- جزئیات
- دیدم شخصی توییت کرده است که میلیاردها پول هزینه میکنید برای یک نذری که همه جمع بشوید و بخواهید یک مریض را خدا شفا بدهد ,خب این پولها را بدهید بیماران درمان کنند. مگر تمام شیعیان در تمام دنیا برای شفای مریض ها یشان اقامه ی عزای میکنند که این حرفها را میزنید؟ نوبت به فوتبال شما سلبریتی ها میرسد اگر میلیاردها پول از بیت المال هدر برود آنها را یادت نمی آید که خرج فقرا و خرج مریضها بشود؟ چند میلیارد میگیرید در این مافیای فوتبال؟تو دلت به حال فقرا میسوزد؟بیا رو کن ببینیم چکار کردی برای فقرا؟ ما میلیاردها پول نذری نمیدهیم که مریضمان شفا پیدا بکند,شفا پیدا کرد یا نکرد سر من و مریضم به نیزه....وقتی سری به نیزه بلند است... نذری میدهند برای عزای امام حسین علیه السلام...خرج میکنند مودتاً لرسول و البتول کنارش هم البته میگویند مریض داریم و حاجت داریم شما آقایید میخواهید بدهید می خواهید ندهید. اگر هیچ مریض مارا اباعبدالله علیه السلام شفا ندهد باز همین بساط برپا است. باید اضافه کنیم که اولا خرج هیئتها از بیت المال نیست و خود مردم بانی میشوند از هزارتومان یا میلیاردها تومان و مانند شما فوتبالیستها عمری بر سر سفره ی بیت المال نبوده و نیستند. ثانیااکثر هیئت و مجالس یا خیریه دارند یا بین خود هیئت امنایی و بانی محور عمل میکنند و در طول سال برای فقرا ارزاق تهییه میکنند و حتی پول عمل بیماران و گاها اعزام به خارج از کشور را میدهند.منتهی چون مانند شما ریا کار و سلبریتی نیستند کسی متوجه نود درصد اعمال خدا پسندانه و خیر آنان نمی شود با یک تحققیق و پرسو جوی ساده راحت میتوان فهمید
|
- جزئیات
- همه به یادِ امام حسین علیه السلام گریه کردند, آدم , نوح , خاتم النبیین , امیرالمؤمنین (سلام الله علیهم اجمعین)گریه کردند. همه ی انبیاء به زیارتش میروند.تمام ملائکه هر شبِ جمعه دورِ قبر او میگردند.اما یک زیارت استثنائی است یک زائر برای ایشان می آید , تنها هم نمی آید با هزار پیغمبر , هزار صدیق , با هزار شهید , با هزار هزار ملک از ملائکه ی کروبیین همه همراهش, می آید به زیارت ,این زائر کیست؟این زائر ,مادرش فاطمه ی زهرا سلام الله علیها است,جمله این است:وقتی می آید کنارِ قبر چشمش می افتد به آن بدن , دیگه گریه و ناله نیست (بل شَهِقت شهقة)شهقه میزند(ما مِن ملک فی السماوات...)نصِ روایت معتبر این است وقتی چشم زهرایِ مرضیه سلام الله علیها به آن بدن می افتد و اون شهقه را می زند هیچ ملکی در آسمان نمی ماند الا اینکه دست از تسبیح و تهلیل بر می دارد , همه ی حمله ی عرش , تمام کروبییّن , ملائکه ی مقربین همه گریان و نالان.اما ختم کلام این کلمه است : شهقه آن وقتی است که گریه گلو گیر میشود , نفس گیر میکند...عالم وجود منقلب است حتّی یاتیها النَّبیُّ صلیاللهعلیه وآله وسلم.. حدَّثنی محمّد بن عبدالله بن جعفر الحمیریُّ، عن ابیه، عن علیِّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبدالله بن حمّاد البصریّ، عن عبدالله بن عبدالرَّحمن الاصمّ قال: حدَّثنا الهَیْثم بن واقِد، عن عبدالملک بن مُقَرِّن، عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: اذا زرتم ابا عبدالله علیهالسلام فالزموا الصَّمْت الاّ مِن خیر، وانْ ملائکة اللَّیل والنَّهار من الحفظة تحضر الملائکة الّذین بالحائر، فتصافحهم فلا یجیبونهم مِن شدَّة البُکاء فینتظرونهم حتّی تزول الشَّمس وحتّی ینوّر الفجر، ثمَّ یکلّمونهم ویسالونهم عن اشیاء مِن امر السّماء، فامّا ما بین هذین الوقتین فانّهم لا ینطقون، ولا یفترون عن البُکاء والدُّعاء، ولا یشغلونهم فی هذین الوقتین عن اصحابهم، فانّما شغلهم بکم اذا نطقتم. قلت: جُعِلتُ فِداک وما الّذی یسالونهم عنه وایّهم یسال صاحبه؛ الحفظة او اهل الحائر؟ قال: اهل الحائر یسالون الحفظة، لانَّ اهل الحائر مِن الملائکة لا یَبرحون، والحفظة تنزل وتصعد، قلت: فما ترَی یسالونهم عنه؟ قال: انّهم یمرُّون اذا عرجوا باسماعیل صاحب الهَواء، فربّما وافقوا النَّبیَّ صلیاللهعلیهوآلهوسلم وعنده فاطمة والحسن والحسین والائمّة مَن مضی منهم فیسالونهم عن اشیاء، وعمّن حضر منکم الحائر، ویقولون: بَشّروهم بدعائکم، فتقول الحفظة: کیف نُبشِّرُهم وهم لا یَسمعون کلامنا؟ فیقولون لهم: بارکوا علیهم وادعوا لهم عنّا فهی البشارة منّا، فاذا انصرفوا فحُفّوهم باجْنِحَتکم حتّی یحسّوا مکانکم وانّا نستودِعهم الَّذی لا تضیع ودائعه؛ ولو یعلمون ما فی زیارته من الخیر ویعلم ذلک النّاس لاقتتلوا علی زیارته بالسّیوف، ولباعوا اموالهم فی اتیانه، وانَّ فاطمة (علیهاالسّلام) اذا نَظرتْ الیهم ومعها الفُ نبیٍّ والفُ صِدِّیقٍ والف شهیدٍ مِن الکَرُوبیّین الف الف یُسعدونها عَلی البُکاء، وانّها لتشهق شَهْقَة فلا یبقی فی السّماوات ملک الاّ بکی رحمةً لصوتها، وما تسکن حتّی یاتیها النَّبیُّ صلیاللهعلیه وآله وسلم فیقول: یابُنَیّة قد ابکیتِ اهل السَّماوات وشَغَلْتِهم عن التَّسبیح والتَّقدیس فکُفّی حتّی یقدّسوا، فانَّ الله بالغٌ امره، وانّها لتنظر الی مَن حضر منکم فتسال الله لهم مِن کلِّ خیر، ولا تزهدوا فی اتیانه! فانَّ الخیر فی اتیانه اکثر مِن ان یُحصی»(1) ---------------------------------------- 1_جعفر بن محمد بن قولویه، الوفاة:۳۶۸، کامل الزیارات، ج۱، ص۹۱، تحقیق:بهراد الجعفری، الناشر:مکتبة الصدوق
|
- جزئیات
- مهاتما گاندی آمد سرِ کار , انقلاب هند استعمارؤ انگلیس را بیرون کرد ,اولین سخنرانی گاندی را ببینید, مردم عود روشن کردند و احترام گذاشتند/آمد پشت میکرفون , هنوز نه دولتی تشکیل شده و نه حکومتی برپا شده , رهبرشان آمده /گفت از من تشکر نکنید , از حسین بن علی(علیهما السلام)تشکر کنید...همه مات ماندند, بیشتر از چهارصد مذهب در هند هست , این هم یک بودایی است چرا نام حسین بن علی(علیهما السلام)را می برد/گفت در دوران جوانی ام رفیقی شیعه در مدرسه داشتم , کتابی دستش بود گفت شرح حال امام سوم ما است ,کتاب به زبان اردو بود من آن را خواندم, دیدم در نصف روز با یک جمعیت کم و خانواده ی کوچک چه کرد,من سرمشق گرفتم ,هند را حسین بن علی(علیهما السلام) آزاد کرده است/از آن موقع در ذهنم زندگی او هست,گفت یک خواهش دارم از مردم هند , هنوز نه قانون و نه مجلس و نه دولتی است اما میخواهم این کار و قانون انجام شود وکسی دست به آن نزند چه من زنده بودم و چه مرده/گفت روز شهادت این آقا را شیعیان میگویند عاشورا , میخواهم تعطیل رسمی اعلام کنم,چون حسین بن علی(علیهما السلام) به گردن ما حق دارد/هنوز بعداز گذشت سالیان ,یکی از تعطیلات رسمی هند ,روز عاشورا است. دل مگر کاه است و گویی کَهربا دارد حسین-----در غریبی هم هزاران آشنا دارد حسین
|
- جزئیات
- تابلوی «عصر عاشورا» ؛ مشهورترین اثر تجسمی درباره واقعهٔ عاشورا استاد فرشچیان این اثر را با کیفیتترین در میان تولیدات خود میداند. این تابلو جزو آثار هنری یونسکو میباشد ؛ این تابلو به دلیل قوت هنری و غنای اثر، در کنار مضمون عاشورایی، یکی از آثار الهامبخش و محبوب برای شیعیان است. اما داستان این اثر و نقش موثر مادر استاد را در خلق آن از زبان فرشچیان بشنوید... مادرِ من زن خیلی مقتعدی بود در حدی که اسم امام حسین علیه السلام می آمد گریه میکرد, یکسال بعد از ظهر عاشورا بود و بعد از خواندن زیارت عاشورا به من گفت مادر تو همیشه نشسته ای در این خانه و حتی روزِ عاشورا کار میکنی؟بیا برو روضه ای گوش کن مجلسی برو لا اقل یک حرفِ حسابی به گوشت برسد ,به خودت بیا,گفتم مادر من میروم بالا یک روضه ای برای خودم میخوانم انشالله که مورد قبول قرار گیرد رفتم و تخته شاستی را گذاشتم و بدون طرح و فکرِ اولیه قلم را زدم در رنگ و همینطور طرح خودش آمد و ادامه دادم و انجام دادم خیلی هم زود به پایان رسید مثل اینکه یک عنایت غیبی با من بود که کار خودش انجام میشد و الحمد لله مورد توجه عام قرار گرفت.
