|
|
|
|
|
|
|
- جزئیات
- نسب شناس معروف قرن ششم،ابن فُندُق بیهقى متوفی 565هجری قمری در لباب الأنساب در بیان فرزندانى که از نسل امام حسین علیه السلام باقى مانده اند،مى نویسد: ولَم یَبقَ مِن أولادِهِ إلّا زَینُ العابِدینَ علیه السلام ، وفاطِمَةُ وسُکَینَةُ ورُقَیَّةُ - از فرزندان امام حسین علیه السلام ، جز زین العابدین علیه السلام ، فاطمه ، سَکینه و رُقیّه ، باقى نماند(1) از کهن ترین منابعى که نام آن حضرت بالفظ رقیه یاد شده قصیده سیف بن عمیره نخعى کوفى(رحمة الله علیه) از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسى کاظم (علیهما السلام) است که در حضور امام صادق علیه السلام خوانده شد:...و رقیه رق الحسود لضعفها / و غدا لیعذرها الذى لم یعذر..../لم اءنسها و سکینه و رقیه / یبکینه بتحسر و تزفر(2) سید بن طاووس(رحمة الله علیه) نوشته است که امام حسین علیه السلام هنگام وداع با اهل بیت فرمود: خواهرم ام کلثوم، و تو ای زینب و تو ای رقیه و تو ای فاطمه و تو ای رباب،(علیهم السلام) مواظب باشید پس از کشته شدن من گریبان چاک مَدهید، صورت مخراشید و سخن ناروا بر زبان میارید.(3) ---------- 1)-لباب الأنساب والألقاب والأعقاب،أبی الحسن علی بن ابی القاسم بن زید البیهقی،الشهیر بابن فندق،ج1،ص355 2)-دائره المعارف تشیع : ج 8 ص 313 - 314. /کامل بهائى : ج 2 ص 179. /منتخب التواریخ : ص 388. /دائره المعارف الاسلامیه الشیعیه : ج 1 جزء 2 ص 25./کتاب المنن (عبد الوهاب بن احمد شافعى مصرى شعرانى ) 3)-الملهوف على قتلى الطّفوف، ص141.
|
|
|
|
|
|
|
- جزئیات
- وَلَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ يعني بعد إقرارهم بالإيمان وَهَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا من قتل النبي- صلى الله عليه وسلم- بالعقبة وَما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ فقال الجلاس: فقد عرض الله على التوبة، أجل والله لقد قلته فصدق عامرا وتاب الجلاس.(1) *** حَدَّثَنَا يَزِيدُ، أَخْبَرَنَا الْوَلِيدُ يَعْنِي ابْنَ عَبْدِ اللهِ بْنِ جُمَيْعٍ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، قَالَ: لَمَّا أَقْبَلَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ غَزْوَةِ تَبُوكَ أَمَرَ مُنَادِيًا فَنَادَى: إِنَّ رَسُولَ اللهِ أَخَذَ الْعَقَبَةَ، فَلَا يَأْخُذْهَا أَحَدٌ، فَبَيْنَمَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُودُهُ حُذَيْفَةُ وَيَسُوقُ بِهِ عَمَّارٌ إِذْ أَقْبَلَ رَهْطٌ مُتَلَثِّمُونَ عَلَى الرَّوَاحِلِ، غَشَوْا عَمَّارًا وَهُوَ يَسُوقُ بِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَأَقْبَلَ عَمَّارٌ يَضْرِبُ وُجُوهَ الرَّوَاحِلِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِحُذَيْفَةَ: " قَدْ، قَدْ " حَتَّى هَبَطَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَلَمَّا هَبَطَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَزَلَ وَرَجَعَ عَمَّارٌ، فَقَالَ: " يَا عَمَّارُ، هَلْ عَرَفْتَ الْقَوْمَ؟ " فَقَالَ: قَدْ عَرَفْتُ عَامَّةَ الرَّوَاحِلِ وَالْقَوْمُ مُتَلَثِّمُونَ قَالَ: " هَلْ تَدْرِي مَا أَرَادُوا؟ " قَالَ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: " أَرَادُوا أَنْ يَنْفِرُوا بِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيَطْرَحُوهُ " قَالَ: فَسَأَلَ عَمَّارٌ رَجُلًا مِنْأَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: نَشَدْتُكَ بِاللهِ، كَمْ تَعْلَمُ كَانَ أَصْحَابُ الْعَقَبَةِ فَقَالَ: أَرْبَعَةَ عَشَرَ فَقَالَ: إِنْ كُنْتَ فِيهِمْ فَقَدْ كَانُوا خَمْسَةَ عَشَرَ، فَعَذَرَ [1] رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْهُمْ ثَلَاثَةً قَالُوا: وَاللهِ مَا سَمِعْنَا مُنَادِيَ رَسُولِ اللهِ، وَمَا عَلِمْنَا مَا أَرَادَ الْقَوْمُ، فَقَالَ عَمَّارٌ: أَشْهَدُ أَنَّ الِاثْنَيْ عَشَرَ الْبَاقِينَ حَرْبٌ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا، وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ قَالَ الْوَلِيدُ: وَذَكَرَ أَبُو الطُّفَيْلِ فِي تِلْكَ الْغَزْوَةِ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لِلنَّاسِ: وَذُكِرَ لَهُ: أَنَّ فِي الْمَاءِ قِلَّةً فَأَمَرَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مُنَادِيًا فَنَادَى: " أَنْ لَا يَرِدَ الْمَاءَ أَحَدٌ قَبْلَ رَسُولِ اللهِ فَوَرَدَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَوَجَدَ رَهْطًا قَدْ وَرَدُوهُ قَبْلَهُ، فَلَعَنَهُمْ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَئِذٍ " (2) ---------- 1)تفسير مقاتل بن سليمان ج: 2 ص : 183 2) مسند أحمد - ط الرسالة ج: 39 ص : 210 و 211
