسان العرب المحیط، ج۲، ص۶۷.
|
- جزئیات
- خلیفه ی سوم قرآنی که صحابه با دست خط خود نوشته بودند و دست خط ابوبکر در آن بود همه را جمع کرد و آتش زد. روایت در کتاب صحیح بخاری چاپ دار ابن کثیر دمشق و بیروت در کتاب فضائل القرآن روایت 4987 صفحه ی 1257 باب 66 - روایت مفصلی از حذیفة بن یمان نقل میکند. نقل میکند وقتی به فتح ارمنستان و آذربایجان میرود میبیند مردم در خواندن قرآن با هم اختلاف کرده اند ,حذیفه به عثمان پیشنهاد داد که امت را دریاب ,قبل از اینکه مانند یهود و نصاری در کتابشان دچار اختلاف شوند شما این اختلاف را بردار. عثمان شخصی را پیش حفصه دختر عمر بن خطاب فرستاد و مصحف و نسخه ی قرآن او را گرفت و طبق نسخه ی حفصه قرآنی را استنساخ کرد و فرستاد به شهرهای مختلف و همه ی قرآن های دیگری که در دست صحابه و مردم بود را جمع کرد و همه را آتش زد. وأمرَ بما سواه من القرآن فی کل صحیفة او مصحفٍ أن یُحرقَ... دستور داد هر قرآنی غیر از نسخه ی قرآن حفصه باشد را آتش بزنند چه یک ورق باشد و چه بصورت کتاب باشد. این خیلی عجیب هست.مثلا مصحف عایشه با حفصه فرق داشته است؟با اینکه هردو همسر پیامبر بودند. مصحف علی بن ابیطالب علیهما السلام یا دیگران یا مصحف ابوبکر با مصحف حفصه فرق داشته است؟ صدها نفر از صحابه حافظ قرآن بودند و مصحف داشتند و اگر مصحف آنها با حفصه فرق داشته باشد این یعنی تحریف قرآن و این را نمی پذیریم,جدا از آن چرا اصلا مصحف حفصه را باید انتخاب کند؟
|
- جزئیات
- یک روایت بسیار جالب در کتاب صحیح بخاری هست چاپ دار الکتاب العربی بیروت/کتاب الأحکام باب 51 حدیث 7218 از عبدالله بن عمر هست که میگوید قیل لعمر الا تستخلف؟کسی به عمر گفت نمی خواهی برای خودت جانین انتخاب کنی؟گفت اگر بخواهم انتخاب کنم کسی که بهتر از من است یعنی ابوبکر انتخاب کرده.(عکس منبع در پایین صفحه) اگر انتخاب نکنم -و إن اَترک فقد تَرک من هو خیرٌ منی رسول الله- اگر ترک کنم و برای خودم جانشین انتخاب نکنم خب کسی که بهتر از من که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است ترک کرده و میتوانم به او اقتدا کنم. چند نکته میود از این روایت استفاده کرد/نکته ی اول:خلیفه ی دوم برای سنت ابوبکر همان اندازه ارزش قائل است که برای سنت پیامبر اکرم ارزش قائل است, یعنی از نظر خلیفه ی دوم به یک اندازه و موازی هم ,سنت ابوبکر به اندازه ی سنت پیغمبر خاتم مشروعیت بخش است. این چه دلی برایش وجود دارد؟بخصوص اینکه این سنت مخالف صریح سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است, پیامبر انتخاب نکرده اند ولی خلیفه ی دوم انتخاب کرده است. یعنی از نظر خلیفه ی دوم سنت ابوبکر حتی اگر مخالف سنت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله باشد بازهم مشروعیت بخش است. نکته ی دوم : ابوبکر بر خلاف سنت پیامبر اکرم برای خودش جانشین انتخاب کرده است مگر قرآن کریم صریح و واضح نفرموده - لقد کان فی رسول الله اُسوة حسنة(احزاب 21) -چرا ابوبکر پیامبر اکرم را اُسوه ی خود قرار نداده؟چرا بر خلاف سنت پیامبر عمل کرده است؟ مگر شما اهل سنت نیستیید؟