|
- جزئیات
- شهیدی که دیر به کربلا رسید:عصر عاشورا درست لحظه ای که وحشت تنهایی حرم , صحرای کربلا را پُر کرده بود و خون خدا و یارانش بر زمین ریخته بود درست لحظه ای که دختران و زنانِ حرم باور کرده بودند که دیگر هیچ کسی نیست تا فریادِ هل منِ ناصرِ حسین علیه السلام را لبیک بگوید , مردی جا مانده از کاروانِ عاشقِ حسین علیه السلام خودش را به کربلا رسانده بود , او کسی نبود جز هفهاف بن مُهَنَّد راسبی , تاریخ نویسان او را پهلوانی قوی هیکل و شیر افکن توصیف کرده اند , مردی از شجاعانِ بصره که دلدادگی اش به علی بن ابیطالب علیهما السلام شهره ی شهر بود, او در جنگهایی همچون صفین در رکاب مولایش جنگیده بود و بعدها خود را برای خدمت گذاری ,نزد امام حسن مجتبی علیه السلام رسانده و پس از شهادت آن حضرت ,ساکنِ بصره شده بود او وقتی شنید سید الشهدا علیه السلام از مکه عازمِ کربلا شده است درست در شرایطی که بیرون رفتن از بصره کارِ دشواری بود ,از شهر فرار کرد و راهی کربلا شد و تا عصر عاشورا خود را به کربلا رساند ,نوشته اند هفهاف دیر به کربلا رسید وقتی که جنگِ لشگریان تمام شده بود ,میگویند او وقتی به سپاهیانِ عمرِ سعد رسید آنها در جوابِ او گفتند ما حسین(علیه السلام) را کشتیم و از اولاد و اصحابِ او جز بیماری و جماعتی از زنان و دختران را باقی نگذاشتیم ,اکنون گروهی از لشگر عمر سعد به غارت خیمه ها رفتند/میگویند هفهاف با شنیدن این جمله شمشیر کشید و دلیرانه جنگید , افرادِ زیادی را کشت تا آنکه افرادِ سپاهِ دشمن او را محاصره کردند و به شهادت رساندند
|
- جزئیات
- برای امام حسین علیه السلام باید گریه ی زنانه کرد و ضجّه زد , عبیل ,بکاء صَرخه امام صادق علیه السلام دستهایشان را بلند کردند و فرمودند به شخص که خدا این دادهایی که در عزای سیدالشهدا علیه السلام زدی را رحمت کند/چقدر نصیحت و موعضه میشد که کار دستگاه امام حسین علیه السلام پیش برود...شخص شده ذاکر اهل بیت علیه السلام اینه به برکت روضه است و به تبعیت از حق است,انوار حق است روضه...یک ایستگاه صلواتی با جوان کاری کرده است در تهران مسیحی بوده چای هم نه چون باکلاس بودند قهوه میدادند در ایستگاه ,کارش به جایی رسیده اسم و فامیلش عوض شده محله و شغلش عوض شده به برکت این جوان حدود 18 نفر شیعه شدند این شخص ازدواج کرده عقدش را من خواندم یک زن پوشییه ای گرفته در تهران/رفتن در ایستگاه صلواتی آنهم مسیحیان خودشان ایستگاه زده بودند چه میکند سیدالشهدا علیه السلام؟تو صف ایستاده بوده که قهوه بخورد هوا و محیط و جذبه ی حسینی او را میگیرد/صدای مداح عربی در ایستگاه می آید با اینکه مسیحی و ایرانی بودند یک مداح عرب گذاشتند ,پدرش میگفت من هروقت این صدا را گوش میدادم سوز داشت برایم و اشکم جاری میشد الآن فهمیدم در ته قلبم شیعه بودم بعد فهمیدم مقتل عربی میخواند هروقت میشنیدم خودم را در کوچه ها گم میکردم کسی من را نبیند گریه میکنم/ما کجا میچرخیم؟غریبه ها می آیند خودی میشوند ما می ایستیم از درو دیوار مجلس امام حسین علیه السلام ایراد میگیریم و فلسفه ی همه چیز را می خواهیم, برو آقاجان این دستگاه کار خودش را ادامه میدهد و میرود و با قدرت هدایت میکند
|
- جزئیات
- امروز عرض میکنم که اگر حادثه ی کربلا نبود ,و شهادت سیدالشهدا علیه السلام نبود , از دین خبری نبود/از تشیّع که حقیقت دین است خبری نبود/به صراحت عرض کنم اگر حادثه ی کربلا نبود همه ی ما ها پیروانِ سقیفه بودیم/آن نمازی که خوانده میشد , آن روزه ای که گرفته میشد,آن حجی که میرفتند, و آن عبادت ها را به ظاهر انجام میدادند ,لا خبرٌ جاء و لا وحیٌ نَزَل که ادامه ی حسبنا کتاب الله است ادامه ی إنّ الرجل لیهجر است اینها برداشتند دین است از اصل, و امامت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام اصل دین است/مکرر از بنده شنیده اید که اگر از کسی ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را گرفتند کلِ دین را گرفته اند...
|
- جزئیات
- یکی از وعاظ نقل میکرد کسی از بستگانش پیرزنی است در اصفهان که سالهاست از زمان بچگی ما در منزلش زیارت عاشورا دارد و چند نفر می آیند میگوید یک بار به ذهنم آمد ما چند پیرزن هستیم نهایتا به ده نفر برسیم,یک عاشورا خواندن بدون روضه , و یک چای میدهیم و نانو پنیر ,آیا برای ما چیزی مینویسند؟چون در ذهن بعضی ها است که مجلس بید چهار یا پنج هزار نفر باشد منبری و مداحان مختلف باشد و شام هم چه بدهند... بنر و پوستر و تبلیغات...آن وقت ثواب دارد...نستجیر بالله یک نفر هم حتی هستی ثواب دارد...شب میخواهی بخوابی در دلت بگو صلی الله علیک یا اباعبدالله ,مجلس منعقد میشود...بیین چقدر دل صدیقه ی طاهره سلام الله علیها را شاد کرده ای , ببین چقدر امام زمان علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف دعایت میکند/تمام اعتقاداتت را ضمانت کن و بخواب/پیرزن میگوید آن شب یا شب بعدش در عالم رؤیا دیدم پیرزنها که امدند داخل چند خانم هم آمدند اما یکی از آنها از او نور موج میزند و آن خانوم ها از او عقب تر راه میرفتند/سلام کردم و گفتم بفرمایید , جواب سلام من را دادند و اسم من را بردند فرمود فلانی تو بیشتر از چهل سال است داری عاشورا میگیری/در مجالس پسرم کسی یک استکان را از سرِ راه بگذارد کنار پای کسی به آن نخورد میگویم اسمش را بنویسند (نه اینکه مسئول چای و استکان جمع کن باشد)تو چهل سال است در خانه ات عاشورا میخوانی ما تو را فراموش میکنیم؟کجا برویم اینقدر مهربان باشند...
