|
- جزئیات
- ابو البخترى از امام صادق علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود: روز قيامت من در كنار ميزانم، هر كس گناهانش از حسناتش بيشتر باشد، آن صلواتهايى را كه بر من فرستاده است مىآورم تا حسناتش را به وسيله آن سنگين كنم. -------------- ترجمه ثواب الأعمال و عقاب الأعمال : انصاري محلاتي ج1 ص 299
|
- جزئیات
- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش ازآنکه مبعوث به رسالت شوند، همه ساله یک ماه تمام را در غار حرا به عبادت می پرداختند ودر پایان ماه از کوه پایین امده و یکسره به مسجد الحرام رفته وهفت بار خانه خدا را طواف می کردند ؛و آنگاه به منزل خود باز می گشتند. یار و یاورهمیشگی پیامبر اکرم، امیرمؤمنان علی علیه السلام از همان زمان که پیامبر خدا سرپرستی شان را برعهده گرفتند، همراه ایشان بودند و پیامبر خدا هرگز او را ترک نکردند. مورخان می نویسند: علی آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد وبه کوه و بیابان می رفت او را همراه خود می برد. (1) ابن ابی الحدید می گوید: احادیث صحیح حاکی است که وقتی جبرئیل برای نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت علی در کنار حضرتش بود. آن روز از روزهای همان ماه بود که پیامبر برای عبادت به کوه حرا رفته بود. امیر مؤمنان، خود در این باره می فرماید: «ولقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فاراه ولا یراه غیری...». (2) پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت می پرداخت وجز من کسی او را نمی دید. (3) آن زمان که مردم جملگی کافر و مشرک بودند امیرمومنان علی علیه السلام بوی وحی را از وجود پیامبر اکرم استشمام می کردند . چنانکه خود ایشان می فرمایند: «اری نور الوحی و الرسالة و اشم ریح النبوة ».(4) من در همان دوران کودکی، به هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحی و رسالت را در وجودش می دیدم و بوی پاک نبوت را از او استشمام می کردم. ایشان درباره شنیدن صداهای غیبی در دوران کودکی چنین می فرماید: هنگام نزول وحی بر پیامبر صدای ناله ای به گوش من رسید; به رسول خدا عرض کردم این ناله کیست؟ فرمودند: این ناله شیطان است و بدین جهت ناله می کند که پس از بعثت من از اینکه در روی زمین مورد پرستش واقع شود نا امید شد. سپس پیامبر رو به امیرمومنان کردند و فرمودند: «انک تسمع ما اسمع و تری ما اری، الا انک لست بنبی و لکنک لوزیر». (5) تو آنچه را که من می شنوم ومی بینم می شنوی ومی بینی، جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیر ویاور من هستی. ---------------------- 1. سیره ابن هشام، ج 1 ص 236 2نهج البلاغه عبده، ج 2 ص 182 3-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13 ص 208 4پیش از آنکه پیامبر اسلام از طرف خد به مقام رسالت برسد وحی و صداهای غیبی را به صورت مرموزی، که در روایات بیان شده است، درک می کرد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13 ص 197 5- نهج البلاغه، خطبه قاصعه
|
- جزئیات
- حدیث جعلی که ابوبکر برای غصب فدک به ان استدلال کرد با پنج آیه ی قرآن در تضاد است.حضرت زهرا و امیرالمرمنین علیهما السلام به این آیات اشاره فرمودند. 1-آیه 16 سوره نمل: - وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ .. -نص صحیح قرآن که پیامبران ارث باقی میگذارند ، اهل سنت توجیه میکند که این ارث نبوت یا علم است ، پاسخ اینکه نبوت و علم از کی تا به حالا ارثی وموروثی شده است؟ 2- آیه 5و6 سوره ی مریم - وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا﴿٥﴾يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا ﴿٦﴾ -. 3-آیه ی 176 سوره ی نساء - .. فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ۗ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ - پسر 2 برابر دختر ارث میبرد ، این آیه مطلق است و هم شامل پیامبر و فرزندانش میشود و هم غیر از آن .. 4-آیه 75 سوره ی انفال - وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ - . آیه ی 185 سوره بقره - إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ- .
