- جزئیات
- شیخ اسامه منسی از علمای اهل سنت , با اسناد خود اهل سنت ثابت می کند که در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و حتی قبل از ولادت ایشان به ایشان توسل شده است و بعد ایشان تائید کرده اند. در نهایت میگوید اگر این اقوال را قبول ندارید چرا تکفیر میکنید؟و نیازی به تکفیر نیست و نسبت به مسلمانان باید حسن ظن داشت.
|
- جزئیات
- منبر سلونی امیرالمؤمنین علی علیه السلام خار چشم وهابیت از کارشناسان وهابی سوال میکنند که مگر طبق اسناد اهل سنت , حضرت علی علیه السلام به صحابه نفرمودند بیایید از من سوال کنید قبل از آنکه مرا از دست دهید که تا قیام قیامت آن مطالب را بدانید.یکی انکار و دیگری اعتراف میکند به این علم. (آیا ائمه علیهم السلام گفته اند که علم غیب دارند؟) استاد یزدانی:کتاب الفقیه و المتفقه , خطیب بغدادی , چاپ دار ابن جوزی صفحه ی 351 نقل میکند: عَنْ أَبِي اَلطُّفَيْلِ قَالَ: شَهِدْتُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَخْطُبُ وَ هُوَ يَقُولُ سَلُونِي وَ اَللَّهِ لاَ تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْءٍ یَکونُ الی یَومِ القِیامَةِ الّا حَدَّثتُکم به... شاهد بودم که علی بن ابیطالب علیهما السلام خطبه میخواندند و می فرمودند:سوال کنید از من بخدا قسم هیچ چیزی از من تا روز قیامت نمی پرسید مگر اینکه جواب آن را میدهم؛ روایتی دیگر: سَلُونِي عَنْ كِتَابِ اَللَّهِ فَوَ اَللَّهِ مَا مِنْ آيَةٍ إِلاَّ وَ أَنَّی أَعْلَمُ أبِلَيْلٍ نَزَلَتْ أَمْ بِنَهَارٍ أَمْ فِي سَهْلٍ أَمْ فِي جَبَلٍ . روایتی دیگر: لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: سَلُونِی إِلَّا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ. خطیب دو روایت اول را میگوید صحیح و روایت سوم را میگوید حسن هستند؛ ؛ولی متاسفانه صحابه سوالهای بی ربطی پرسیدند که هیچ فایده ای نداشت. اینها نمونه ای از اسنادی است که دلیل بر علم غیب امیرالمؤمنین علی علیه السلام است , علم غیبی که از پیامبر اسلام گرفته بودند که به ایشان اموخته بودند , و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علم خود را از خدای متعال گرفته بود که جز خداوند کسی عالم غیب نیست ولی خداوند پیامبر و حضرات معصومین را از این علم آگاه کرده اند؛
|
- جزئیات
- امام حسین علیه السلام فرمودند برای اصلاح امّت جدم قیام کردم؛(1) اصلاح به چیست؟امر به معروف و نهی از منکر ؛ معنا می کنند شما هم امر به معروف و نهی از منکر یادتان نرود. یعنی مردم کوفه زنانشان سرلخت بودند و سگ بغل میکردند؟ جشن تولد برای سگ میگرفتند؟ بانکهایشان سود و ربای 20 درصد و 18 درصد و غیره داشت؟آیا در شبکه ها و موبایلهایشان موسیقی و غیره بود؟ مانند تهران که در بعضی قسمتها گوشت خوک میفروشند بود که مسلمانان صف بکشندبرای خرید؟ خیلی فحش می دادند؟ امام صادق علیه السلام می فرمایند:امر به معروف , امر به ولایت امیر المؤمنین علیه السلام است و نهی از منکر نهی از ولایت آن سه ملعون است ؛ امام حسین علیه السلام در روز عاشورا 17 خطبه خواندند ؛ در یکی از خطبه ها فرمودند:خونی از کسی ریخته ام؟حقی و مالی غصب کرده ام ؟گفتند نه؛ حضرت فرمودند برای چه ریختن خون من را مباح می دانید؟ - لشگریان عمر سعد گفتند: قالوا به اعلی اصواتهم بغضاً لأبیک علی -؛ تشیع را از در خانه ی امیرالمؤمنین علیه السلام دور نکنیم, ولایت که کنار برود برای شخص هر گناهی , حتی ریختن خون معصوم مباح میشود. --------------------- حیات الحسین، ج 2، ص 264
|
|
|
- جزئیات