|
- جزئیات
- توبه ی لحظه ی آخر یکی از یاران یزید:من دلیرتر از شیرِ بیشه ام , پروردگارا من پسر سعد را رها کرده و یاور حسینم(علیه السلام)اینها بخشهایی از رجزهای ابوالشعثا است کسی که در برخی نقلهای تاریخی میگویند مانند حرّ در میانه های راه از سپاه دشمن جدا و به یاران سیدالشهدا علیه السلام پیوست/آمده است که ابوالشعثا با سپاه عمر سعد از کوفه راهی کربلا شد اما بعد از مدتی با دیدن نپذیرفتن شروط سیدالشهدا علیه السلام و ظلم لشگر یزید بر نوه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم , از آنه جدا و در رکاب سید الشهدا علیه السلام وارد میدان نبرد شد/صبح روز عاشورا وقتی نبرد میان امام و سپاه کوفه آغاز شد ابوالشعثا ابتدا سوار بر اسبش به میدان نبرد رفت و بدون هیچ ترسی به سپاه دشمن زد , اما در این بین تعدادی از سپاهیان دشمن به او هجوم آوردند و اسبش را کشتند/بعد از این اتفاق او که در تیر اندازی مهارتی زبان زد داشت جلوی سید الشهدا علیه السلام زانو زد و صد تیر به سوی لشگر دشمن پرتاب کرد , امام علیه السلام که او را در این حال دیدند در حقش این دعا را خواندند:خداوندا تیرش را به هدف بنشان و پاداش او را بهشت قرار دِه ابوالشعثا با تمام شدن تیرهایش از جا بلند شد و به اباعبدالله علیه السلام گفت:ای پسر رسول خدا تمام تیرهایم را در راه تو رها کردم و تنها پنج تیرم به خطا رفت و دیدم که شماری از نیروهای دشمن با تیر من کشته شدند , سپس شمشیر برداشت و آماده ی دفاع از سیدالشهدا علیه السلام شد نوشته اند او 18 نفر از دشمنان را به خاک انداخت و چند برابر آنها را مجروح کرد انبوه لشگریان یزید که از شجاعت او دیگر تاب و توانی نداشتند , محاصره اش کردند و سرانجام با حمله ای ناگهانی او را به شهادت رساندند...
|
- جزئیات
- کتاب فیض القدیر شرح جامع الصغیر سیوطی است که علامه مناوی نوشته است/در جلد سوم این کتاب صفحه 388 در ذیل روایت که شرحی انجام میدهد جالب است/در شرح روایت حسین منی و انا من حسین , احب الله من احب حسینا ,الحسن و الحسین سبطان من الأسباط...(سلام الله علیهما) در شرح آن از قاضی که از علمای بزرگ اهل سنت است نقل میکند : حسین منی و انا من حسین علیه السلام که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرموده است این جمله را همینجوی نفرموده بلکه از طریق وحی با خبر شده است که مردم چه بر سر حسین بن علی علیهما السلام می آورند و مخصوصا این جمله را بیان کرده اند گویا در این جمله رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)میخواهند بفرمایند هیچ فرقی بین من وحسین(علیه السلام)نیست و ما یکی هستیم,هرکس من را قبول دارد حسین علیه السلام را باید قبول داشته باشد و هرکس با حسین علیه السلام بجنگد بامن جنگیده است/رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میخواستند به مردم بفهمانند من و حسین علیه السلام مانند یک شیء واحد هستیم و یکی هستیم/این عالم سنی میگوید مانند شیء واحد هستند و پیامبر میخواسته بفهماند که بعد از من مبادا با علی علیه السلام و اولاد او در بیوفتید , همانطور که محبت من واجب است محبت حسین علیه السلام واجب است همانطور که جنگیدن با من و تعرض به من حرام است حسین علیه السلام هم مانند من است و این مطلب را رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تاکید کرده اند با ادامه ی فرمایش , أحب الله من أحب حسینا ,خدا دوست میدارد آنکسی را حسین علیه السلام را دوست داشته باشد دوست داشتن حسین علیه السلام دوست داشتن رسول خداست و دوستی با رسول خدا دوستی با خداست
|
- جزئیات
- امام حسین علیه السلام شب عاشورا وقتی بیعت گرفتن از اصحاب و همه گفتن می مانیم,فرمودند هرکس زن و بچه همراهش هست آنها را ببرد بیرون کربلا مثلا ببرد قبیله ی بنی اسد/علی بن مُظاهر آمد در خیمه به هخمسرش گفت وسایلت را جمع کن میخواهم تو را ببرم,گفت من را کجا میبری؟شخص گفت اباعبدالله علیه السلام فرموده اند اگر زن همراهتان هست ببرید قبیله ی بنی اسد بگذارید و بیایید,همسرش گفت برای چه؟گفت من از آقا سوال کردم ایشان فرمودند فردا که من به شهادت برسم زن و بچه ی من اسیر میشوند,نمیخواهم زن و بچه ی شما اسیر بشوند.../این زن یک تازه عروس بود,بلند شد وسط خیمه و شروع کرد به گریه کردن ,اگر کس دیگه ای بود و تعهدی نداشت میگفت امام فرموده اند ما هم که تا الان بوده ایم پس برویم...اما تعهدش را ببینید/گفت امام حسین علیه السلام زن و بچه های خودش و حضرت زینب سلام الله علیها را هم میبرد؟گفت نه آنها می مانند و فردا اسیر میشوند.../زن گفت: یابن مُظاهر انصاف را رعایت نکرده ای اگر این کار را بکنی و خودت برگردی و فردا شهید بشویی ,روز قیامت مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بِایستی و بگویی من از حسین علیه السلام دفاع کرده ام ,اما من فردای قیامت در مقابل زهرای مرضیه سلام الله علیها رو سیاه باشم؟بگوییم من رفتم و زینب کبری سلام الله علیها ماند و اسیر شد؟من جواب حضرت زهرا سلام الله علیها را نمی توانم بدهم...به امام حسین علیه السلام عرض کن همسرم نمی رود , اگر زینب سلام الله علیه رفت من هم میروم/چقدر فرق تعهد است...آمد به امام حسین علیه السلام عرض کرد و آقا گریه فرمودند و برایشان دعا کردند و فرمودند: خداوند به شما خیر بدهد
