- جزئیات
- گوشه ای از مناظرات مرحوم سلطان الواعظین با علمای عامه در کتاب شبهای پیشاور (تولید مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام) مرحوم سلطان الواعظین : تاریخ گواه است عمر عاری از مدارج علمی و فقهی بوده است و در مواقع احتیاج دست به دامان حضرت علی علیه السلام و فقهای مدینه می شده. عالم سنی : به چه دلیل این حرف را می زنید؟ مرحوم سلطان الواعظین : این مطالب در کتابهای خودتان آمده ؛ حمیدی در جمع بین الصحیحین نقل کرده روزی عمر در بین صحابه خطبه خواند و گفت اگر کسی مهر زنش را بیشتر از 400 درهم قرار دهد بر او حد جاری میکنم... زنی صدا زد ای عمر کلام تو مقبول تر است یا کلام خدا؟عمر گفت کلام خدا؛زن آیه ی 20 سوره ی نساء را خواند و عمر از شنیدن این جواب گفت تمام شما فقیه تر از عمر هستید حتی زنان در حجله ها؛ احمد بن حنبل نقل کرده زن حامله ای را نزد عمر آوردند و او اعتراف به زنا کرد پس عمر فرمان سنگسار او را داد؛ حضرت علی علیه السلام به خلیفه فرمودند:حکم تو بر او می تواند مناسب باشد نه بر طفل او چرا که بچه بی گناه است و قتل او جایز نیست ؛ عمر گفت آری همانا زنان عالم عاجزند از اینکه مثل علی علیه السلام را بزایند ؛ اگر علی نبود عمر هلاک شده بود ؛جمله لولا علی لهلک عمر تکه کلام عمر بوده که در بیش از هفتاد مورد ثبت و ظبط شده است.
|
|
- جزئیات
- محمد پسر ابوبکر(ره) طی نامهای معاویه را به خاطر نافرمانی از امام شدیداً نکوهش کرد و به صفات برجسته امیرالمؤمنین علی علیه السلام اشاره نمود و به حقانیت تصریح نمود....؛ و معاویه در جواب فرزند ابوبکر نا خواسته از حقانیت حضرت علی علیه السلام پرده برداشته و میگوید ما و پدرت فضل و برتری فرزند ابوطالب(علیهما السلام) را می دانستیم و حرمتش را حفظ می کردیم اما بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ؛ پدرت و عمر اولین نفراتی بودند که با ایشان مخالفت کرده و حقش را غصب کردند و من پیرو آنها هستم پس ابتدا پدرت را ملامت و سرزنش کن... ----------- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 3 ص 188 / انساب الأشراف ج 3 ص 1092 / مروج الذهب ج 3 ص 18 و 19
|
- جزئیات
- مناظره بین عالم سنی وهابی و عالم شیعی ,ساخته شده در مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام , با استفاده از هوش مصنوعی
|
- جزئیات
- کارشناس وهابی میگوید کسی که میخواهد قسم بخورد یا به خدا قسم بخورد یا ساکت بنشیند , روایت دیگر میخواند که من حلف بغیر الله فقد کفر او اشرک ؛ کسی که به غیر خدا قسم بخورد کافر و مشرک شده است ؛ پس بنابر این قسم به بنده یاد کردن شرک است ؛ مانند قسم به معصومین.این چنین افراد که بغیر خدا قسم میخورند جهنمی بودنشان قطعی است. استاد یزدانی : چند نفر از اشخاصی که به غیر خدا قسم خورده و جهنمی بودنشان قطعی است را بیان می کنیم ؛ صحیح بخاری چاپ دار ابن کثیر چاپ پنجم ج 4 , ص 1731 , حدیث 4419 در این روایت عایشه به جان خودش قسم خورده است(لَعَمری). صحیح مسلم ج 2 , ص 916 , مانند همین حدیث آمده است. در کتاب المحکم و المحیط الأعظم , چاپ دارالکتب العلمیه بیروت ص 148 , معانی عمر را میگوید و در ادامه میگوید عرب وقتی میخواهد قسم بخورد میگوید -لعمری- قسم به جانم ؛ در تاج العروس نیز همین مطلب آمده است و به یک آیه ی قرآن استدلال میکند که خداوند متعال به جان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قسم یاد کرده است - لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ؛ 72 حجر -؛ در ادامه از ابن عباس نقل میکند که خداوند به حیات هیچکس قسم یاد نکرده مگر نبی مکرم اسلام. روح المعانی چاپ دارالکتب علمیه بیروت , ص 315 , ج 7 , میگوید -لعمرک - بنابر نقل جمهور مفسرین این است که خداوند بجان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قسم خورده است ؛ آیا خدا هم مشرک است؟ و در ادامه روایت ابن عباس را نقل میکند و ادامه میدهد که ما ندیده ایم خداوند بجان کسی قسم بخورد الا پیامبر اسلام. در مستدرک علی الصحیحین ج 3 , ص 99 , حدیث 4519 که دقیقا در این حدیث عمر به جان خودش قسم میخورد. برای دیدن تصویر در اندازه اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره جدید باز کنید
|
- جزئیات
- موشن گرافیک ساخته شده با هوش مصنوعی توسط مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام ؛ مناظره فضال بن حسن با ابوحنیفه
|
|
- جزئیات
- آیا در منابع اهل سنت مدرکی برای گریه بر سیدالشهدا علیه السلام وجود دارد؟ استاد یزدانی:در منابع اهل سنت با سند معتبر ؛ احمدبن حنبل این روایت را در کتاب فضائل الصحابه ی خود نقل کرده است؛ چاپ دار ابن جوزی ج اول ص 840 و 841 ؛ روایت 1154 ؛ با سندش نقل میکند از امام حسین علیه السلام , که ایشان دائما میفرمودند : هرکس چشمش یک قطره اشک برای ما بریزد ؛ همان یک قطره باعث میشود خداوند او را در بهشت جای دهد. همین روایت را ملاعلی قاری در کتاب مرقاة المفاتیح چاپ دارالکتب العلمیه بیروت , ج 11 , ص 315 از کتاب مناقب احمد بن حنبل نقل کرده است و هیچ اشکالی هم به سندش نگرفته است. در کتاب ذخائر العقبی , طبری مکی , ص 52 با همان سند احمدبن حنبل همان روایت نقل شده؛ و در کتب دیگر هم نقل کرده اند. در کتاب استجلاب ارتقاء الغرف که نویسنده ی آن سخاوی است , ج اول ص 431 همین روایت را نقل میکند ,محقق میگوید تمام روات این روایت صحیح است غیر از شیخ ابی بکر قطیعی که ناشناس است. اشکال به احمدبن اسرائیل شیخ قطیعی است اما ما ثابت میکنیم که این شخص مجهول نیست ؛ در کتاب تلقیح فهوم اهل الأثر , ابن جوزی متوفی 597 , ص 369 , در مورد ابوبکر احمد بن سلیمان بن الحسن النجار و ابوحفص بن شاهین از او نقل میکند و این شخص همان احمد بن اسرائیل است. در کتاب الموضح الاهام , خطیب بغدادی , ج 2 , ص 440 , همین شخص:احمد بن سلیمان بن حسن نجاد را آورده است که به جد خود نسبت داده شده که به او میگویند ابن اسرائیل. ذهبی در تذکرة الحفاظ در باره ی میگوید-فقیه حافظ و کان صدوقا عارفا -؛
|
|
- جزئیات
- مبانی اهل سنت : اهل سنت روایتی نقل میکنند برای توجیه اطاعت از حاکم جائر و حتی فاسق : صحیح مسلم ج 3 روایتی به نقل از حذیفة بن یمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می آورد : بعد از من امامانی خواهند آمد که به شیوه ی من هدایت نمی کنند و به سنت من عمل نمی کنند و به زودی از میان آنان مردانی برخواهند خواست که قلبشان قلب شیطان است , حذیفه سوال میپرسد یا رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم) در آن زمان چه کنم؟ پیامبر می فرمایند : از آن خلیفه ی شیطان صفت اطاعت کن حتی اگر تو را زد و مالت را گرفت؛ و حتی میگویند حق مخالفت با خلیفه ی فاسق و فاجر را هم نداری. در صحیح بخاری ج 7 روایات زیادی است ؛ در یکی از آنها , ابن عباس از پیامبر اکرم نقل میکند که ایشان فرمودند: کسی که از امیر خودش چیزی ببیند که او را ناخوش آید باید صبر و شکیبای داشته باشد زیرا کسی که از جماعت مسلمانان دوری گزیند و بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است. در صحیح مسلم ج 3 , پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بزودی در میان امت فتنه ها پدیدار میگردد هرکس خواست اجتماع امت را به تفرقه ایجاد کند او را باشمشیر بزنید هرکسی که میخواهد باشد طبق نظر حدود 70 نفر از بزرگان اهل سنت در ذیل روایت ( خلفائی اثنا عشر) گفته اند یزید(ملعون) یکی از آن دوازده خلیفه ی مدنظر پیامبر اکرم بوده است و خلیفه ی مشروع جامعه بوده است در کتاب السنة النبویة ابن تیمیه , ج 8 , ص 238 در ذیل روایت اثنتا عشر خلیفه ؛ آنها را میشمارد و یزید را جزء آنان می داند؛ همین مطلب در کتاب شرح العقیدة الطحاویه آمده است ؛ مانند همین مطلب نیز در البدایة و النهایة ابن کثیر در ج 9 هست. مثلا در بین علمای داخلی هم این مطلب را دارند ,کتاب مجالس قطب الإرشاد , مولوی محمد عمر سرباز ی , میگوید لعن بر یزید جایز نیست و توجیهاتی را می آورد.
|
- جزئیات
- کلیپ ساخته شده توسط مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام , با استفاده از هوش مصنوعی , در پاسخ به یکی از شبهات عزاداری و بیان مدارک از کتب اهل سنت. آیا گریه بر مردگان از مصادیق شرک است؟
|
- جزئیات
- این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
|
- جزئیات
- ردپای صحابه در لشگر یزید روایتی در تاریخ طبری-جلد 3/ص 311 :در حوادث سال 61 مینویسد که ابن زیاد نامه ای نوشت به عمر سعد و به او دستور داد از امروز اجازه نده برای امام حسین علیه السلام قطره ای آب ببرند. -دلیلش چه بود؟خود ابن زیاد در ادامه نامه مینویسد اجازه نده به او آب برسد همانطوری که به عثمان بن عفان آب نرسید و او را تشنه کشتند؛ عمربن سعد هم عمرو بن حجاج رو مسئول کرد و او را با 500 سوار به جلوی شریعه فرستاد-و او اجازه نداد به امام حسین علیه السلام آب برسد-از این روایت استفاده میشود که این جنگ جنگِ بین علوی ها و عثمانی ها بوده است-چرا آنها آمدند امام حسین علیه السلام را بکشند؟عده ای از مسلمانان بعد از کشته شدن عثمان به دست صحابه جمع شدند جنگ جمل و صفین را راه انداختند و همانها جنگ کربلا را راه انداختند-اینکه میگویند امام حسین علیه السلام را شیعیان کشتند و بخاطر نامه های آنها کشته شد یک جعل است و دروغ- نکته دیگر در این روایت اینکه مسئول جلوگیری از آب شخصی به نام عمرو بن حجاج است که از صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است-یک صحابی که اهل سنت برای آنها خیلی احترام قائل هستند نگذاشته آب به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله برسد-و تشنه به شهادت برسد-آیا چنین شخصی میتواند عادل باشد و اهل بهشت باشد و از اولیاء الهی باشد؟که شما اهل سنت این را قبول دارید و به آن اعتقاد دارید-عدالت صحابه یک دروغی بیش نیست. برای دیدن تصویر در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره ی جدید باز کنید
|
- جزئیات