- شبهه:چرا در مسائل مختلف و حتی اصولی و عقیدتی شما تقلید میکنید و اسلام دین تحقیق است نه تقلید؛ استاد ابوالقاسمی:شما شیعه ی ابوسفیان هستید و دفعه ی قبل تماس گرفتید و معاویه را مدح کردید و گفتید اهل بیت او را مدح کرده اند؛ شخص ابتدا انکار میکند ولی وقتی استاد و مجری او را یاد تماس های قبلی اش می اندازند آنوقت قبول میکند و میگوید بله من شیعه ی آل ها هستم (ابو سفیان) شخص سوال می پرسد:آیا در قیامت به واسطه ی اینکه حضرت علی علیه السلام ابتدا خلیفه نشد یا عمر خلیفه شد و معاویه چند سال حکومت کرد آیا ما را هم مؤاخذه میکنند؟ استاد قاسمی:در قرآن هست - يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ(71 اسرا) -و همینطور - وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ( صافات 24)ذیل این 2 آیه خود اهل سنت از رسول خدا و امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده اند که منظور سوال از امامت حضرت علی علیه السلام است ؛ بیننده میگوید: بله میدانم من وقتی بمیرم از من سوال میشود امام من که بوده؛ اما حرف این است که در آن موقع آنها چه کرده اند من مؤاخذه و عذاب نمیشوم بلکه با امام زمانم محشور میشوم. استاد ابوالقاسمی:این عقیده ی امام زمان را از کجا و با چه مدرکی می آوری؟ -بیننده من قرآن را به عنوان امام قبول دارم و در کنارش به مهدی موعود اعتقاد دارم. - استاد ابوالقاسمی:قرآن امام همه ی زمانهاست یا امام الآن است؟ - بیننده :امام همه ی دورانها استاد ابوالقاسمی:پس چرا شما به عنوان امام زمان خودت انتخاب کردی؟پس چرا صحابه بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم , میگفتند امام ما ابوبکر است و یا عمر؟پس چرا نمیگفتند قرآن است؟ - بیننده:امام یعنی پیشوا و نه یک فرد مقدس. استاد ابوالقاسمی:در همین 2 دقیقه حرفت عوض شد, تا الان میگفتی امامت قرآن است الان شد حاکم جامعه؟؟ بیننده:امام یک واژه ی عام است و در فرهنگ های مختلف الفاظ آن فرق دارد و مطلق پیشوا و لیدر میشود و هرکس که حکومت دست او باشد... استاد ابوالقاسمی:پس باید بگویی قرآن دیگر امام تو نیست - /بیننده:نه قرآن امام فکری و دینی من است استاد ابوالقاسمی:پس چرا به گفته ی خود اهل سنت از صحابه در قبر از خلفا میپرسند؟از شما در قبر از خلیفه میپرسند یا نه؟ بیننده:بله میپرسند در دوره ی خودم از چه کسی پیروی میکردم. استاد ابوالقاسمی:پس امام شما امام زمان فعلی شماست و قرآن نمیشود؛اینکه میگویی امام زمان باید داشت غیر از قرآن از کجا فهمیدی؟از روایات- شخص میگوید بله - استاد:این روایات توسط چه کسانی به شما رسیده؟- شخص میگوید:توسط مورخین و محدثین و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم استاد ابوالقاسمی:آخرین طبقه قبل از رسول خدا چه کسانی بودند؟ - همه می دانند صحابه بودند, شما همه ی صحابه را قبول داری یا بعضی از انها را؟ بیننده:هر صحابه ای که به دین رسول خدا بوده و عمل صالح انجام داده باشد و با ایمان از دنیا رفته باشد استاد ابوالقاسمی:شما علم غیب داری چه کسی با ایمان از دنیا رفته؟ - بیننده : نه در تاریخ تحقیق میکنم. - استاد ابوالقاسمی: و حال آنکه تقلیدی که به آن ایراد میگیرید در خود شما هم هست و میگویید ما اعتقاد داریم همه ی صحابه با ایمان از دنیا رفته اند ؛ در صورتی که تحقیق کنید تا زه میشوی مثل ما شیعیان, ما تقلید را در احکام جایز میدانیم از مجتهد جامع الشرایط , نه مانند شما در عقاید و غیره. بیننده:مطالب تاریخی که شما مطرح میکنید در موقعیت های خاص و جنگ بوده و شما همکاری های اهل بیت علیهم السلام را در مواقع دیگر با معاویه نمی بینید. استاد ابوالقاسمی:طبق نقل تاریخ یکی از شروط امام حسن علیه السلام در آتش بست این بود که معاویه حضرت علی علیه السلام را لعن نکند , اما همین را هم قبول نکرد ؛ میگویید تحقیق , باشد در انساب الأشراف در حدیثی صحیح از رسول اکرم آمده که معاویه بر غیر از دین من و دین ملت من می میرد(1) ---------------------- 1- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ۵ ص۱۲۶
|
- جزئیات