|
- جزئیات
- یکی از قدیمی ترین نوحه های ضبط شده به زبان فارسی است که به نظر می رسد مربوط به اواخر دوره قاجار باشد. شعر نوحه «جبرئیل» منسوب به «ناصرالدین شاه قاجار» بوده و خواننده آن نامشخص است. این نوحه قدیمی با دستگاه گرامافون ضبط شده است. از عرش با ملائک سیاح جبرئیل آمد به یار شه بییار جبرئیل وقتی رسید دید حسین را میان خون گفتا فدای جان تو، صد بار جبرئیل برگو پیکری که منش پروریدهام بینی چه سان جراحت بسیار، جبرئیل این گفت و سایه بر بدن آن جناب کرد از شه پر به دیده خونبار جبرئیل شاه شهید دیده گشوده به ناله گفت ای پیک وحی خالق جبار، جبرئیل بردار سایهات زسرم این دم وصال حایل مشو میان من و یار، جبرئیل گر سایه افکنی، به سر اصغرم فکن آن طفل هست چو گل بیخار، جبرئیل مادر نداشت شیر و منش هم ندارم آب لب تشنه گشت کشتهی اشرار، جبرئیل اندر کنار علقمه هر لحظه بگذری کن سایهای به میر علمدار، جبرئیل آن نوجوان شبیه جدش پیغمبر است کن سایهای به احمد مختار، جبرئیل شو سایبان به راس درخشان قاسمم چون هست آن یتیم دل افکار، جبرئیل در راه شام چون گذری بر عیال ما کن سایهای به عابد بیمار، جبرئیل طفلم سکینه و دختر زارم رقیه را آنجا زنند سیلی بسیار، جبرئیل اندر خرابه گر گذرت گشت از وفا کن سایهای به زینب افکار جبرئیل لیک چون آن ستمزدگان، آل اطهرند کن سایهای به عترت اطهار، جبرئیل اندر مدینه گر گذری ای برادرم ده تسلیت به دختر بیمار جبرئیل پرواز چو کنی، تو به لوح و قلم رسی کن ثبت شعر ناصر قاجار جبرئیل
|
- جزئیات
- محرم ماهِ آدم سازی و گناه سوزی است ,اساتید در نجف اشرف 50 روز قبل از محرم مراقب چشم هایشان بودند برای اینکه بتوانند گریه کنند بر سیدالشهدا علیه السلام هر جا نمی رفتند که پاها سنگین نشود , گاهی اوقات به دویست متری مجلس میرسد جایی می نشیند و مشغول چیزی میشود, انگار اجازه ندادند بیشتر برود و داخل بشود/مراقب گوشهایشان بودند از غیبت , موسیقی و تهمت و فحش...برای اینکه بتوانند روضه گوش کنند/ یک لوله ای از دستشور میرود به مزبله , دست نجس شسته شده ظرف کثیف و چرب شسته اند...حالا میگویند یک تانکر گلابِ قمصر کاشان را آورده ایم میخواهیم در دبه ها خالی کنیم , همین لوله را باز کنید وصل کنیم و با این انتقال دهیم...هیچکس قبول نمیکند میگویند کثیف است باید تنظیف بشه تطهیر بشه و یا تعویض بشه...هرچه خواسته ام از این هنجره ام گفته ام...می خواهم بگویم یا اباعبدالله علیه السلام؟اساتید اینقدر ملاحضه میکردند,شهرالحسین(علیه السلام)است/میگویند 50 روز نتوانستیم...می توانیم شب اول محرم عرض کنیم یا اباعبدالله علیه السلام دل من به درد محرمت نمی خورد, لطفی نما و دلم را خودت عوض کن...شما مرحمت کنید برای شما کاری ندارد...
|
- جزئیات
- کسی اشکش برای مالش است کسی برای فراق محبوبش اما یکی هست که چشمش به عکس گنبد امام حسین علیه السلام می افتد اشکش میریزد/کسی نام امام حسین علیه السلام را شنید منقلب می شد...امام صادق علیه السلام میفرمایند:میخواهی ببینی از ماهستی یا نه وقتی با خودت خلوت کرده ای سه مرتبه در دل خودت بگو صلی الله علیک یا اباعبدالله...اگر دیدی به هم ریختی بدان از ما هستی/قدیمی تر ها و بزرگان 50 روز قبل از محرم مراقب پاهایشان بودند...میخواهی سرِ کوچه بِایستی بالا خره چشمت به نامحرم می افتد...بالاخره رفیقت سخنی میگوید که باید جواب دهی...پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : السامع للغیبه احد المغتابین ..( محدث نوری: مستدرک الوسائل، ج 9، ص 133، ح 10463)آنکه غیبت را گوش میکند یکی از غیبت کنندگان است/قدمها وقتی سنگسن شود روضه نمی تواند برود/مراقب چشمها بودند برای اینکه محرم اشک بریزد/محرم , شهر الحسین علیه السلام کارخانه ی آدم سازی و گناه سوزی است/یک شب قبل از محرم هم میتوانی مراقب باش خودشان مرحمت میکنند/دروغ ,غیبت,حرف رکیک,چه چیزهایی بشنوی...چرا؟مثلا مداح شعر را میخواند میگوید گوشواره ی آن را تکرار کنید میبینی دهن باز نمیشود...سنگین شده,هر چه خواستم گفتم حالا میخواهم صدا بزنم یا اباعبدالله علیه السلام یا امیرالمؤمنین علیه السلام؟قبل محرم مراقب بودند اینها آداب ورود به محرم است/شخص میگوید آقا مجلس قبضه بود اصلا امشب یک جوری بود و خوب نخواند...دیگر قلب خودم را نمیبینم و نمیگویم...دستگاه امام حسین علیه السلام نه به صدا کار دارد نه به بلندگو و میکرفون کار دارد...یکی از معجزات دستگاه امام حسین علیه السلام همین است , هر چیزِ تکراری را میگذارید کنار , اما این آقا از سال 61 هجری تا الان میلیاردها بار گفته اند صلی الله علیک یا اباعبدالله ,مردم زجه زدند و گریه کرده اند...انگار همین امسال این اتفاق افتاده است...ببینید عاشورا چه حال و هوایی است... مجلس قبضه نبوده قلبم قبضه بوده...هر کار خواستم انجام دادم حالا آمده ام نشسته ام نمره میدهم؟...تا اسم کسی به امضای صدیقه ی طاهره سلام الله علیها نرسد لیاقت رفتن به مجلس را ندارد...امام سجاد علیه السلام می فرمایند حتی اگر شده چهار نفر از معصومین میآیند در مجالس شما...صاحب مجالس در زمان ما قطب عوالم ممکنات , امام عصر علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف است در مجلس نفس امام علیه السلام به من بخورد بس است برایم تا برسد به ثواب روضه...