آیا اهل سنت پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله هستید یا اهل سنت بقیه هستید؟اگر اهل سنت پیامبر اکرم هستید باید به سنت ایشان عمل میکردید,مگر اینکه بگوید ما سنتمان سنت پیغمبر خاتم نیست. نکته ی سوم : اگر ابوبکر حق انتخاب داشت چرا پیامبر اکرم حق انتخاب نداشتند؟میگویید 1400 سال پیش ابداع گر دموکراسی بوده اید , خب این دموکراسی و انتخاب خلیفه توسط امت را ابوبکر قبول نداشت؟ چرا بر خلاف دموکراسی و حکومت مردم بر مردم ,ابوبکر یک شخصی که خودتان میگویید عصبانی و بد اخلاق بوده انتخاب کرد و بر گرده ی مردم سوار کرد؟ چرا برای مردم حق انتخاب قائل نبود؟ اهل سنت تا قیامت جوابی برای این سوالات و تناقضها پیدا نخواهند کرد(مگر جعل و توجیه و دروغ)
|
|
- جزئیات
- به بِشر بن معتمر گفتند چه شد که علی علیه السلام به حکومت نرسید؟میگوید فکر نکنید که قریش و بعضی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نمی دانستند که علی علیه السلام برتر است, اتفاقا می دانستند ولی طاقت این برتری را نداشتند,طاقت نداشتند بعد از پیامبر اکرم نفس ایشان را تحمل کنند. میگوید انهایی که گفتند برترین افراد بعد از پیامبر صلوات الله علیه و آله چه کسانی هستند؟بحث کرده اند,عده ای گفته اند برتری به علم است و اسم چند نفر را برده ان که یکی از آنها امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. یکی گفته برتری به شجاعت است و چند نفر را نام میبرد و یکی از آنها علی بن ابیطالب علیهما السلام است. یکی گفته طبق سابقه در اسلام برتری مشخص میشود,جند نفر را نام می برد که جز اولین نفرات امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. میگوید هر ملاکی را برای برتری و فضیلت بگوییم امیرالمؤمنین علی علیه السلام یا افضل قطعی است در آن فضیلت یا یکی از نفرات اصلی و برتر است و وقتی مجموعه صفات را میگذاریم کنار همدیگر تنها کسی که در تمام آن صفات هست علی بن ابیطالب علیه السلام است. این شد که اینها خواستند کاری کنند که امیرالمؤمنین علیه السلام نباشند ,وقتی حضرت علی علیه السلام به حکومت رسیدند اینها باید بروز دهند,ابن سیرین که شیعه هم نیست عبارت بسیار مهمی دارد. ما علمت أنَّ علیا اِتهَمَ فی دم العثمان حتی بویِعَ اتهمه الناس_هیچکس نگفته بود که امیرالمؤمنین علی علیه السلام قاتل عثمان است تا زمانی که با ایشان بیعت شد آنجا بود که تهمتها و بهتانها شروع شد. از خلیل بن احمد که نحوی معروفی است میپرسند چرا از علی علیه السلام فاصله گرفتند؟میگوید علی علیه السلام در اسلام از همه سبقت بیشتری داشت,علمش برتر بود ,شرفش بیشتر بود,زُهدش از همه بالاتر بود,جهادش از همه طولانی تر بود و به او حسد کردند..(إِنَّ عَلِيّاً تَقَدَّمَهُمْ إِسْلَاماً وَ فَاقَهُمْ عِلْماً وَ رَجَحَهُمْ زُهْداً وَ طالَ عَلَیهم جِهَاداً فَحَسَدُوهُ وَ اِنَّ النَّاسَ إِلَى أَشْكَالِهِمْ وَ أَشْبَاهِهِمْ أَمْيَلُ مِنْهُمْ إِلَى مَن بانَ مِنْهُم . سفینة البحار جلد 1 صفحه 49) مردم قریش مال دوست و قبیله گرا به افرادی که شبیه خودشان بودند بیشتر تمایل داشتند امیر المؤمنین علیه السلام بیاید نمیگذارد کسی دزدی کند و حقوق باید رعایت شود و اینها نمیخواستند.