- بیننده شیعی:ما سلمنا جدلاً قبول کنیم که درست میگویید و در غدیر خم , حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم دوست داشتن حضرت علی علیه السلام را به مردم فرمودند و نه امامت را؛ همین دوستی که شما میگویید , طبق آیات قرآن به دستور خداوند بوده است.چرا صحابه به همین دستور دوستی عمل نکردند؟ ابن تیمیه در کتاب منهاج السنة میگوید: وَلَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ عَلِيٌّ(علیه السلام)، فَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ كَانُوا يُبْغِضُونَهُ وَيَسُبُّونَهُ وَيُقَاتِلُونَهُ. صحابه و تابعین با حضرت علی علیه السلام اینگونه نبودند بلکه تعداد زیادی از آنها به ایشان توهین میکردند و بعض ایشان را داشتند و با ایشان جنگ کردند. چرا این دستور خدا و پیامبر اکرم را صحابه مخصوصا ابوبکر و عمر عمل نکردند؟مگر قرآن نمی فرماید: وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ(44 سوره مائده) - هر کس به خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند چنین کس از کافران خواهد بود. ترشابی:این دوستی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)گفته است و دشمنی کردن کفر و نفاق است, این دشمنی کردن در عقیده است , یعنی با یکی از صحابه بخاطر دین و ایمان مخالفت کند کافر است. شیعه:اتفاقا اینها در عقیده با حضرت علی علیه السلام مخالفت داشتند , نمونه در کتاب صحیح سنن نسائی آمده : قَالَ: كُنْتُ مَعَ ابْنِ عَبَّاسٍ، بِعَرَفَاتٍ، فَقَالَ: «مَا لِي لَا أَسْمَعُ النَّاسَ يُلَبُّونَ؟» قُلْتُ: يَخَافُونَ مِنْ مُعَاوِيَةَ، فَخَرَجَ ابْنُ عَبَّاسٍ، مِنْ فُسْطَاطِهِ، فَقَالَ: «لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ فَإِنَّهُمْ قَدْ تَرَكُوا السُّنَّةَ مِنْ بُغْضِ عَلِيٍّ» مردم از بغض علی و ترسِ معاویه سنت نبوی (تلبیه)را ترک کردند , آیا معاویه صحابی بوده یا نبوده؟ ترشابی:این مسئله اعتقادی نیست و سنتی نبوده, شاید بعضی اجتهاد کردند.. جالب است چند کارشناس وهابی میگویند تلبیه ( لبیک گفتن)سنت نبوی است ؛ حال حکم ترک سنت نبوی چیست؟ کارشناسان خود آنها میگویند کسی که سنتی را ترک کند مقدمه ی ترک واجب است و کافر به قرآن هستند و کافر به دین هستند.
|
- جزئیات
- أَبُو السَّعَادَاتِ فِي فَضَائِلِ الْعَشَرَةِ رَوَى أَنَّ عَلِيّاً ععلیه السلام كَانَ يُحَارِبُ رَجُلًا مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ الْمُشْرِكُ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ هَبْنِي سَيْفَكَ فَرَمَاهُ إِلَيْهِ فَقَالَ الْمُشْرِكُ عَجَباً يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) فِي مِثْلِ هَذَا الْوَقْتِ تَدْفَعُ إِلَيَّ سَيْفَكَ فَقَالَ يَا هَذَا إِنَّكَ مَدَدْتَ يَدَ الْمَسْأَلَةِ إِلَيَّ وَ لَيْسَ مِنَ الْكَرَمِ أَنْ يُرَدَّ السَّائِلُ فَرَمَى الْكَافِرُ نَفْسَهُ إِلَى الْأَرْضِ وَ قَالَ هَذِهِ سِيرَةُ أَهْلِ الدِّينِ فَبَاسَ قَدَمَهُ وَ أَسْلَمَ. وَ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ(علیه السلام).
|
|
- جزئیات
- روایتی در کتاب بشارة المصطفی , مرحوم طبری : عقبة بن عامر قال سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول لعلیٍ علیه السلام: لا تلومّن الناس علی حبک فإن حبک مخزون تحت عرش , لا ینال حبک من یرید انما یتنزل من السماء بقدر. ای علی (علیه السلام) اگر بعضی ها محبت تو را ندارند آنها را خیلی ملامت نکن , محبت تو گنجی در زیر عرش است و هرکس نمیتواند محبت تورا داشته باشد و آن محبت از آسمان نازل میشود به قلبها , هر قلبی به اندازه ی گنجایش و لیاقت خودش محبت تو را دارد؛ یعنی اینچنین نیست که هرکس بخواهد علی را دوست داشته باشد. در روایت دیگر میفرمایند اگر شمشیر بر گردن دوستان تو بگذارند و بخواهند محبت تورا از قلبش بیرون کنند , نخواهند توانست. دشمنان تو را اگر شمشیر پشت گردن بگذارند بخواهند محبت تورا در قلبش بگذارند , نمیتوانند ؛ محبت علی علیه السلام نعمت و عملی است که هیچ چیز با آن برابری نمیکند.