|
- جزئیات
- حاکمی بود در هند که ناصبی و دشمن اهل بیت بود ,و شیعه ای بود در آن شهر که فداکار و اهل معرفت بود,دهه ی محرم هر شب مجلس میگرفت و چند هزار نفر را اطعام میکرد , عاشورا که تمام میشد بعد از اطعام , تمام ظروفی را که تهیه کرده بود برای اطعام عزاداران , غذا را با ظرفش میداد به مردم, همچنین ایثاری داشت , خیلی وضعش خوب بود و سال بعد ظرفهای دیگری تهیه میکرد برای اطعام عزاداران.حاکم دید با این ایثار و فداکاری این شخص روز به روز بر تعداد شیعیان افزوده میشود, آمدند این بنده ی خدا را گرفتند و زدند و تمام اموالش را مصادره کردند ,گفت دیگر حق نداری مجلس عزای امام حسین علیه السلام به پا کنی ,یک سال از این ماجرا گذشت ,چند روز قبل از محرم با همسرش در منزل نشسته بود و صحبت میکردند که ما چه گناهی کرده ایم که خدا این توفیق را از ما گرفت و این حاکم جبار را بر ما مسلط کرد و گریه میکردند,همسرش گفت یک پیشنهادی دارم قبول میکنی؟(آن وقت رسم بود در بازار غلام خریدو فروش میکردند)گفت جوانمان را به شکل غلام در می آوریم و لباسهای کهنه تن او میکنیم و او را به عنوان غلام میفروشیم و با پول آن یک مجلس مختصر و خصوصی میگیریم که اقلاً مجلس امام حسین علیه السلام امسال در خانه ی ما تعطیل نشود, مرد رفت در فکر خود , آخه مادر همچنین حرفی بزند و این پیشنهاد را بدهد؟گفت مگر بچه قبول میکند؟گفت بچه ای که من تربیت کرده ام انشاء الله قبول میکند ,گفت خودت صدایش بزن و به او پیشنهاد بده و از من هم هیچی نگو,بچه را صدا زد و غصه را تعریف کرد و گفت قبول میکنی؟آن فرزند گفت جانم فدای امام حسین علیه السلام , خون من که رنگین تر از علی اکبر علیه السلام نیست او جانش را فدای مولایش کرد, خون من رنگین تر از قاسم ابن الحسن نیست/پدر و مادر خوشحال بچه را آماده کردند و بردند در بازار برای فروش, یک آقایی پیدا شد با قیافه ای نورانی و زیبا گفت این غلام را چند میفروشی؟یک مبلغ سنگینی گفت و آن شخص هم نه چانه زد و نه چیزی گفت پول را تقدیم کرد و این پدر دست جوانش را به عنوان غلام گذاشت در دست این شخص و داشتند می رفتند و پدر مدام به جوانش نگاه میکرد و گریه میکرد و جوان هم به پدرش نگاه میکرد/آمد خانه و با همسرش خوشحال صحبت میکردند که الحمدلله یک پولی گیرمان آمد خرج مجلس عزای امام حسین علیه السلام میکنیم ,یک وقت دید جوانش وارد شد گفت چه شد فرار کردی؟گفت نه پدر گفت پس چه شد من تورا فروختم و پول گرفتم؟گفت تا دستم را به دست آن شخص گذاشتی من شروع به گریه کردم و فراق شما و مادر را نتوانستم تحمل کنم , آن آقا گفت چرا گریه میکنی؟گفتم هیچی مولای مهربانی داشتم؟نگفتم او پدر من بود, تا این را گفتم نگاه تندی بمن کرد و فرمود او پدر توست من میدانم چرا تو را به بازار آورده و فروخته ,گفتم شما که هستید؟فرمود انا الغریب انا العطشان ,من همان آقای غریب لب تشنه ای هستم که پدرت تو را برای اقامه ی عزای من, به بازار آورد و فروخت/برگرد که من دیشب رفتم به خواب حاکم و او را تهدید کردم,به او گفتم مجلس عزایِ من را تعطیل میکنی و عزا دارِ من را میزنی و اموالش را مصادره میکنی؟ سریع تمام اموال او را به او برمیگردانی و الا به زمین دستور میدهم تمام قوم و قبیله و کاخ و قصرت را در خود فرو ببرد/حاکم اموال را که برگرداند مقرر کرد که هر سال سالی ده هزار دینار به این بنده ی خدا بدهند که خرج مجلس امام حسین علیه السلام کند, اینها به کناریک مرتبه حاکم گفت میشود من هم مسلمان بشوم؟آقای شما خیلی مهربان است/حاکم و تمام ایل و تبارش از برکت این شیعه ی فداکار و مخلص شیعه شدند,یک مملکتی را منقلب کرد/ما باید اینطور برای امام حسین علیه السلام عزاداری کنیم و از هیچی نترسیم/ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ِ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرا(3 طلاق) اقامه ی عزای مجلس امام حسین علیه السلام از بزرگترین مصادیق تقواست/قرآن میگوید کسی که رعایت تقوا بکند ما یک راه خروجی پیش روی او میگذاریم از همه ی فتنه ها بالا ها و مصیبتها و مرضها و مشکلات و دشمنی ها....محکم باشید
|
- جزئیات