|
- جزئیات
- به خاطر چاپ های متعدد امکان دارد صفحات فرق داشته باشد.عکس صفحات کتب داخل متن آمده است لطفا تا آخر مطالعه بفرمایید. سوال 1- پیامبر اکرم می فرمایند: جنگ با علی جنگ با من است(علیهما السلام) (انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم)مسند احمد جلد 2 صفحه ی 442 /صحیح ابن حبان جلد 15 صفحه ی 434 /حاکم نیشابوری در مستدرک میگوید این حدیث حسن است. نظر اهل سنت نسبت به جنگ افروزان جمل و صفین چیست؟آیا این دو جنگ را همان جنگ با رسول خدا میدانید؟تکلیف طلحه و زبیر و عایشه و معاویه چیست؟ اگر میگویید اینها اجتهاد کرده اند و در اجتهاد خود خطا نموده اند ,اجتهاد باید در مرتبه ی اول متکی به کتاب و سنت باشد,اینها از کدام آیه و حدیث نبوی این اجتهاد را کرده اند؟ اگر میگویید اینها سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که جنگ با علی علیه السلام را جنگ با خود میداند انکار کرده و فتوای دیگری برای مشروعیت جنگ با علی علیه السلام داشتند ,پس در اینصورت شما اینها را مشرّع میدانید و قائل به نقص اسلام هستید یا منکر خاتمیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم هستید. سوال 2- پیامبر مکرّم می فرمایند من عادی لی ولیا فقد اذنته بالحرب.(هرکس ولیِ از اولیاء من را دشمن بدارد من با او اعلام جنگ میکنم)صحیح بخاری جلد 7 صفحه ی 190 حدیث 6502. آیا شما علی علیه السلام را ولیِ خدا میدانید یا خیر؟اگر ولیِ خدا بدانید پس در اینصورت جنگ او او جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است,پس تکلیف آتش افروزان جمل و صفین را روشن کنید. و یا انکار سنت پیامبر خدا نموده و با توجیهات ضد عقل و شرع, بر عملکرد اتش افروزان جمل و صفین سرپوش نهاده و در زیر پوشش اجتهاد پاداشی هم برای آنها منظور میکنید پس پاسختان برای قیامت چیست؟ سوال 3- فرق جنگ جمل و مخالفان علی علیه السلام و جنگ ردّه و مخالفان ابوبکر چیست؟در یکی با قیچی اجتهاد پاداش می برند و دیگری با لبه ی شمشیر سر بریده و به ناموسشان به نام دین تجاوز میشود؟مثل قضیه ی تجاوز خالد بن ولید به همسر مالک بن نویره... با اینکه مخالفان خلیفه ی اول از دین مرتد نشده بودند و بر طبق گفته ی ابوبکر معتقد به رسالت نبوی بودند نماز و زکات را قبول داشتند ولی از پرداخت زکات به ابوبکر خود داری میکردند.حرف ابوبکر در صحیح بخاری :و الله لاقاتلن مَن فرّق بین الصلاة و زکات,والله لو مَنَعونی عناقاً کانوا یُؤَدونهاالی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لقاتلتُهم علی منعها(میجنگم با کسانی که بین نماز و زکات فرق میگذارند-یعنی خدا را قبول دارند ,نماز میخوانند و زکات میدهند ولی بین نماز و زکات فرق میگذارند,اگر چنان چه به اندازه ی یک افسار شتر یا پالان شتر که به پیغمبراکرم می دادند-معلوم است پیغمبر را هم قبول داشتند -اگر آن اندازه به من ندهند با آنها میجنگم.صحیح بخاری جلد 2 صفحه ی 109 حدیث 1400. ابن کثیر دمشقی می گوید:یقِّرون بالصلاة , و یمتنعون عن اداء الزکات و منهم من امتنعوا عن دفعها الی صدیق ابی بکر(آنهایی که مخالف ابی بکر بودند اقرار به نماز داشتند زکات را هم قبول داشتند ولی میگفتند به ابوبکر زکات نمی دهیم.البدایة و النهایة جلد 6 صفحه ی 304.پس بنابر این مخالفین ابی بکر هم خدا را قبول داشتند هم پیغمبر و نماز و زکات را قبول داشتند اما چون به ابوبکر زکات ندادند هزاران نفر به دست خالد و دیگران کشته شدند.