|
- جزئیات
- قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : إنّی أُمرت أن أدعو لأهل البقیع ؛ (1) نخستین گامی که برای تخریب یک قبر برداشته شده است توسط معاویه بوده است؛ او به مدینه آمد و اعلام کرد من میخواهم کانالی بکشم و آب مدینه را زیاد کنم , و این کانال از اُحد میگذرد و کسانی که آنجا قبری از اقوامشان است ,فردا بیایند اگر جنازه ای بیرون آمد او را ببرند و دفن کنند؛ هدف معاویه از این کار این بود قبر جناب حمزه سیدالشهدا علیه السلام را از آنجا حذف کند , چون مادر معاویه معروف به هند جگر خوار بود و هرکسی کنار قبر حضرت حمزه علیه السلام حضور پیدا میکرد به یاد قاتل ایشان و هند جگر خوار می افتاد. معاویه برای اینکه این فاجعه را کمرنگ کند به اینکار اقدام کرد , او به اُحد آمد و اولین کلنگ را بر روی قبر جناب حمزه سیدالشهدا علیه السلام زد , در حالی که قبر ایشان وسط واقع شده است نه ابتدا یا انتها که بخواهند کانال را از آنجا شروع کنند؛ وقتی که قبر را باز کردند , بدن مطهر جناب حمزه علیه السلام ترو تازه مشاهده شد , در حالی که 46 سال از شهادت آن بزرگوار میگذشت؛ صاحب البدایة و نهایة و دیگران نوشته اند : آن گیاه علف اِذخر که رسول خدا ریخته بودند پاهای مطهر حضرت حمزه را بپوشاند , آنها هم تَر و تازه بودند و حتی خون بدن جناب حمزه علیه السلام , خشک نشده بود و به رنگ قرمز مانده بود و سیاه نشده بود؛ حدود 40 سال پیش هم که یکبار دیگر قبر جناب حمزه سیدالشهدا باز شد , بدن تَر و تازه بود؛ در زمان ملک فیصل , سیلی آمد و قبر جناب حمزه علیه السلام باز شد, در آن ایام آقای محمود صواف , عالم بزرگ عراقی که از زندان صدام فرار کرده بود و به قاهره رفته بود و به عربستان آمده بود برای زیارت و مهمان ملک فیصل بود ,به او میگویند ما فردا میرویم قبر جناب حمزه را که بر اثر سیل تخریب شده پُر کنیم ؛ ایشان هم به همراه بسیاری از علما در این مراسم شرکت میکنند ؛ دکتر طارق سویدان این را به تفصیل آورده و از محمود صواف به طور مستقیم نقل میکند؛ ایشان میگوید وقتی بدن مطهر جناب حمزه علیه السلام را دیدم , متوجه شدم بدن مُثله شده است(یعنی دماغ , دهن , گوشها بربده شده) به شکم ایشان جسارت شده (اینها کامل در تاریخ آمده است اما اینکه بعد از 1400 سال اینگونه بدن سالم باشد و در سایتهای سعودی نقل شود این جالب است). حتی نقل شده وقتی قبر را باز میکردند بیل به پای مطهر جناب حمزه برخورد کرد و از پای ایشان خون تازه آمد , ما در کتاب اجساد جاویدان آورده ایم تعداد افرادی را که بدنشان تازه دیده شده است , از جمله مرحوم آیت الله کوکبی , وقتی جسد ایشان را بعد از چندین سال میخواهند به نجف اشرف ببرند , در مرز میگویند تابوت را باز کنید سنگین است و این مرده نباید برای چندسال قبل باشد , هنگام باز کردن چاقو میخورد به بازوی ایشان و خون تازه می آید؛ در مورد جناب حرّ رحمة الله علیه , بعد از 920 سال وقتی شاه اسماعیل صفوی بدن ایشان را مشاهده کرد و متوجه شد دستمالی بر سر جناب حرّ توسط امام حسین علیه السلام بسته شده , خواست آن را تبرکاً بردارد, وقتی دستمال را باز کرد خون جدید امد و هرکار کردند ان خون قطع نشد و مجبور شد ان دستمال که مدال افتخار حرّ بوده به سر مقدس ایشان ببندد تا خون قطع شود. ----------------- 1-ابن شبّه، تاريخ، ج 1، ص 89، 90 و 95
|
- جزئیات