- علامه ی بحر العلوم هاج و واج بود آخر چرا یک قطره اشک بر سیدالشهدا علیه السلام آتش جهنم را خاموش میکند؟وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام فرمودند سید مهدی بگذار برایت بگویم:در صحرایی چادری بود که یک زن و شوهر زندگی میکردند و یک بزغاله داشتند , پادشاه برای شکار به صحرا آمده بود از خدمه اش گم شد و تنها ماند در دل شب, به سیاه چادر که رسید آن شخص که پادشاه نمی شناخت در دل بیابان,فقط دید شخصی گرسنه و تشنه است, یک بز داشت آن را کشت و برایش غذا درست کرد, صبح شد خدمه ی پادشاه کل صحرا را گشتند و او را پیدا کردند , این شخص تازه فهمید او پادشاه بوده است ,پادشاه به خدمه اش گفت چه به اینها بدهم؟گفتن عوض یک بز صد بز به آنها بده و هرکس چیزی گفت , پادشاه عاقل بود گفت این شخص تمام وجود و دارایی اش یک بز بود به من داد من باید تمام وجود و دارایی ام را بدهم ,پادشاهی ام را که نمی شود بدهم اما هرآنچه دارم به او میدهم/سید مهدی امام حسین علیه السلام هرچه داشت در راه خدا داد , خدا که نمی تواند خدای اش را به امام حسین علیه السلام بدهد ,هر انچه پایین تر از خدایی است را به ایشان داده , یعنی روز قیامت صحرای محشر دست ایشان است ,بله یک قطره اشک تمام آتش جهنم را خاموش میکند
|
- جزئیات
- عالم هستی اگر جمع بشود فدای یک تار موی سید الشهدا علیه السلام نمی شود بعد امام حسین علیه السلام می آیند خودشان را فدا میکنند, برای چه؟برای غدیر اهرش این است که تفاله های سقیفه آمدند/همه شنیده اید و پای این حرف گریه کرده اید حضرت فرمودند چرا خون من را حلال می شمارید؟گفتند بُغضاً لِاَبیک علی (بخاطر دشمنی با پدرت حضرت علی علیه السلام)قبل از آن امام حسین علیه السلام آنطور که باید شمشیر نزدند آنجا که این حرف را زدن حضرت با اهتمام بیشتری مبارزه کردند و در یک حمله 500 نفر را زمین زدند/حضرت زهرا سلام الله علیها کشته ی غدیر هستند غدیر خیلی مهم است دست کم نگیرید,خیلی باید برای غدیر بیشتر از اینها کار کنیم و ما ظلم کرده ایم
|
- جزئیات
- مرحوم آیت الله تبریزی میفرمودند در نجف , چهل یا پنجاه روز قبل از محرم مقید بودند هرجایی نروند که بتوانند روضه بروند /چهل یا پنجاه روز مراقب چشمهاشان بودند که محرم بتوانند گریه کنند/محرم استاد اخلاق عالم است , کارخانه ی آدم سازی است , عرفان میخواهید اینجا بیایید ,چهل یا پنجاه روز مراقب دستهاشان بودند که خطا نکنند حتی با تارک الصلاة دست نمیدادند , چیزی به او نمیگفتند که تو نماز نمیخوانی ,دست روی سینه میگذاشتند و اینگونه سلام میکردند...وقتی میدانی شخص دستش به نامحرم خورده...این دست آلوده شد دیگر نمیتواند استکانی برای سیدالشهداء علیه السلام بشورد...کفشی جابجا کن,ظرفی بشورد,کتیبه ای بزند...دیگر نمی تواند سینه بزند میبینی اصلا نمیتواند تباکی کند همینجور ایستاده بقیه را نگاه میکند...برای آن شیخ خلیفه ی کربلایی حضرت فرمودند انقدر گریه کرده است ,فلان مقدار چشمش خیس شده و فلان مقدار دستش بالا رفته در عمرش برای تباکی برای ما...اینها را بنویسد.../چهل یا پنجاه روز مراقب وشهایشان بودند از موسیقی و غیبت و تهمت و حرف رکیک...برای اینکه بتوانند روضه گوش کنند...دیدید بعضی ها تا صدای قرآن یا روضه ای میشنوند میگویند اعصاب نداریم؟اما بشیند انواع موسیقی را گوش کند حتی شیشه ی ماشین از بلندی صدا به بیرون پرت شود باز اعصاب دارد...قرآن میفرماید وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا (یک سنگینی در گوش میرود که ندای حق را نمیشنوی)
|
- جزئیات
- اهل سنت به خصوص وهابیت قیام بر علیه حاکم امت حتی مانند یزید فاسق ,قاتل, زناکار, ناکح با محارم ,میمون باز و مشروب خور را جایز نمی دانند و از این طریق شهادت امام حسین علیه السلام را رد میکنند و میگویند ایشان باید کشته میشده چون بر خلیفه ی وقت خروج کرده است حتی نحوه شهادت ایشان را عادی جلوه میدهند و زیر سوال میبرند.ذوالفقار مغربی بسیار کوتاه و شیوا جواب میدهد اما جوابی که باید اضافه شود این است که اصلا چه کسی گفته یزید خلیفه بوده؟وقتی امیرالمؤمنین علی علیه السلام طبق رسوم خود اهل سنت با اجماع مردم به خلافت رسیدند معاویه را از حکومت شام عزل کردند اما او زیر بار نرفت و بنا به جنگ گذاشت و صفین پیش آمد و معاویه و عمروعاص از ترفند قرآن سر نیزه کردن استفاده کردند وبا حماقت مردم آنها را ترغیب به حَکَمیّت کردند و در ماجرای دومة الجَندل ابو موسی اشعری با حماقت و نا داوری حضرت امیر علیه السلام را از خلافت عزل کرد در حالی که فریب عمرو عاص را خورده بود و فکر میکرد او هم معاویه را از خلافت عزل میکند این در حالی بود که این کار از نظر خلیفه ی وقت یعنی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مشروعیت نداشت و راضی به این امر نبودند و طبق نظر خود اهل سنت اجماع با ایشان بود وخلافت حق ایشان بود و نیاز به حَکمیت نبود و عمرو عاص و ابوموسی شأنیتی برای حَکَمیت نداشتند , اصلا خلافت متعلق به حضرت امیر بود طبق قانون خودشان و معاویه خروج و قیام کرده بود و از بیعت سر باز زده بود, فتنه ها و مکرها و بی دینی های معاویه و عمروعاص هم به کنار/اختلافات بین دو دولت شام و عراق ادامه داشت پس مشخص است اتفاق امت در خلافت معاویه نبوده است/ عجیب است که خروج جملیان و اهل صفین بر حضرت علی (علیه السلام) را خروج بر خلیفه بر حق نمیدانند و قیام امام حسین (علیه السلام) در مقابل انسان پَستی چون یزید را خروج بر خلیفه و عامل اختلاف معرفی میکنند! حال صرف نظر از پَستی یزید و عدم مشروعیت خلافت وی از سوی شیعیان باید به این سوال جواب داد که آیا خلافت وی با معیارهای اهل سنت سازگار بوده است؟