- جزئیات
- بر اسب سوار است قیامت شده برپا دشمن به فرار است از این حالت مولا شمشیر کشیده است که لشگر بگشاید باید برود یک تنه خیبر بگشاید یا قادرو یا قاهرو یا فاتح و یا حق این جرأت و این هیبت و این قدرت مطلق مخصوص علی هست علی شیر خداوند آن یکه جوان مرد به تعبیر خداوند از ترس زِ دستانِ عَدویَش سپر افتاد با خشمِ علی هرکه در افتاد وَر افتاد احمد زَنَد آیا نفسی غیرِ علی , نه بالا بروَد دستِ کسی غیرِ علی, نه من کُنتُ که بر حیدرِ کرار رسیدست حق است و سر انجام به حقدار رسیدست
|
- جزئیات
- بی روی علی شعر من آرایه ندارد بی اذن علی، نطق، درونمایه ندارد بی نام علی قرآن یک آیه ندارد بی حب علی دین بخدا پایه ندارد عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش خورشید شده آینه گردان جمالش خوردند ملایک همگی غبطه به حالش گشتم، به خدا نیست کسی مثل و مثالش میراث محمد، صلواتی ست که آلش کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد با آل علی هرکه در افتاد بر افتاد تاریخ عرب، فاتح خیبرشکن اش خواند "او" بود که پیغمبر اسلام، "من"اش خواند صدآیه ی نازل نشده از دهنش خواند استاد سخن،فاطمه، صاحب سخن اش خواند کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد جز او احدی خطبه ی بی نقطه ندارد عدل علوی دست عقیل است در آتش گیرم بزند دشمن او پشت در آتش لطفش به گنهکار چون آبی ست بر آتش شاعرنزند دست بر این شعر تر، آتش در آتش سوزنده و بی سایه ی محشر بر چادر زهرا متوسل شو و بگذر
|
|
- جزئیات
- نقطه ی تحتِ باء بسم الله شرفِ لا اله الا الله آسمان پیش قامتش کوتاه درِ خیبر برای او پرِ کاه دشمن از پیش و پس اگر دارد ذوالفقار علی دو سر دارد دست و بازوی او نمک دارد به همه نیت کمک دارد عشقِ ما ریشه در فدک دارد به ولایت هر آنکه شک دارد برود کعبه را طواف کند و نگاهی بَر آن شکاف کند ما همه قنبریم و غم بَر اوست هم دلاور هم اینکه دلبر اوست خصلت جمله انبیا در اوست اوست از اول و در آخر اوست
|
- جزئیات
- دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد خلقت ما با خدای فاطمه بود و علی ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد لیف خرما و طناب دار هر دو شاهدند دُر، به دست میثم تمار بهتر میخورد مصطفی داماد میخواهد، علی را فاطمه این لباسی هست که تنها به حیدر میخورد
|
- جزئیات
- از دل کعبه به صد قرن پس از خود تابید تازه با این که به صد پرده نهانش کردند بود در سجده و بودند به دوشش حسنین اینچنین شد که امیر دو جهانش کردند هست مخصوص به ایشان لقب مولانا حیف این لفظ که خرج دگرانش کردند غدیر با علی غدیر می شود نبی بگو وگرنه دیر میشود میان این همه صحابه رسول چرا فقط علی امیر می شود علی شدن که کار هر کسی نبود علیست آن که بی نظیر می شود علی که وسعت زمین و آسمان میان پنجه اش اسیر می شود علی که نوح نیز پای درک او هزار و چند سال پیر می شود فقیر با علی جهان ثروت است جهان بدون او فقیر می شود علی علی علی فقط علی دوباره شعر