|
|
|
- جزئیات
- در بین صحابه روایت شده کسانی مرتکب گناه کبیره شده اند ,زن صحابیه آمد خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و گفت ای رسول خدا حُکم شرعی را بر من اجرا کنید من مرتکب زنا شده ام و حکم شرعی بر او اجرا میشود اما از شرافت و کرامت و جایگاه والای صحابه , این شخص نمی افتد/حتی صحابه در جنگها بنا بر طبیعت بشری خودشان مواردی پیش آمد که فرار کردند ,فرار از جنگ گناه بسیار بزرگی است مگر اینکه یک تاکتیک نظامی باشد آنطور که در قرآن تصریح میشود/بعد شیعیان عدالت و شرافت صحابه را زیر سوال میبرند و میگویند اینها از جنگ فرار کرده اند... جالب است صحابه هر گناهی حتی زنا کرده باشند و فرار از جنگ کرده باشند میگویند آنها عدالت دارند و خدا آنها را بخشیده و در قرآن آمده است.باید گفت که آن آیات فقط برای آن اشخاصی بود که به جمع کردن غنائم پرداختند و پست خود را در جنگ احد رها کردند آنها را بخشیده اند در این دنیا , نه اینکه همه را /و جدا از آن , جنگ خیبر را چه میکنید که هنوز به قلعه نرسیده فرار کرده اند در چند روز متوالی؟و کجای قرآن دارد که صحابه گناه کبیره بکنند باز از عدالت و شرافت ساقط نمی شوند؟میخواهید خطاکار بودن و فرّار بودن و شارب الخمر بودن و زناکار بودن خلفایتان را بپوشانید دست به جعل مفاهیم قرآن نزنید/نعوذ بالله آیا این از عدالت و حکمت و شریعت خداوند خارج نیست که صحابه هر گناهی بکنند بعد باز مردم به آنها اقتدا کنند و از عدالت خارج نشوند و راهنمای مردم باشند؟پس فرق صحابه ای که نه گناه میکردند نه فرار با اینها چیست؟این از حکیم علی الإطلاق بودن خداوند خارج است...
|
- جزئیات
- در کتاب هدایة الکبری خصیبی آمده است که در آنجا راجع به دفن مخفیانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها و خطر برای قبر حضرت عبارتی را مطرح میکند ,همان که از اهل سنت نقل کردیم /در صفحه ی 179 میگوید ابوبکر گفت بگویید از زنهای مسلمین کسی بیاید تا این قبرها را بشکافند و ببینند فاطمه سلام الله علیها کجاست و بر او نماز بخوانیم و قبرش زیارت بشود وقتی خبر به امیرالؤمنین علی علیه السلام رسید با غضب از خانه بیرون آمد و چشمانش خون شده بود و غبای زردش در دستش بود همان لباس زردی که فقط در جنگها می پوشیدند , وتکیه بر ذوالفقار داشتند یعنی حضرت عصا زنان می آمد و حال خوشی نداشت اما اینجا دیگر زمان جنگ بود و به بقیع رسید و مردم همه فرار کردند و حضرت فرمودند علی (علیه السلام)قسم خورده است اگر یک سنگ از بقیع جابجا کنید همه ی شما را خواهم کشت , این وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها است که قبرش باید مخفی باشد و این وصیت باید اجرا بشود
|
|
- جزئیات
- شخص سنی:در خصوص آیه ی 100 سوره ی توبه آیه ی 117 مکمل این آیه هست/سابقون الأولون همان از مهاجر و انصار هستند /آیه ی 74 سوره ی انفال را نگاه کنید/ کارشناس:شما میخواهید بگویید آیه 74 انفال مربوط به صحابه است؟ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا /دقت کنید چند قید دارد و به هیچ وجه برای تمام صحابه نمیشود اینها را ثابت کرد/اولین قید ایمان است شما باید ثابت کنید که مقصود اسلام است که دلیلی برای آن ندارید /دوم هجرت ,در مقدمه ی صحیح بخاری میگوید کسی که هجرتش به سمت دنیا باشد او در واقع هجرت فی سبیل الله نکرده است و تعدادی از صحابه به خاطر عشق به یک زن و به امید ازدواج با او هجرت کردند/این را اهل سنت مطرح کرده اند و با اینکه از اهل مکه بودند واز نظر شما مهاجر به حساب می آیند اما مهاجر فی سبیل الله نیستند/و جاهدوا فی سبیل الله در راه خدا جهاد کرده باشند نه اینکه از جنگ فرار کنند/والذین آوَوا و نصروا , کسانی که پناه دادند و یاری کردند,خب آن انصاری که فرار کردند چه؟آنها هم یاری کردند؟اگر کسی تمام این مشخصات را داشته باشد ایمان حقه این است یعنی ایمان ثابت در دلشان/چون ما دو جور ایمان داریم مسقرّ یعنی در دل ثابت است , مستودع یعنی گاهی آن ایمان می آید و گاهی میرود ااین را شیعه هم قبول دارد اما چرا شما این آیه را برای تمام صحابه می دانید؟