|
|
- جزئیات
- ما تاریخ و سیره و غیره را کنار میگذاریم , وقتی قرآن (1)میگوید هارون خلیفه و جانشین موسی علیهما السلام بود و در نبود او امور را در دست داشت , وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی(2) ، شما می روید خلیفه انتخاب میکنید؟ فرمایش قرآن و پیامبر اکرم چه میشود؟ ----------- 1)آیه ۱۴۲ - سوره اعراف 2)الإرشاد، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶/ السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۰/ مسند احمد، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳ و ۵۹۱/ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹/ صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱/ سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸-۶۴۱/ تهذیب خصائص الامام علی، ص۵۱-۶۱/ مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴/ الریاض النضرة، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹/ البدایة و النهایة، ج۵، ص۷ـ۸/ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۰/ عمدة القاری، ج۱۶، ص۳۰۱/ تاریخ الخلفاء، ص۱۶۸/ الدر المنثور، ج۳، ص۲۳۶ و ۲۹۱/ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۶۳ و ۱۷۱-۱۷۲/ عبقات الانوار، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹/ المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۰/ نفحات الازهار، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱.
|
|
|
- جزئیات
- وجود روایاتی در منابع حدیثی [1][2][3]و برخی کتب تاریخی [4]که از جادو شدن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه و جاسازی طلسم در چاه حکایت دارند،.بر اساس این گزارش لبید بن اعصم، از هم پیمانان یهودی بنیزریق و به نقلی خواهران او، با گره زدن چندتار موی پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و قرار دادن آن در غلاف شکوفه خرما پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را طلسم کرده و این طلسم را زیر سنگی از چاه ذروان جاسازی کردند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از آن که از سوی خداوند از طلسم، و مکان آن، آگاهی یافت جُبیر بن ایاس از بنیزریق و به نقلی قیس بن مُحصن یا علی (علیهالسّلام) را به همراه عمار و زبیر مامور کرد تا طلسم را از چاه بیرون آورند. پس از آن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با قرائت آیات سورههای معوذتین، یک به یک، گرههای طلسم را باز کردند. به نقل ابنسعد، در پی این حادثه، حارث بن قیس دهانه چاه را تخریب کرد. [5]برخی مفسران از نزول معوذتین در این حادثه یاد کردهاند. [6][7][8]این در حالی است که برخی، از جمله ابنعباس، این سورهها را از سور مکی قرآن دانستهاند. [9][10][11] در حالی که منابع حدیثی اهلسنت، روایات خود را از ابنعباس و عایشه نقل کردهاند، برخی منابع شیعی، [12][13]با تضعیف راویان احادیثِ سحر، از پذیرش این روایات خودداری کرده و از آنجا که اینگونه طلسم را مخل عقل میدانند، و این حادثه متناقض است با برخی آیات قرآن که منکر مسحور شدن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)می باشند، [14]. از میان فِرق اسلامی، معتزله نیز داستان طلسم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را غیرواقعی دانستهاند. [15] ضمن اینکه اهل سنت بسیاری از احادیث را با غرض های مختلف من جمله بالا بردن مقام بتهای خود وضع کرده اند من جمله حدیثی جعلی از عایشه که واقعا توهین بزرگی به ساحت مقدس و معصوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است:از عائشه روایت شده است که گفت: رسول خدا را جادو کردند؛ به این حد که وی گمان میکرد به نزد زنان خویش آمده (با آنان نزدیکی کرده) است؛ اما چنین نبود و سفیان گفته است: که این شدیدترین حالت جادو است اگر چنین شده باشد.[16] ---------- 1)مسند الامام احمد بن حنبل، ج۶، ص۶۳. 2)صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۱۹. 3) صحیح البخاری، ج۴، ص۹۰. 4و5)الطبقات، ج۲، ص۱۹۶-۱۹۸. 6)اسباب النزول، ص۵۰۲. 7)تفسیر سمعانی، ج۱، ص۱۱۶. 8)تفسیر الثعلبی، ج۱۰، ص۳۳۸. 9) تفسیر قمی، ج۲، ص۴۴۹. 10)التبیان، ج۱۰، ص۴۳۲. 11)مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۹۱. 12)التبیان، ج۱، ص۳۸۲. 13)مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۹۲. 14) اسراء/سوره۱۷، آیه۴۷. 15)التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۳۶۸-۳۶۹. 16) صحیح البخاری، ج۷، ص۱۳۷، ح۵۷۶۵، کِتَاب الطِّبِّ، بَاب هل یَسْتَخْرِجُ السِّحْرَ.
|