/معیار اهل سنت بر مشروعیت خلافت خلفا این است که اهل حِل و عقد خلافت وی را پذیرفته باشند، ولی میبینیم علاوه بر امام حسین (علیه السلام) صحابه دیگری که مورد احترام اهل سنت هستند از بیعت با یزید سرپیچی میکنند و حتی عبدالله بن زبیر هم زمان با یزید اعلام خلافت میکند.[1]/در ماجرای آتش بس(هدنه)که تعبیر به صلح شده است در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام بنا بر مفاد صلح نامه ی امام حسن (علیه السلام) با معاویه، معاویه باید پس از خود حکومت را به حسن بن علی (علیهماالسلام) واگذار میکرد[2] و اگر ایشان نبودند به امام حسین علیه السلام واگذار میشد و بنابر نقلی به شورا گذاشته میشد و انتخاب یزید به عنوان جانشین، بر خلاف مفاد آن معاهده بود/حتی وقتی معاویه به مدینه رفته و زمینه را برای خلافت یزید آماده میکرد، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن زبیر، نقش امام حسین (علیهالسلام) را به وی متذکر شدند[3] و عبدالله بن عمر نیز گفت اگر بنا بود خلافت موروثی باشد، من باید خلیفه میشدم، نه تو.[4]کسانی که با این استدلال حکومت یزید را مشروع میدانند، آیا حاضرند عبدالله بن زبیر را تخطئه کنند و وی را به دلیل عدم بیعت با یزید و حتی خروج علیه یزید مهدورالدم بدانند یا هم چنان وی را جزء صحابه پیامبرصلیاللهعلیه وآله و سلم و عادل و شامل اصحابی کالنجوم می دانند؟از همان زمان مطرح شدن ولیعهدی یزید، افراد زیادی با این امر مخالف بودند از جمله امام حسن مجتبی علیه السلام، سعد بن ابی الوقاص و عایشه و هر سه را معاویه مسموم کرد تا راه را برای خلافت یزید باز کند. پس از به خلافت رسیدن وی نیز، افرادی از جمله عبدالله بن عمر و عبدالله بن زیبر نیز مخالف بودند اما خطر آنان به اندازه خطر امام حسین علیه السلام نبود. و با وجود امام حسین علیه السلام و موقعیتی که داشتند آنان خود به خود بعد از امام قرار می گرفتند. عجیب است که در مقابل اعمال عبدالله بن زبیر سکوت میکنند اما امام حسین علیهالسلام را مقصر میپندارند! چطور میشود یزیدی که علاوه بر به شهادت رساندن امام حسین (علیه السلام)، کشتار بی رحمانه مردم مدینه[5] وحلال کردن مال و جان و ناموس مسلمانان به مدت سه روز بر لشگریانش در مدینه و آتش زدن خانه خدا[6][7] را در پرونده سیاه خود دارد مشروع باشد و امام حسین (علیه السلام) که بر علیه چنین جنایتکاری قیام کرده است مقصر باشد؟ --------------------------------------------------------------------------------- [1]. اخبارالطوال/ترجمه،ص:310 [2]. امامت و سياست/ترجمه،ص:188 [3]. همان،ص:195 [4]. همان:ص196 [5]. همان،ص:224 [6]. امامت و سياست/ترجمه،ص:224/ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، قسم۲، ص۳۸ـ۳۹. الاحمد بن اسحاق یعقوبی ، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۰ـ۲۵۱. مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۶۷. [7]. کامل ابن اثير ج 4 ص 123.
|
- جزئیات
- چرا میگویند روضه ی امام حسین علیه السلام نخوانید؟غزالی و غیر آن گفته اند حرام است روضه ی امام حسین علیه السلام بخوانید و حرام است ماجرای او را نقل کنید, چون موجب دشمنی با صحابه میشود در کتاب الصواعق المحرقه جلد 2 صفحه 640/واقعا اگر قاتلین امام حسین علیه السلام شیعیان بودند میگفتند روضه بخوانید که با شیعیان دشمن شوید و شیعیان با خودشان اما گفته اند شما روضه بخوانید با صحابه دشمن میشوید روایات از این دست زیاد است/در حواشی شِروانی جلد 9 صفحه 67 حرام است بد گفتن از معاویه و لعن یزید و نقل ماجرای قتل امام حسین علیه السلام زیرا موجب ذمّ صحابه میشود/مگر صحابه در شهادت امام حسین علیه السلام دخالت داشتند که موجب ذمّ آنها بشود؟/میگوید اینهای که حضرت را شهید کردند اعلام دین هستند/خب اگر اینهایی که امام حسین علیه السلام را شهید کردند صحابی نیستند موجب ذمّ چه کسی میشود؟علمای شان اینها را میدانند و قبول دارند منتهی اگر به گوش مردم عادی آنها برسد میدانند که دیگر کسی قبول ندارد و روضه میخوانند/لذا آقای بدرالدین حسون مفتی اعظم سوریه گفت میگویند روضه ی امام حسین علیه السلام نخوان چون ترس از متأثر شدن و تشیع افراد دارند...
|