دلیلی برای عمومیت این آیه دارید؟ شخص سنی این آیه در باره ی 235 نفر از مهاجرین و 72 نفر از انصار است و شامل همه ی آنها میشود... کارشناس:صحابه کلا چند نفر هستند؟/شخص سنی:تا حجة الوداع صحابه حدود 120 هزار نفر هستند/کارشناس:آن تعدادی که شما گفتید را ما جمعا میگوییم 500 نفر و با 120 هزار نفر خیلی فاصله دارد/نهایتا این آیه را سلمنا در حق همان 500 نفر ثابت کردید عدالت بقیه ی صحابه را چطور ثابت میکنید؟آیا این آیا در حق آن صحابه ای که تهمت فحشا به همسر پیامبر صلی الله علیه و آله زدند هم ثابت میشود؟شخص سنی:آنها سه نفر بودند که خدا آنها را لعنت کرد/کارشناس:در کتب خود شما آمده عصبة یعنی گروهی بودند که با هم پیمان بستند/شخص سنی:خدا مارا امر کرده به تبعیت از صحابه(منظورش آیه ی100 سوره توبه است)آیه 74 انفال کمل آیه ی 100 توبه است/کارشناس:این آیا تکه گفتید اصلا دلالت کلی ندارد و شامل تمام صحابه نمی شود و مطلب دیگر کجا گفته شده آن وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ همین وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا هستند؟شخص سنی:چه کسانی نصرت دادند؟وهمه میدانیم اهل مکه بودند که مهاجرت کردند/کارشناس ما که نمیگوییم مخالف این حرفها هستیم , میگوییم شامل همه صحابه نمیشود,آن صحابه ای که فرار کردند از جنگها آنها مگر شامل جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ هستند؟شخص سنی:آیه ی 152ر سوره ی آل عمران به آنها گفته است مؤمن(وقتی از جنگ فرار کردند)/ کارشناس:152 آل عمران : مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ عده ای از شما طالب آخرت هستید بعد میفرماید آنها که طالب آخرت هستند وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ خدا بر مومنین فضل دارد کجا گفته است که همه ی شما مومن هستید؟آیه تصریح کرده گفته گروهی از شما دنیا را میخواهد و گروهی آخرت را خداوند همه شما را هم فعلا عقاب نمی کند نگفته است ذو فضل علیکم(همه شما شامل فضل خداوند هستید)برای اینکه این مشکل شما پیش نیاید گفته است علی المؤمنین یعنی برای آنها که طالب آخرت هستند , خداوند در دنیا به خاطر اینکه از جنگ فرار کردند همه ی آنها را باید عذاب میکرد اما خداوند در دنیا آنها را بخشید این را خود سنی ها هم تفسیر کرده اند چرا قسمتی از آیه را مطرح نمیکنید که عده ای طالب آخرت هستند و فعلا از عذاب گذشتیم؟چرا بدون اینها تفسیر میکنید؟عده ای دنیا طلب بودن لذا همین ها موجب شهادت حضرت حمزه علیه السلام شدند/بگوییم چون آخرش گفته مومنین پس هرچه در قرآن آمده شامل میشود نه خیر فضل خدا بر مؤمنین است/ شخص سنی آنها که فرار کردند مهاجر بودند/کارشناس:احسنت پس ما مهاجری داریم که فرار کرده , آیا این شخص واقعا فی سبیل الله جهاد کرده است؟شخص سنی مجدد میگوید خدا به همه ی آنها گفته مومن به ما ربطی ندارد/کارشناساین بحث فایده ی علمی ندارد از جایی به جای دیگر میروید و تفسیر خودتان را هم قبول ندارید , و منکم من یرید الدنیا گروهی از شما دنیا طلب هستند , و نمیگوید بر همه شما ذو فضل هستم میگوید ذو فضل علی المؤمنین قبلش میگوید بله خداوند همه ی شما را بخشید , یعنی در دنیا عذاب نکرد و الا معنی ندارد که بگوید در آخرت هم حساب و کتاب نمیکنم با اینکه در جاهای دیگر در قرآن تصریح کرده است هر کاری انجام دهند حساب و کتابش را در آخرت میبینی , فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ-وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ پس حالا که در دنیا بخشیده قطعا اینجور نیست در آخرت هم بخشیده باشد
|
|
- جزئیات