- کارشناس بی عقل:آیه ی مباهله در باره ی اهل بیت گفته نشده , مباهله بعد از مناظره است و آیه ی مباهله را می خواند. میگوید برای عرب عیب بود که زنان خود را ببرند بیرون و یک نوع تهمت بی غیرتی به اینها زده میشد ؛ و لذا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حضرت علی و فرزندان ایشان و فرزند خودش(سلام الله علیهم اجمعین) را به مباهله بردند و زنان خود را نبردند. استاد بهرامی زاد: میخواهد فضیلت مباهله را رد کند ولو بلغ ما بلغ... روایات متعدد و متواتر داریم در مورد آیه ی مباهله وقتی که نازل شد و پیامبر خدا دستور گرفتند که اهل بیت خود را ببرند و مصداق اهل بیت علیهم السلام هم بارها ذکر شده است که همان جریان حدیث کسا و آیه ی تطهیر است و خود پیامبر وقتی آن کسا را انداختند دعا فرمودند و فرمودند: - اللّهُمَّ هؤُلاءِ أهلُ بَیتی وخاصَّتی - اینها اهل بیت من هستند و پاک هستند , اینها شایستگی حضور در مباهله را دارند. این روایات را دیده اند و انکار میکنند. می گوید حضور زنان در مباهله نشانه ی بی غیرتی است در عرب ؛ آن دروغهایی که شما در کتابهایتان دارید که عایشه رضاع کبیره داده است بی غیرتی نیست؟ وقتی عایشه شهر به شهر رفت و نیرو جمع کرد برای جنگ جمل بی غیرتی نبود؟ مگر حدیث اِفک در صحیح بخاری نیامده؟مگر پیامبر عایشه را نبرده بود و گردنبند او گم نشد و باعث درگیری شد که البته از نظر ما دروغ است ولی شما که قبول دارید, این بی غیرتی نبوده؟ گاهی حرفهایی در کتابهایشان دارد که اسباب تمسخر دین و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است , میخواهند برای خلیفه ی دوم فضیلت درست کنند میگویند عمر آمده به پیامبر خدا گفته است به زنانت بگو حجاب داشته باشند ؛ یعنی نعوذبالله خود پیامبر غیرت نداشته اند که عمر باید به ایشان بگوید؟ بعد همین خلیفه ی دوم شب یکی از زنان پیامبر به نام سوده را تعقیب میکند و میگوید تورا شناختم قدت اینقدر است و غیره, این بی غیرتی است. در آیه ی مباهله خداوند متعال خودش دستور داده است تعالوا...ای پیامبر بیاور زنانت را یعنی خداوند دستور بی غیرتی به پیامبرش داده است؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم چرا حضرت زهرا سلام الله علیها را بردند؟مگر بین غیرت برای زن با دختر فرق است؟ اتفاقا خداوند متعال و رسول گرامیش , اوج غیرت را با حضور زنانی که لیاقت دارند در مباهله شرکت کنند نشان داده اند , نه با حضور همه ی زنان. کتاب معرفة علوم الحدیث, حاکم نیشابوری , ص 50 , اوج غیرت پیامبر اکرم را ببینیم, که نقل میکند متواتر است که روز مباهله رسول خدا دست حضرت علی و حسنین علیهم السلام را گرفتند و حضرت زهرا سلام الله علیها پشست سر این بزرگواران وارد شدند. خب چرا پیامبر اکرم عایشه را نیاوردند و پدر و چندتن از برادرانش را دورش میگذاشتند چه اشکالی پیش می آمد؟چون میخواهند فضیلت اهل بیت علیهم السلام خصوصا حضرت علی علیه السلام را منکر شوند و رد کنند مجبورند اینجور حرف بزنند. (برای دیدن تصویر در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کنید و پنجره ی جدید باز کنید)
|
- جزئیات
- مولا امیر المؤمنین علیه السلام لقبشان میزان الأعمال است , علی علیه السلام ترازوی اعمال است؛ در زیارت نامه ی ایشان میخوانیم اَلسَّلامُ عَلى مِیْزانِ الأَعْمال یعنی کسی که ترازوی عمل مردم است؛ نماز میخواند , روزه میگیرد , حج میرود و غیره..؛ در نامه ی عملش می نویسند , شیعه باشد یا سنی باشد ؛ روز قیامت خداوند متعال ترازو را میگزاد و نگاه می کند , نماز که خوانده است ولایت علی ابن ابیطالب علیهما السلام همراه آن بوده است یا نبوده ؛ اگر ولایت علی علیه السلام نباشد , نماز را توی سر او می زنند و میگویند ببرید او را به جهنم.