- سیوطی در جامع الأحادیث جلد 6 صفحه ی 198 حدیث 14316 نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که میفرمایند: عَلِیٌ بابُ حِطَّةٍ، مَنْ دَخَلَ مِنْهُ کانَ مُؤْمِناً، وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ کان کافِراً . (1) علی بن ابی طالب علیهما السلام, مانند باب حطه بنی اسرائیل است کسی که از آن در وارد شود مؤمن است و کسی که از او خارج گردد کافر است./سیوطی در جامع الصغیر همین تعبیر را دارد مناوی در فیض القدیر ص 356 میگوید: علی باب حنطة ای طریق الحبط الخطایا , من دخل منه علی الوجه المأمور به... - میگوید علی علیه السلام راه ریزش گناهان است و هرکس داخل این باب شود آنطور که خدا دستور داده است مؤمن است و هرکس خارج شود کافر است -خداوند متعال میفرماید: وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ (بقره 58 ) وارد درِ بیت المقدس شوید در حال سجده و بگویید (حطة)خدایا خطاهای مارا ببخش , ما گناهان شما را می بخشیم و بر محسنین افزون میدهیم ؛ رسول اکرم صلی الله علی و آله و سلم , حضرت علی و اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) را به باب حطه تشبیه کرده اند ؛ خداوند به آنها گفت از این در وارد شوید و بگوید حطة , یعنی اللهم حُطَ ذنوبنا ؛ اما آنها , فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذي قيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ( بقره 59) بنی اسرائیل عناد کردند و آنچه خداوند به وسیله ی حضرت موسی علیه السلام دستور داده بود را نگفتند و چیز دیگری گفتند؛و خداوند به خاطر اینکه نگفتند حطه و استهزاء کردند بر انها بلای آسمانی نازل کرد به خاطر فسقی که داشتند. مناوی در ادامه میگوید همانطور که خداوند برای بنی اسرائیل از اینکه از باب حطه وارد شوند قصد توبه ی آنها را داشته است ؛ برای این امت هم مَودَت علی علیه السلام را و هدایت گرفتن به راهنمایی علی علیه السلام و رفتن راه ایشان و قبول ولایت ایشان را سبب غفران و موجب دخول در بهشت و نجات از آتش دوزخ قرار داده است ------------------- 1-) الفردوس، 64: 3/ 4179؛ فیض القدیر، 5592؛ کنز العمال/ 32910؛ زهر الفردوس، 315: 2 به نقل از ابن عمر. الجامع الصغیر، 96: 2.
|
- جزئیات
- فرار مجری شبکه وهابی از جواب دادن به ادعای خود به بهانه ی اتمام وقت. بیننده شیعه از ایران:سوال این است شما شیعیان را متهم میکنید به اعتقادات شرک آلود و یمی از ادله ی شما این است که شیعیان اعتقاد دارند غیر از خدا ائمه نیز میتوانند مردگان را زنده کنند . ترشابی:کسی معتقد باشد غیر از خدا کسی علم غیب دارد و معتقد باشد غیر از خدا و معجزات انبیاء شخصی مرده زنده میکند , این شرک است. بیننده شیعه : شما با ابن تیمیه چه میکنید که میگوید بسیاری از صالحین قادر به احیاء اموات هستند این حرف را ابن تیمیه در النبوّات زده است ترشابی:اگر ابن تیمیه به این قضیه اعتقاد داشته باشد که غیر از خدا و انبیاء برای معجزه , کسی میتواند مرده زنده کند او مشرک است (در ادامه سفسطه میکند و اینگونه مطرح میکند که اگر کسی بگوید فلانی میتواند مرده زنده کند و مریض شفا دهد پس او را صدا بزنیم او مشرک است) بیننده شیعه:شما دارید بحث توسل و استغاثه را وارد این بحث میکنید و حرف خود را نقض میکنیدکه گفتید کسی اعتقاد داشته باشد غیر از خدا و انبیاء برای معجزه کسی مرده زنده میکند او کافر است ؛ اینجا بحث احیای موتا (زنده کردن مرده)است و ابن تیمیه به صراحت گفته است که زنده کردن مردگان برای بسیاری از صالحین ممکن است.پس طبق نظر خودتان مشرک است. منبع النبوات ابن تیمیه , ج 2 ص 822/ الناشر: أضواء السلف، الرياض، المملكة العربية السعودية لینک : https://lib.efatwa.ir/44403/2/821
|
- جزئیات