- سوال مجری:کارشناس وهابی بیان میکند که فرار از جنگ یکی از موبقات سبع است(مشهور آنها را به هفت گناه بزرگ معنی کرده اند که در اصطلاح حدیث به آنها " موبقات " گفته می شود. و موبقات عبارتند از: 1 شرک به خدا 2 سحر 3 قتل نفس محترمه 4 خوردن مال یتیم 5 فرار از جنگ در حال جهاد 6 تهمت زنا به زنهای پاکدامن.7.خوردن ربا)و شخص برای همیشه در جهنم باقی میماند/ابتدا بفرمایید چنین روایتی را داریم یا خیر؟و اینکه تکلیف اصحابی که در جنگهای مختلف فرار کرده اند چیست زیرا اسناد معتبری در این زمینه وجود دارد؟زیرا نتیجه میگیریم اگر چنین باشد آنها برای همیشه در جهنم هستند. حجت السلام ابوالقاسمی:این را همین افرادی که ادعا میکنند تمام صحابه عادل هستند باید جواب دهند, آنها ادعا میکنند هرکسی که فرار از جنگ انجام دهد مرتکب گناه کبیره شده است و جایش در جهنم است/آیه ای هم داریم:وَمَن يُوَلِّهِم يَومَئِذٍ دُبُرَهُ إِلّا مُتَحَرِّفًا لِقِتالٍ أَو مُتَحَيِّزًا إِلىٰ فِئَةٍ فَقَد باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأواهُ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئسَ المَصيرُ(سوره ی انفال آیه ی 16)هرکس از جنگ فرار کند اما قصدش یک نیرنگ نظامی نباشد غضب خداوند را برای خودش خریده و جایگاه او جهنم است و بد جایگاهی است/مطلب کاملا مشخص است , بحث این است چه کسانی از جنگ فراری هستند؟اگر جنگ احد را مطرح کنیم میگویند خدا بخشیده است و ما میگوییم آن آیه که در آنجا مطرح میکنند تفسیر دیگری دارد و خداوند نبخشیده است/حالا ما سراغ آن جنگ نمیرویم , جنگهای دیگری را میگوییم که در آیات قرآن و روایات اهل سنت هم آمده است /از جمله اینها یکی از روایات , به سند معتبر ابی لیلی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل میکند:حضرت میفرمایند یاابا لیلی در خیبر با ما نبودی؟میگوید بله با شما بودم ,حضرت فرمودند:پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابوبکر را فرستاد و رفت و شکست خورد و زود برگشت/حاکم میگوید صحیح الإسناد است ذهبی هم میگوید این روایت صحیح است/ شما اهل سنت گفته اید هرکسی که فرار بکند در جهنم جاودانه است این روایت را چه میگویید؟در مستدرک حاکم آمده است ابوموسی حنفی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل میکند:پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خیبر رفتند در آنجا که دسیدند عمر را به همراه عده ای فرستادند چیزی نگذشت که عمر و اصحابش همه شکست خوردند و برگشتند عمر به آنها میگفت شما ترسیدید و فرار کردید و آنها میگفتند تو ترسیدی و فرار کردی/ الآن ما حرف کدام صحابه را قبول کنیم؟بگوییم همه راست گفتند که عمر فرار کرده(پس جایش در جهنم است)یا بگوییم همه دروغ گفته اند و عمر راست گفته؟(شما که میگویید همه صحابه عادل هستند)حاکم گفته است این حدیث صحیح الإسناد است ذهبی هم در تلخیص گفته صحیح است. جالب اینجاست همین روایت را در جامع الأحادیث سیوطی نقل کرده است جلد 16 صفحه ی 135 میگوید وقتی اینها برگشتند پیغمبر علیه السلام خیلی خشمگین شدند و گفتند کسی را خواهم فرستاد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند ,آنقدر میجنگد تا پیروز شود و فرار کنند نیست حضرت که این را گفتند همه گفتند ما را بفرستید پیغمبرصلوات الله علیه فرمودند که علی علیه السلام کجاست؟گفتند که چشم درد دارد تا انتهای روایت که همه شنیدند که حضرت رفتند و فتح کردند و سیوطی میگوید این روایت را بزّار نقل کرده و سند آن حسن است یعنی معتبر است/ همین روایت را متقّی هندی در کنزالعمال نقل کرده است در جلد 10 صحفه ی 209 او هم میگوید سند روایت حسن است/یعنی خود پیغمبر صلوات الله علیه میگوید اینها فراری هستند/سوال میپرسیم:با سند معتبر در کتب شما آمده علاوه بر بدر و احد در غیر از بدر و احد خلفای شما فرار کرده اند و یا اینکه خلیفه ی دوم بعد از جنگ بدر شراب خورد و برای دایی خود ابوجهل گریه کرده است این را کتابهای خودتان نقل کرده است جواب بدهید؟ بحث فارا خلفای شما در جنگ احد را علمای شما در کتب رجالی نقل کرده اند و شماها قبلا بار ها گفته اید طبق قواعد خودتان چیزی که در کتب رجالی شما بیاید صحیح است و نیاز به بررسی سندی ندارد/فرار ابوبکر را مزّی در تهذیب الکمال جلد 13 صفحه ی 417 در ترجمه ی طلحه آورده است /ذهبی در تاریخ الإسلام جلد 2 صفحه ی 191/صفدی در الوافی بالوفیات جلد 16 صفحه ی 273/یا بگویید حرف اشتباهی زده اید و قواعد خود را قبول ندارید یا اقرار کنید به فراری بودن خلفای خود و اینکه گناه کبیره انجام داده اند و جزء موبقات سبع هست این کار و تا ابد در جهنم باقی میمانند.