|
- جزئیات
- جمهور اهل تسنن، به جاى سنت اهل بیت، سنت صحابه را حجّت قرار داده اند، [۱]تا خلاء کمبود ادلّه را جبران کنند. آنان معتقدند که صحابی کسى است که پیامبر اسلام را در زمان حیات آن حضرت در حالى که مسلمان بوده است، دیده باشد و بر اسلام از دنیا برود. [۲]و اتّفاق نظر دارند که هر کس اطلاق نام صحابی بر او صحیح باشد، عادل است. [۳] ------------- ۱)الموافقات شاطبى، ج ۴، ص ۷۴. ۲)الاصابة فى تمییز الصحابة، ج ۱، ص ۱۵۸. ۳)الاصابة فى تمییز الصحابة، ج ۱، ص ۱۶۲.
|
- جزئیات
- قاتل پیامبر(صلی الله علیه و اله) حضرت علی(علیه السلام) بود چون با وجود داشتن علم غیب جلوی قاتل را نگرفت و پاسخ استاد شریفی به این ادعای سخیف و پوچ وهابیت، نه تنها از قرآن و احادیث و اعتقادات خودشان اطلاعی ندارند بلکه ثمره ای از فهم و منطق هم نبرده اند
|
- جزئیات
- برای مطالعه ی بیشتر به مقاله افسانه ی غرانیق مراجعه کنید(کلیک کنید)
|
- جزئیات
- افسانه غَرانیق داستانی است که در آن ادعا شده پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام تلاوت سوره نجم، تحت تاثیر شیطان دو عبارت غیر قرآنی را بین آیات این سوره خوانده و تصور شده که این دو نیز، آیات وحی است. اما جبرئیل پیامبر را از این اتفاق آگاه ساخت. این داستان ادعا میکند که این مسأله حدود دو ماه پس از هجرت مسلمانان به حبشه روی داده است. تعدادی از کتابهای تاریخی و تفسیری اهلسنت، از جمله سیره ابناسحاق، الطبقات الکبری و تفسیر طبری به ذکر روایات مرتبط با ماجرای غرانیق پرداختهاند؛ در مقابل، بسیاری از عالمان اهلسنت و شیعه با استدلالهایی، وقوع ماجرای غرانیق را زیر سوال بردهاند. عده ای از مفسران شیعه، سند روایات غرانیق را خدشهدار میدانند؛ چراکه به باور آنان، هیچکدام از راویان اصلی، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را درک نکرده و از صحابه نبودهاند. ابنحیان اندلسی، تأثیرپذیری پیامبر از هوای نفس و القائات شیطانی را رد کرده و تصریح کرده ماجرای مذکور در منابع حدیثی معتبر اهلسنت ذکر نشده است. همچنین فخر رازی، متکلم و مفسر اهلسنت، ماجرای غرانیق را روایتی متعلق به مفسران ظاهرگرای قرآن خوانده و معتقد است در برابر این گروه، اهل تحقیق با استناد به قرآن، سنت و عقل، آن را جعلی و باطل میدانند. برخی از مستشرقان، با اتکا به نقل ماجرای غرانیق در منابع اسلامی، از امکان دخالت شیطان در وحی سخن گفتهاند. همچنین این موضوع در کتاب آیات شیطانی، نوشته سلمان رشدی مورد استناد قرار گرفت. برای مطالعه ی بیشتر به مقاله افسانه ی غرانیق مراجعه کنید(کلیک کنید)
|
- جزئیات
- بر اساس روایت صحیح السندی که اهل سقیفه نقل کردهاند، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در باره امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: " إنَّ عَلِيًّا مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ وَهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي..." «علی از من است و من از علی هستم، او سرپرست هر مؤمنی پس از من است». اما چرا اهل سقیفه به این روایات اهمیتی نمیدهند؟ جواب روشن است؛ چون به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ایمان ندارند...