|
- جزئیات
- ابن جوزی در تبصره ی خود در ص 456 می آورد : هذا نزل فی شأن علی و اهل بیته(علیهم السلام) سوره ی انسان در حق علی بن ابیطالب علیهما السلام و اهل بیت او نازل شده است به خاطر ایثار آنها با طعام . واحدی در اسباب النزول در سوره ی دهر, از ابن عباس روایتی را نقل میکند که علی بن ابیطالب علیهما السلام اجیر شده بودند برای کاری که نخلی را آب بدهند , و مقداری جُو تهیه کردند و به خانه آوردند و غذایی با آن درست شد , وقتی پخته شد مسکینی آمد و حضرت غذا را به او دادند, و مقداری دیگر درست کردند و یتیمی آمد که به او دادن؛ مقداری دیگر درست کردند که یک اسیری از مشرکین آمد و غذا را به او دادند و آنگاه سوره ی دهر به خاطر کاری که اهل بیت علیهم السلام انجام دادند نازل شد؛ مسئله ی عجیب عبارتی است مخصوص حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها که مشخص میشود محور اصلی این فضیلت , حضرت زهرا سلام الله علیها هستند. ابن جوزی در کتاب تبصره ی خود در ج 1 , ص 458 میگوید : وقتی خداوند متعال خواست اهل بیت علیهم السلام را مدح کند به خاطر ایثاری که کرده اند و نعمت های بهشتی را بیان کرد , در این آیه حور العین را بیان نکرد , برای حفظ جایگاه و قلب حضرت زهرا سلام الله علیها , چطور خداوند متعال در این سوره بخواهد حور العین را مطرح کند و حال انکه هر زن آزاده ای که به بهشت برود , حورالعین خادم او است. برای دیدن تصویر در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره ی جدید باز کنید
|
- جزئیات
- مولوی گرگیج: آن عالم سنی که در روز غدیر کنار شیعیان بنشیند و تبریک بگوید , او منافق است....
|
- جزئیات
- بیعت زنان در غدیر خم :بیشتر تاریخنگاران بر آناند که رسول خدا هنگام بیعت زنان، ظرفی آب میخواست و دست خود را در آن فرومی برد و سپس با قرائت مواد بیعت زنان به آنها میفرمود دست خود را در آب فروبرند و بدین گونه، آنها با پیامبر بیعت میکردند درباره شیوه بیعت زنان با رسول خدا روشهای دیگری نیز بیان شده است تاریخ طبری، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۶۲/ جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۸، ص۵۱؛/ تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۶۴؛ / المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۸۵۱؛ / روض الجنان، ۱۳۷۵ش، ج۱۹، ص۱۶۹. /بحارالانوار: ج 21 ص 388. /اسرار غدیر -محمدباقر انصاری زنجانی/غدیر برترین پیام آسمانی ص 403 تشکیل سقیفه و تشییع نشدن بدن خاتم الأنبیاء صلوات الله علیه و آله المعصومین (غصب خلافت): المناقب للخوارزمی، نجف، چاپ حیدریه، ۱۳۸۵ق./الامامة و السیاسه، مصر، ۱۳۸۸ق./میزان الاعتدال، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۸۲ ق./تاریخ الخلفاء، تحقیق محمدمحیی الدین عبدالحمید، مصر، مطبعة السعاده، ۱۳۷۱ق./زندگانی فاطمه زهرا (علیهاالسّلام)، چاپ پنجم: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۴./احتجاج، شرح و ترجمه نظام الدین احمد غفاری مازندرانی، ج۱، تهران، المکتبة المرتضویه، بی تا./تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۴، چاپ سوم: تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۶۳./طوسی، امالی، تصحیح محمدصادق بحرالعلومی، بغداد، المکتبة الاهلیه، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م./بحارالانوار، ج۴۳، چاپ دوم: بیروت، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م./بلاغات النساء، بیروت، دارالنهضة الحدیثه، ۱۹۷۲م./التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ دوم: تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵. مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ دوم: تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵./الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ترجمههاشم رسولی محلاتی، ج۱، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، تاریخ مقدمه ۱۳۴۶. حمله ی دوم و سوم به بیت وحی و سقط محسن بن علی علیهما السلام :(غصب خلافت) بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴ و ج۳۰، ص۲۹۴ / الملل والنحل شهرستانی، / موسوعة الفرق المنتسبة للإسلام - الدرر السنية ج 5 ص 464 / لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، / الهدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۷ / الهجوم عبدالزهراء، ص۲۷۹ / عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰ / الصواعق المحرقه هیثمی، / اثبات الهداة حرّ عاملی،ج۳، ص ۳۹۸و بسیاری منابع شیعی و سنی دیگر