|
- جزئیات
- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : هر پیغمبری که آمد نشانه و معجزه ای داشت,به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام عصا داد , به حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام مرده زنده کردن داد, به حضرت ابراهیم علیه السلام سرد شدن آتش را داد , و به من علی علیه السلام را داد هر پیامبری نشانه ای دارد و آیه و نشانه ی نبوت من علی بن ابی طالب علیهما السلام است در مقابل چه کسانی هستند؟ما از منابع اهل سنت میگوییم مولا حضرت علی علیه السلام در خطبه ی شقشقیه خلیفه ی دوم را توصیف کرده اند/خلیفه ی دوم کسی بود که نمیشد سمتش رفت خشن و تند خو/تا جایی که السیرة النبویة جلد 1 صحفه ی 117 که مطلبی نقل میکند که ترجمه ی امروزی آن میشود لگوی حکومت خلیفه ی دوم شلاق و ریسمان بود. مردم این چیزهایی که از داعش و طالبان میبینید کپی شده از اسلام سقسفه ی بنی ساعده است/ابن ابی الحدید در جلد 1 صحفه ی 181 میگوید که شلاق عُمر ترسناکتر از شمشیر حجاج بن یوسف بود /حجاجی که اگر شیعه جلوی او نمی کشتند غذا به دلش نمی نشست. کتابی است به نام محو الثواب فی فضائل عمر بن خطاب جلد 2 صحفه ی 531 (قضاوت کنید داعش از کجا سرچشمه گرفته و حضرت زهرا سلام الله علیها مقابل چه تروریستی ایستاده اند )نقل میکند از یک راوی: وقتی مدائن را فتح کردیم من کتابی پیدا کردم دیدم عجب کتاب خوبی است وقتی برگشتیم مدینه به خلیفه ی دوم گفتم بیا ببین چه کتاب خوبی است تا کتاب را دید گفت شلاقم را بیاورید و شروع کرد به شلاق زدن شخص گفتم چرا میزنی گفت تو غلط کردی از کتابی غیر از قران خوشت آمده مسلمان فقط باید از قرآن خوشش بیاید/عُمر نهی کرد و شلاق میزد هرکس که به کتاب دانیال نبی (علی نبینا و آله و علیه السلام) نگاه کند/با اینکه در آن کتاب فقط دعا و ذکر پروردگار بود و کتاب را هم گفت آتش بزنید...
|
- جزئیات
- (حدیث دزدی و لقب دزدی) خیر شاهی:عُمر جمله ای دارد که با آب طلا به سر در همه جا باید نوشت...آن قومی که ناصح و داعی نیستند هیچ خیر و برکتی در آنها نیست...جامعه ای که کار دعوت و تبلیغ را رها کرده است هیچ خیری در آن نیست... احمد حسینوند:شما خجالت نمیکشید احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به عمر نسبت میدهید؟کتاب غرر الحکم که مانند نهج البلاغه کلمات امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در خود جای داده است حدیث شماره ی 121 را ببینید و دقت کنید لا خیر فی قوم لیسوا بناصحین... این حدیث را می دزدد و به عمر میچسباند...شماها خیلی گشته اید ولی از خلفایتان چیزی که حتی با فاصله بعد از حضرت امیر علیه السلام باشد پیدا نکرده اید ولی دیگر حدیث ندزدید...