|
- جزئیات
- ...يا معاشر الأنصار )ألا اسمعوا ومن حضر ، ألا إنّ باب فاطمة بابي ، وبيتها بيتي ، فمن هتكه فقد هتك حجاب الله. قال عيسى بن المستفاد : فبكى أبو الحسن عليهالسلام طويلا ، وقطع عنه بقيّة الحديث ، وأكثر البكاء ، وقال : هتك والله حجاب الله ، هتك والله حجاب الله ، هتك والله حجاب الله ، وحجاب الله حجاب فاطمة ، يا أمّه يا أمّه صلوات الله عليها. -------------------- طرف من الأنباء والمناقب[ السيّد بن طاووس ]الناشر: انتشارات تاسوعاء ، جلد : 1 صفحه : 146
|
- جزئیات
- صَحیفه مَلعونه یا صحیفه مشئومه پیماننامه تعدادی از صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با هدف غصب خلافت از امام علی(علیهالسّلام) اندکی پیش از شهادت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم). بنابر منابع شیعی، گروهی از صحابه پیش از واقعه غدیر با هم پیمان بستند که نگذارند خلافت به خاندان پیامبر(علیهم السلام) برسد. آنان میخواستند رسول خدا را در گردنه کوه هَرشا به قتل برسانند. پس از واقعه غدیر نیز در مدینه جمع شدند و بر پیمان خود تأکید کردند و این جمع، صحیفه ملعونه دوم خوانده شده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه غدیر اصحاب صحیفه را اهل آتش دانسته و از آنان بیزاری جست. افراد صحیفه ی ملعونه: ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابیوقاص و ابو عبیده الجراح و معاویه بن ابیسفیان و عمرو بن عاص و سعید بن عاص و ابوموسی اشعری و مغیره بن شعبه و اوس بن حدثان و ابوهریره و ابوطلحه انصاری و سالم غلام خذیفه از جمله کسانی بودند که در این طرح شرکت داشتند. ایشان ابتدای جلسه پیمان بستند که حکومت را غصب کنند و نگذارند تا خلافت به علی (علیهالسّلام) برسد. به همین دلیل در این جلسه، چهار نفر (ابوبکرو عمر و ابوعبیده جراح و سالم بن حبیبه) به ترتیب برای رسیدن به مقام رهبری مسلمانان مورد تأیید واقع شدند!! سپس بعد از مشورت با یکدیگر و اتفاق نظر، متنی را به دست خط سعید بن عاص نوشته و به امانتدار خود یعنی ابوعبیده جراح سپردند، او نیز این متن را به عنوان پیماننامه در کعبه پنهان نمود. -------------------- بحار الانوار، بیروت، موسسة الوفا، ۱۴۰۴ ه ق، ج۲۸، ص۱۰۲ / کتاب سلیم بن قیس، ص۱۵۴ نشر الهادي ، قم / مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۵۰/ حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ج۱، ص۱۹۱ / اسرار آل محمد(ص)، ۱۴۱۶ق، ص301
|
- جزئیات
- هنگام بازگشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از غزوه تبوک در رمضان سال نهم قمری، گروهی از صحابه بر سر راه آن حضرت در گردنه کوهی کمین کرده و تصمیم داشتند حضرت را ترور کنند، آنان میخواستند شتر پیامبر را رَم دهند تا پیامبر از کوه پرتاب و کشته شود. در این انیمیشن که با همت گروه تدوین مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام آماده شده ، اسامی آن اصحاب و چگونگی این عملیات را مرور می کنیم . ------------------ البدایة و النهایة، ۱۴۰۷، ج۵، ص۱۹. / مجمع البیان، ۱۳۷۲، ج ۵، ص۷۹ / دلائل النبوة، ۱۴۰۵، ج ۵، ص۲۵۶ / واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۴۵-۱۰۴۴؛ البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۰. / شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۹۸ / ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۶۴/ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج ۲، ص۷۱.
|
- جزئیات
- انیمیشن " وصیتی که نوشته نشد " واقعیت روزهای آخر حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به تصویر می کشد ، جایی که عمر بن الخطاب با دادن نسبت هذیان گویی به پیامبر و فرستاده خداوند متعال مانع از ترسیم راه سعادت برای همه مسلمانان شد . این انیمیشن با همت گروه تدوین مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام آماده شده است .