|
- جزئیات
- اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر خم , فرموده بودند حضرت علی علیه السلام را دوست داشته باشید , چرا عده ای از صحابه آمدند و به ایشان تبریک گفتند چرا آمدند بیعت کردند؟ مگر دوست داشتن یک مسلمان تبریک گفتن دارد؟مگر مقام جدیدی بود؟ مگر صحابه قبل از غدیر حضرت علی علیه السلام را دوست نداشتند؟ در تاریخ بغداد(مدینة السلام) بغدادی چاپ دار الکتب العلمیه چاپ دوم , در ج 8 , ص 284 در عنوان 4392 , از ابوهریره نقل میکند و سند روایت کاملا معتبر است , نقل میکند که هرکس روز هجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد , خداوند ثواب 60 ماه را برایش می نویسد , و آن روز غدیر خم است , روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست حضرت علی علیه السلام را گرفت و فرمود آیا من ولی مومنان هستم یا نه؟ همه گفتند بلی , سپس پیامبر فرمودند : هرکس من مولای او هستم علی هم مولای اوست؛ و عده ای به پسر ابیطالب علیهما السلام تبریک گفتند , و گفتند تو از این لحظه مولای من و مولای هر مسلمانی شدی. در ادامه میگوید خداوند ایه ی اکمال دین را نازل فرمودند : الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا(مائده 3) اگر دوستی بود نیاز به تبریک گفتن داشت؟ مگر نباید همه ی مسلمانان با هم دوست باشند؟ چرا خداوند آیه ی اکمال را نازل کرد؟ و در ادامه روایت دارد هرکس روز 27 رجب را روزه بگیرد خداوند همین مقدار به او ثواب می دهد؛ یعنی روز بعثت پیامبر اکرم و روز ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام هردو به یک اندازه نزد خداوند ثواب دارد. احمد حنبل در مسند خود در ج 14 ص 185 روایت 18391 همین روایت را با سند خودش و سند دیگر نقل می کند ؛ و در ادامه میگوید شخصی می آید و به حضرت علی علیه السلام تبریک عرض می کند و می گوید تو مولای هر مؤمن و مؤمنه ای شدی و سند روایت اول را میگوید حسن است و دومی صحیح است. (برای دیدن عکس در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کنید و پنجره ی جدید باز کنید)
|
- جزئیات
- ابن عباس میگوید - ما اخذت من تفسیر القرآن الا من علی بن ابیطالب علیهما السلام - این نقل ذهبی اسا که ابن عباس صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میگوید من هرچه دارم در علم تفسیر از حضرت علی علیه السلام دارم. جمله ای دیگر از ابن عباس هست که در منابع عامه فراوان امده است و مرحوم علامه امینی در جلد 2 الغدیر آن را مفصل نقل کرده اند. ابن عباس میگوید : دانش من و تمام اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را روی هم بریزید , مقایسه کنید با دانش امیر المؤمنین علی علیه السلام , مانند یک قطره است در کنار اقیانوسها ست. حدیثی دیگر که در منابع اهل سنت فراوان است و علامه امینی رحمت الله علیه در الغدیر جلد 3 آورده اند - که خلیفه ی دوم بارها می گفت لا ابقانی الله بارض لست فیها یا اباالحسن-من در زمینی نباشم که شما نباشی یا ابالحسن(علیه السلام)- این عبارت به اشکال مختلف در جاهای مختلف نقل شده است , مانند اینکه - گره ی نباشد که علی بن ابیطالب(علیهما السلام) به فریادم نرسد در آن-؛ معروف است که بیش از 70 بار گفت -لو لا علی لهلک عمر - ؛ ذهبی در التفسیر و المفسرون جلد اول میگوید :به قدری خلیفه ی دوم اعتراف کرد به دانش امیرالمؤمنین علی علیه السلام , که این امر به صورت یک ضرب المثل در آمد , هرکسی چیزی را نمی دانست و عالم مورد نظرش نبود میگفت - قضیة ولا أبا الحسن لها (علیه السلام)-منظور اینکه مشکلی داریم و ابالحسن (علیه السلام) نیست. برای دیدن تصویر در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کنید و پنجره ی جدید باز کنید
|