|
- جزئیات
- البدایة و النهایة ابن کثیر جلد 4 چاپ قطر در سال 1436 صحفه 177 بحث جنگ اُحُد هست که ابن کثیر نقل میکند وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با مسلمانان به جنگ اُحُد رفتند حدود هزار نفر بودند و مشرکین سه هزار نفر بودند وقتی به آن منطقه رسیدند عبدالله بن اُبَی سیصد نفر از اصحاب پیامبر را ترغیب و جدا کرد و با خود به مدینه برگرداند و آنها در جنگ اُحُد نبودند.آیا خدا از آنها هم راضی است؟یعنی در سال دوم یا سوم هجری در بین اصحاب و لشگر پیامبر علیه السلام سیصد نفر منافق وجود داشتند.همه آنها سابقون الأولون هستند آیا خدا از آنها راضی است....؟
|
|
- جزئیات
- چرا آن دو نفر مسلمان شدند ؟ و پاسخ امام عصر در حضور پدرشان امام عسکری علیهما السلام درباره ایمان ابوبکر و عمر - حجت الاسلام معاونیان فرستنده :حیدر تورجی سعد بن عبدالله اشعری قمی یکی از شیعیان زمان امام حسن عسکری علیه السلام: گفت من با کسی از مخالفین بحث کردم او گفت شما شیعیان میکگویید اولی و دومی از روزی که اسلام آوردند نفاق داشتند و اسلام حقیقی نیاورده اند ولی این حرف اشتباه است چون اینها که در مکه اسلام آوردند یا باید از سرِ ترس باشد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قدرتی داشته اند که اینها ترسیده اند و اسلام آورده اند یا در صورتی که پیامبر در آن زمان قدرت و شمشیری نداشتند پس نتیجه میگیریم اینها با صدق ایمان آورده اند/سعد بن عبدالله اشعری قمی میگوید من جواب را نمیدانستم و بلد نبودم و ماندم چه کنم.آمدم پیش احمد بن اسحاق وکیل امام عسکری علیه السلام در قم و مطلب را گفتم و او پاسخ داد من میخواهم خمس شیعیان را ببرم سامرا با من بیا و از امام عسکری علیه السلام بپرس/رسیدیم و وارد شدیم بر حضرت امام حسن عسکری دیدیم بر زانوی امام علیه السلام یک کودک زیبای پنج ساله نشسته است با محاسن پدرشان بازی میکردند به ما اصلا نگاه نمیکردند یک گوی طلایی در دستان امام عسکری علیه السلام بود گاهی این گوی را قِل میدادند روی زمین و این کودک آن گوی را می آورد , احمد بن اسحاق سلام عرض کرد خدمت حضرت و عرضه داشت من خمس شیعیان را آورده ام و تقدیم کنم, امام عسکری علیه السلام فرمودند پسرم خمس اموال شیعیانت را از احمد بن اسحاق بگیر, آن کودک مَه پاره(امام زمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدون اینکه به ما نگاه کنند به پدر گفتند من چگونه دست پاکم را به اموالی بزنم که از حرام به دست آمده است در آن کیسه فلان مقدار پول از فلان آقاست که کسبش مشکل داشته است فلان مقدار از فلان شخص درآمدش نامشروع بوده است و یک به یک بیان فرمودند و به ما نگاه نمیکردند/یک مرتبه همان کودک رو به من فرمودند یا سعد بن عبدالله (بدنم لرزید) چرا به حریفت که با تو بحث کرد در قم نگفتی قسم سومی هم هست؟اولی و دومی از سرِ ایمان و صِدق مسلمان نشدند بله جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قدرتی نداشت که آنها بترسند و به خاطر ترس اظهار اسلام کنند اما قسم سومی هست که آنها از سرِ حرصو طمع مسلمان شدند این دو از قبل با عالمان یهودی و نصارا در ارتیاط بودند آنها گفته بودند از جَبَلِ فاران(در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، از کوه فاران به عنوان محل ظهور خداوند و شریعت او نام برده شده است. فاران، نام منطقهای در عربستان است -در روایات شیعه، سه مکان مقدس را محل ظهور عظمت خداوند، میدانند. در هر کدام از این مکانهای مقدس سه پیامبر بزرگ وجود داشتهاند. (وَ بِمَجْدِکَ الَّذِی ظَهَرَ عَلَى طُورِسَیْنَاءَ … وَ بِطَلْعَتِکَ فِی سَاعِیرَ وَ ظُهُورِکَ فِی جَبَلِ فَارَانَ… (زادالمعاد علامه مجلسی، ص ۳۹۷) و به عظمتت که بر طور سینا نمایان شد… و به پرتو فروزانت در ساعیر و ظهورت در فاران…) پیغمبر آخرُالزمان خواهد آمد قدرتی به هم خواهد زد و بر عرب و عجم مسلط خواهد شد و شما دوتا میتوانید خود را در کنار او جا بزنید و از قدرت او برای خود چیزی به دست آورید
|