|
- جزئیات
- ارواء الغلیل ج 7 ص 86 / مسند ابو یعلی موصلی ج 8 ص 63 / مسند احمد ج 18 ص 199
|
|
- جزئیات
- ابو هریره از بس به پیامبر نسبت دروغ داده بود اعتماد خود را در میان مردم و صحابه از دست داده بود .حتی عایشه با اقوال و احادیث او مخالفت میکرد. او راوایاتی در صحیح بخاری و مسلم دارد که به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم دروغ بسته مع ذلک اهل سنت دین خود را از او میگیرند . نمونه ای در صحیح مسلم ح (2098) ملاحظه میکنید که در مورد پاره شدن بند صندل روایتی میگوید و قسم میخورد که از پیامبر شنیده است چون مردم حرف او را باور نمی کردند. عَنْ أَبِي رَزِينٍ، قَالَ: خَرَجَ إِلَيْنَا أَبُو هُرَيْرَةَ، فَضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى جَبْهَتِهِ، فَقَالَ: أَلَا إِنَّكُمْ تَحَدَّثُونَ أَنِّي أَكْذِبُ عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، لِتَهْتَدُوا وَأَضِلَّ، أَلَا وَإِنِّي أَشْهَدُ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «إِذَا انْقَطَعَ شِسْعُ أَحَدِكُمْ فَلَا يَمْشِ فِي الْأُخْرَى حَتَّى يُصْلِحَهَا» اگر او عادل بوده است چرا صحابه و مردم به او میگفتند تو به پیامبر اکرم دروغ میبندی؟ در شرح صحیح بخاری ابن حجر عسقلانی (چاپ دار الطیبه ریاض ج 13 343 ) نقل میکند مخالفت قطعی عایشه را با قول ابوهریره: وَأَخْرَجَ التِّرْمِذِيُّ بِسَنَدٍ صَحِيحٍ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا كَانَتْ تَقُولُ لَأُخِيفَنَّ أَبَا هُرَيْرَةَ فَيَمْشِي فِي نَعْلٍ وَاحِدَة وَكَذَا أخرجه بن أَبِي شَيْبَةَ....
|
|
- جزئیات
- قسمتی از داستان فوق در چند کتاب و با نقلهای مختلف در زمان ابوبکر و یا عمر اتفاق افتاده است با اندک اختلافهایی در نقل ؛ کتاب سلمان، خبر جاثلیق / نفس الرحمن، ص 489 - 493 / الطبقات الكبرى - ط العلميه نویسنده : ج 2 ص 201 / العروة الوثقى - جماعة المدرسین ج 2 ص 242 / الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 7، ص: 241 (به نقل از : المجتنى ، ص ۳۵) . / بحارالانوار، ج 30، ص 84; تفسیر قمی، ص 269. / فضائل الخمسه من الصحاح السته ؛جلد ۳ صفحه ۳۸/
|
- جزئیات
- مناظرات مرحوم سلطان الواعظین با علمای اهل تسنن در شبهای پیشاور؛ غیر از مدارک یاد شده از اهل سنت دو نمونه از نقل شیعی : ابان بن ابیعیاش از سلیم نقل میکند: به اتفاق جمعی از شیعیان در خانه عبدالله بن عبّاس بودیم که یادی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و هنگام وفات آن حضرت شد که به این جهت ابنعبّاس به گریه افتاد و گفت: رسول خدا در روز دوشنبهای که جان به جانم آفرین تسلیم کرد در حالی که اهل بیتش و سی نفر از اصحابش نزد او حاضر بودند فرمود: برایم کتف (پوست گوسفندی) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشده و با هم اختلاف نکنید.در این حال بود که فرعون این امّت آنها را از این کار بازداشت و گفت: رسول خدا هذیان میگوید.این جا بود که حضرت غضبناک گردید و فرمود: شما را میبینم که در حالی که من هنوز زنده هستم و در میان شمایم با من مخالفت میکنید معلوم است که بعد از من چگونه خواهید بود. این بود که آوردن کتف به فراموشی سپرده شد. سلیم گفت: ابنعبّاس به من روی کرد و گفت: ای سلیم! اگراین سخن از آن شخص صادر نشده بود آن حضرت برای ما مطلبی نوشته بود که هیچ کس گمراه نمیشد و به اختلاف نمیافتاد. شخصی از حاضران گفت: شخصی که از این اقدام رسول خدا ممانعت نمود چه کسی بود؟ ابنعبّاس گفت: راهی برای افشاء این سرّ وجود ندارد. امّا چون بعد از رفتن دیگران با ابنعبّاس خلوت نمودم و از او در باره آن شخص سئوال نمودم گفت: آن شخص عمر بود. ومن به او گفتم: راست میگوئی چون از علی (علیهالسّلام) و سلمان و اباذر و مقداد شنیدم که آنها نیز میگفتند: آن شخص عمر بود. آنگاه ابنعبّاس گفت: ای سلیم! این راز را نزد کسی باز گو نکن مگر ابنکه به او اطمینان داشته باشی، چون دلهای مردم از محبت این دو نفر (ابوبکر و عمر) سیراب گشته همان طور که قلوب بنیاسرائیل از محبت گوساله و سامری سیراب گشته. [۱][۲][۳][۴] محمد بن جریر طبری از علمای بزرگ شیعه مینویسد: آیا این رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبود که در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود فرمود: برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید؟ و این جا بود که دوّمی گفت: رسول خدا هذیان میگوید. و سپس گفت: کتاب خدا برای ما کافی است. و او در این گفتارش به خداوند بزرگ کفر ورزید. چرا که خداوند متعال میفرماید: آنچه را که رسول برایتان آورده اخذ کرده و قبول نمائید و آنچه از آنچه که شما را نهی نموده دوری ورزید.امّا عمر به گمانش رسید که به آنچه که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده نیازی نیست چون به خوبی میدانست که آن حضرت قصد نموده تا بر خلافت علی (علیهالسّلام) تاکید ورزد لذا از این عمل ممانعت به عمل آورد و الا اگر احتمال میداد که آن حضرت قصد دارد تا برای او و دوستش (ابوبکر) مطلبی بنویسد حتماً به آوردن دوات و قلم مبادرت میورزید. [۵] ----------- ۱)کتاب سلیم بن قیس (از تابعین)، ص۳۲۵. ۲)الاحتجاج، ج۱، ص۲۲۳، ۳)بحار الانوار، ج۲۲، ص۴۹۷. ۴) بحار الانوار، ج۳۶، ص۲۷۷. ۵)المسترشد، ص۶۸۱ به بعد.
|
- جزئیات
- در زمان نزول آیه ی مباهله و آن قراری که با بزرگان مسیحیت نجران گذاشته شد ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مورد" ابنائکم " با آنکه فرزندشان ابراهیم در قید حیات بودند و یا به گفته ی اهل سنت فرزندان و نوه هایی دیگر داشتند ، اما حسنین علیهما السلام را برای مباهله بردند. همینطور با آنکه خطاب آیه" نسائکم " جمع است و میتوانستند همسران یا هر زن دیگر را که میخواهند ببرند ، اما فقط حضرت زهرا سلام الله علیها را بردند. در مورد " انفسکم " با اینکه میتوانستند هرکس را که مانند جان خود میدانند و او را دوست دارند ببرند ، اما فقط حضرت علی علیه السلام را بردند. وهابیت ملعون شبه مطرح میکند که اگر حضرت علی علیه السلام جان پیامبر اکرم و مانند ایشان است ، پس پیامبر نعوذ بالله با دختر خویش ازدواج کرده و مزخرفاتی از این دست که مضحک بودن ان واضح است. عقل ناقص آنها آیا واقعا درک نمیکند در اینجا منظور آیه و عمل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم , یک امر معنوی است نه حقیقی و در خارج به عین تصور شود؟ در اینجا منظور آن است تمام فضائل پیامبر اکرم را امیرالمؤمنین علی علیه السلام دارا است و ایشان را مانند جان خود میدانند. طبق این تفسیر خنده دار اگر این مقامات معنوی در خارج اثر دارد طبق حدیثی از کتب خودتان که میگویید پیامبر اکرم فرموده اند ابوبکر برادر من است (کاملا مجعول ) پس پیامبر نعوذ بالله با دختر برادرش آیا ازدواج کرده است؟( صحیح مسلم چاپ اوقاف عربستان ، ق 1421 ، ص 1050 ، حدیث 2383 )
|