- در دورانی که منع کتابت و نقل حدیث شکل گرفته بود توسط خلفا و افرادی از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را زندانی میکردند بخاطر نقل حدیث مانند ابن مسعود که حافظ و مفسر قرآن بود و ابی درداء و غیره...اجازه ی نقل حدیث نداشتند؛ عمربن خطاب به عمرو عاص نامه نوشت که خانه ی ابن ملجم را نزدیک مسجد و در برخی عبارات نزدیک خودم قرار بده و بزرگ بساز زیرا او قاری قرآن و فقیه است. سوال اینجاست دیگر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قاری قرآن و فقیه و حدیث دان نبودند؟در رأس آنها و افضل از تمام آنها حضرت علی علیه السلام و اصحابی مانند ابوذر , سلمان , عمار , مقداد و همین ابن مسعود و غیره. از اینجا پیداست که ابن ملجم پرورش یافته ی مکتب عمر بن خطاب است ----------------------------------------------------- منابع عامه: الأنساب (سمعانی)، ج۳، ص۲۶ (https://lib.efatwa.ir/40495/3/26) سیر أعلام النبلاء (ذهبی)، ج۲، ص۵۳۹ (https://lib.efatwa.ir/40383/2/539)
|
- جزئیات
- دشمنان مذهب شیعه همواره با شعار پیروی از سنت های نبوی و اقتدا به اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ,اینگونه وانمود کرده اند که مذهبشان تطابق کامل با آموزه های نبوی داشته و در طرف مقابل شیعیان پیرو مبانی و اصول اشتباهی هستند که هیچ شباهتی میان آنان و آموزه های اصیل اسلامی وجود ندارد. طبیعی است که مخالفین شیعه در مقابل شیعیان که از اهل بیت علیهم اسلام تبعیّت میکنند ,ادعای پیروی از صحابه و سلف صالح را مطرح کنند و اصحاب پیامبر را بهترین پیشوایان برای شناخت سنتهای نبوی معرفی کنند. سوال این است: کدام یک از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یاد آور سنت صحیح ایشان بوده است ,در حالی که با وجود دیگر اصحاب ان سنت ها در حال ازبین رفتن بود. بخاری در کتاب صحیح خود در جلد 1- باب تاخیر نماز از وقت آن-حدیث 530 و 529 نقل میکند:در روایت اول نقل میکند از اَنس بن مالک که گفت من چیزی را نمی شناسم از آنچه در روزگار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده و تا این زمان باقی مانده باشد(همه چیز تغیر کرده)وقتی از او پرسیدند نماز چطور؟ اَنس گفت آیا چنان نیست که ضایع نمودید در مورد آن , آنچه را ضایع کردید(در آن تاخیر کردید) این روایت به صراحت بیان میکند که در عصر صحابه و پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم , تمام آداب و سنن و احکام شریعت آن حضرت به گونه ای مورد تحریف قرار گرفت که حتی نماز به عنوان رکنی از ارکان دین از این تغیرات در امان نماند. در روایت بعدی بخاری از زهری نقل میکند :که او در دمشق نزد انس بن مالک رفت و اَنس گریه میکرد,وقتی علت را پرسید اَنس پاسخ داد : از آنچه در عهد پیامبر اکرم درک کرده بودم چیزی را نمی شناسم که باقی مانده باشد جز همین نماز که آن هم ضایع شده است(تغییر کرده) با در نظر گرفتن اینکه بخاری این دو روایت را در باب تأخیر در وقت نماز ذکر نموده است و شواهد دیگر که در شروح کتاب بخاری آمده است ,علت اصلی این سخنان اَنس بدعتهایی بود که توسط برخی خلفای بنی امیّه در نماز و دیگر احکام شریعت وارد کرده بودند. چرا که آنا ن همه ی احکام اسلامی را از حالت خود واژگون ساختند. اما شاید این سوال مطرح شود که امیرالمؤمنین در دوران حکومت ظاهریشان برای حفظ سنت و آداب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چه کارهایی انجام داد؟ پاسخ این پرسش را میتوان در منابع مهمی از کتب اهل سنت یافت نمود. احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده است(ج 32 ص 244)- ابوموسی اشعری گفت : علی بن ابی طالب (علیهما السلام) یاد ما آورد نمازی را که ما در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم میخواندیم و آن را فراموش کرده بودیم یا عمدا ترک کرده بودیم ,آن حضرت هرگاه به رکوع میرفت و از آن بر میخواست و هرگاه به سجده میرفت تکبیر میگفت. مطابق با این گذارش در زمان خلافت خلفای پیش از حضرت علی علیه السلام , بدعتهای فراوانی در شیوه ی اصلی نماز خواندن رخ داده بود که صحابه ی آن حضرت یا به کلی آن نماز صحیح را فراموش کردند یا آنچنان با آن بدعتها مأنوس شدند که دیگر توجه نداشتند که نماز صحیح چگونه بوده, برخلاف آن عمل میکردند. باید از مخالفین شیعه پرسید چگونه ادعا میکنید خلفای راشدین حافظان سنت های الهی و ارکان دین بوده اند؟ در حالی که صحابه تا پیش از خلافت امیرالمؤمنان علی علیه السلام حتی در مسأله ی مهمی مانند نماز ,چنین دچار تشویش و فراموشی شده بودند. چرا مخالفین شیعه از آنکسی پیروی نمیکنند که به شهادت صحابه , یاد آور نماز خواندن پیامبر اکرم بود(صلی الله علیه و آله و سلم) و حقیقتا سنت های رسول خدا را احیا کرده بود؟
|
|
- جزئیات
- کارشناس وهابی:عایشه با حضرت علی علیه السلام نجنگید ,عایشه لشگری را همراهی کرد که خون خواه عثمان بودند و آن لشگر هم به دنبال جنگ با علی بن ابیطالب علیهما السلام نبودند , بلکه به دنبال قصاص قاتلان عثمان بن عفان بودند که تعداد زیادی از اینها خودشان را در لشگریان حضرت علی علیه السلام جا داده بودند, وقتی به کوفه رسیدند هم مذاکره کردند قرار شد جنگی صورت نگیرد و مشکلی پیش نیاید , اما منافقینی که درون صفوف لشگر وجود داشتند و ان فتنه گرانی که عثمان را به قتل رسانده بودند شب هنگام جنگ را از دو طرف دامن زدند؛ در نتیجه ما نمیتوانیم بگوییم در جنگ جمل عایشه و طلحه و زبیر به دنبال جنگیدن با علی بن ابیطالب علیهما السلام بودند یا حضرت علی علیه السلام به دنبال جنگ با آنها بود بلکه یک جنگ ناخواسته اتفاق افتاد؛ مجری کارشناس: این هزاران نفر صحابه و تابعین که کشته شدند اسمش جنگ نبوده؟همدیگر را در آغوش گرفته بودند و روبوسی میکردند و بعد خونی روی زمین می افتادند؟بعد شمارش کردند دیدند حدود 20 هزار نفر تیکه تیکه شده اند. حجت الاسلام بهرامی : روش اینها این است که جای جلاد را با مظلوم و شهید عوض میکنند ؛ مسلم ترین حقایق تاریخ اسلام را انکار میکنند ؛ تاریخ طبری از معتبر ترین کتابهای تاریخی اهل سنت است و طبری را وهابیت و خصوصا ابن تیمیه , امام در تاریخ میداند؛ روایت نقل میکند از زهری که از خودشان است :کار به آنجا رسید عثمان کشته شد و هشت روز بعدش حضرت علی علیه السلام به عنوان خلیفه انتخاب شد و چهار ماه بعدش طلحه و زبیر به مکه رفتند و عبدالله بن عامر که از سران بنی امیّه و استانداران عثمان بود دنیا را پر کرده بود از مظلومیت عثمان- و قدم يعلى بن اميه معه بمال كثير، و زياده على أربعمائة بعير، فاجتمعوا في بيت عائشة - مالهای زیادی جمع شده بود که این مالها 400 شتر بود (که مشخص نیست پول بوده یا کالا مانند پارچه های گران قیمت ) فأرادوا الرأي - میخواهند از هم مشورت بگیرند؛ فقالوا: نسير الى على فنقاتله - گفتند میرویم و رو در روی حضرت علی علیه السلام (که خلیفه ی مشروع و انتخاب شده ی مردم بود) جنگ میکنیم عده ای گفتند ما توان مقابله با حضرت علی علیه السلام در مدینه را نداریم و برویم به بصره و کوفه که طرفداران طلحه و زبیر در آنجا زیاد هستند. مجری کارشناس: یکی از دلایلی که آنها برایبه نیت جنگ رفتند همین بود که رفتند به طرف بصره که در آنجا تابعینی داشتند برای جذب نیرو و لشگر کشی؛ در خانه ی عایشه به این نتیجه رسیدند که - فاجتمع رأيهم على ان يسيروا الى البصره و الى الكوفه فأعطاهم عبد الله بن عامر مالا كثيرا و إبلا -بروند به سمت بصره و کوفه , و عبدالله بن عامر هم مال زیادی به آنها داد ,در واقع بیت المال مسلمین بود که عثمان چپاول کرده بود ؛ فخرجوا في سبعمائة رجل من اهل المدينة و مكة، و لحقهم الناس حتى كانوا ثلاثة آلاف رجل - شروع حرکت آنها 700 نفر بود ولی در راه به آنها اضافه شدند و نیرو گرفتند و رفتند برای جنگ و دروغ میگویند که جنگ نبوده.
|
- جزئیات
- سوال پرسیده اند در مورد جد مادری امام صادق علیه السلام که آیا ابوبکر جد مادری امام صادق علیه السلام است؟ استاد ابوالقاسمی:آیا جد مادری همه ی انبیاء به آزر بر نمیگردد؟ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ...(74 انعام) - آزر پدر زن حضرت ابراهیم علیه السلام بوده است و عموی او نیز بوده ؛ خب نگاه کنید پدر زن حضرت ابراهیم علیه السلام که نسل تمام انبیاء از یک سمت به او برمیگردد , یک نفر کافر بت پرست بوده است. باید بگوییم پدر زن تاثیری در انتقال نور ندارد,یک نوری بوده است که خداوند از زمان حضرت آدم علی نبینا و آله و علیه السلام آن را در سلب ایشان قرار داد ,در یک ازدواج حلال به حضرت حوا منتقل شده است و از ایشان به فرزندش شیث که ایشان نیز در یک ازدواج حلال آن را به همسرش منتقل کرده است و از او به فرزندشان منتقل شده است ,خود آن همسر باید حلال زاده و پاک باشد. چه بسا دختری فرزند شخصی کافر است و لی حلال زاده و پاک است و مومن؛ برای انتقال این نور آنچه که مهم است پدر است که از او آن نور به مادر منتقل شده و در ان 9 ماه بارداری مادر ظرف آن نور بوده است و در واقع آن نور به فرزند منتقل شده است ,در واقع مادر ظرف پاکی برای این نور بوده است؛ محمد بن ابی بکر پسر خلیفه ی اول شیعه ی حضرت علی علیه السلام بود و خودش هم حلال زاده بود و فرزندان او هم حلال زاده بودند و فرض بگیریم که نتیجه ی او شده باشد مادر یا مادر بزرگ امام صادق علیه السلام(در این باره بحث و نظر زیاد است) در اینجا آن زن حلال زاده بوده و فقط ظرف برای نور ولایت بوده و انتقال آن به فرزند.
|
- جزئیات
- در مصنف ابن شیبه(استاد بخاری) , ج 6 , ص 367 , ح 32080 / چاپ مکتبة الرشد ریاض / از حضرت علی علیه السلام نقل میکند : فإن رسول الله صلى الله عليه وسلم بعث أبا بكر إلى خيبر فسار بالناس وانهزم حتى رجع الیه -پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ خیبر ابابکر را به سوی میدان فرستادند برای جنگ و او شکست خورد و برگشت و بعث عمر فأنهزم بالناس حتی انتهی -عمر هم شکست خورد و برگشت, پیامبر اکرم فرمودند فردا پرچم را به دست کسی میدهم که که خدا و پیغمبرش را دوست دارد و خدا و پیامبر هم او را دوست دارند , و به دست او این پیروزی نسیب مسلمانان میشود و هرگز از جنگ فرار نمیکند ,بعد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سراغ من(علی علیه السلام) فرستاد و من رفتم وبه میدان و این پیروزی به دست من صورت گرفت؛ سیوطی در جامع الأحادیث , ج 16 , ص 145 , ح 7406 همین تعبیر را آورده است و میگوید پیامبر اکرم عمر ار فرستاد به جنگ خیبر و شکست خورد و برگشت و میگفتند - فجاؤوا يجبنونه ويجبنهم - عمر سپاهیان را میترساند و سپاهیان عمر را میترساندند(به همدیگر میگفتند اول تو ترسیدی) و این مطلب موجب ناراحتی پیامبر اکرم شد(صلی الله علیه و آله و سلم )و این را بزّار نقل کرده و سندش هم معتبر است؛ حاکم نیشابوری همین حدیث را نقل میکند و میگوید صحیح الإسناد است ولی بخاری و مسلم نقل نکرده اند,مستدرک علی الصحیحین ج 3 , ص 40 , ح 4340 . همچنین حاکم نیشابوری مجدد از جابر نقل میکند که : - أن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم دفع) الرایة یوم خیبر إلى عمر فانطلق فرجع یجبن أصحابه ویجبونه - پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرچم را به دست عمر داد و او سپاهیان را میترساند و سپاهیان او را , در اینجا میگوید هذا حدیثٌ صحیح علی شرط مسلم ,میگوید ما مطالبه ی صحت روایت میکنیم
|
- جزئیات
- در کتاب مستدرک علی الصحیحین , حاکم نیشابوری ,چاپ دارالکتب العلمیه بیروت جلد سوم حدیث 4340 ؛ عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ (علیه السلام) قَالَ: «سَارَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى خَيْبَرَ، فَلَمَّا أَتَاهَا بَعَثَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ، وَبَعَثَ مَعَهُ النَّاسَ إِلَى مَدِينَتِهِمْ أَوْ قَصْرِهِمْ، فَقَاتَلُوهُمْ فَلَمْ يَلْبَثُوا أَنْ هَزَمُوا عُمَرَ وَأَصْحَابَهُ، فَجَاءُوا يُجَبِّنُونَهُ وَيُجَبِّنُهُمْ فَسَارَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ (وآله) وَسَلَّمَ» الْحَدِيثُ. «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ» از حضرت علی علیه السلام نقل میکند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وقتی به خیبر رسیدند عمربن خطاب را به همراه عده ای از مسلمانان به سوی شهر آنها- قلعه - فرستاد تا بجنگند؛ عمر که فرمانده بود هنوز به آنجا نرسیده بود فرار کرد و یارانش دنبال او فرار کردند ,عمر به آنها میگفت شما تعرسیدید و انها به عمر میگفتند تو ترسیدی و ما به دنبال تو فرار کردیم ؛ ذهبی هم میگوید این روایت صحیح است. این یکی از چندین روایت صحیح از فرار عمر در جنگها می باشد.
|