دلپذیر می شود غدیر مصطفی عجب دمی گرفت میان دست مصطفی خود چه پرچمی گرفت عقیق سرخ مصطفی رکاب شد علی برای قوم انتخاب شد و عکس یادگاری دو تا رفیق میان برکه غدیر قاب شد چه عکسی است اینکه پس زمینه اش فرشته و خدا و آفتاب شد کنار عکس مصطفی و مرتضی سه تا حسود حالشان خراب شد خدا خرید عکس را برای خود خدا نوشت با علی حساب شد از این به بعد, بعدِ هر خدا خدا علی علی میان عرش باب شد بگو علی که ذکر یا علی مدد از این به بعد بهترین ثواب شد
|
- جزئیات
- آسمان غرق نیاز است , زمین غم دارد این جهان یکنفر از جنس علی کم دارد یک نفر وارث عدل و شرف و خوی علی یک نفر صاف ترین آینه ی روی علی غیرِ مهدی که هَوَس بر دل او غالب نیست هیچکس مثل علی بن ابی طالب نیست به علی بیشتر از بیش شباهت دارد و روایات بر این گفته دلالت دارد تا سخن از علی و بحث شباهت آمد ناگهان بر قلمم واژه ی غربت آمد مثل حیدر غم و اندوه فراوان دارد همه شب غصه ی احوال یتیمان دارد آن که شد ارثیه اش عدل علی تنها اوست هرکسی مثل علی بود عدالت با اوست هم تراز اسدالله شجاعت دارد تیغ حیدر به کمر بسته, لیاقت دارد غیرِ شمشیر علی تیغ نگیرد در دست ذوالفقار است که در محضر او معتکف است ذوالفقار است که از هر طرفش میزان ریخت و فقط قُربةَ لِلَّهِ زِ دشمن جان ریخت ذوالفقاری که اگر در دل میدان بوده یاورِ دین خدا یاورِ قرآن بوده ذوالفقاری که خودش یک تنه یک لشگر بود فقط آویزه ی گوشش رجز حیدر بود چند وقتیست که از یار خبر می آید گوییا حیدر کرار دِگر می آید شال سبزِ علوی را به سرش میبندد وجهان دور سَرو شال علی میگردد آشکارا و نهان در همه جا مثل علیست سجده و صوم و صلاتش بخدا مثل علیست یار موعود, غریب است غریب است غریب همه چیزش به علی رفته , عجیب است عجیب چون که حیدر وسط خانه ی حق زاده شده کعبه یک بار دِگر خلوت و آماده شده مطمئن باش که اینبار هم علت دارد بی سبب نیست خدا خانه ی خلوت دارد شب هجران بشر زود سحر خواهد شد و جهان یک شبه دنیای دِگر خواهد شد میرسد تا دل زندان شده آزاد شود چشم باران زده زیر قدمش شاد شود میرسد مهدی موعود که اعجاز کند بند از بازوی خیبر شکنی باز کند میرسد سرد کند آتش افروخته را اشک باران کند آن میخِ درِ سوخته را میرسد منتقم سیلیِ زهرا باشد مَرهمِ خاطره ی نیلی مولا باشد
|
- جزئیات
- دو زن طفل خوش منظری داشتند بر او دعوی مادری داشتند یکی ادعا کرد من زادمش یکی گفت من پرورش دادمش یکی گفت این طفل جان من است یکی گفت روح و روان من است دراین ادعاشان به پا خاستند قضاوت ز شیر خدا خواستند علی هر دو زن را نصیحت نمود ولیکن نصیحت نبخشید سود بفرمود به قنبر آن مقتدا بیاور همین لحظه تیغ مرا که در بین اینان قضاوت کنم تن طفلشان را دو قسمت کنم عدالت کند حکم تا اینکه من به هر یک دهم نیمه ای زین بدن یکی ز آن دو گفتا ز حال پریش علی جان گذشتم من از حق خویش علی گفت این پاک زن راستگوست همانا که این طفل فرزند اوست نشد راضی این مادر راستگو دو نیمه شود طفل دلبند او دگر زن بگفت که ای شه دادگر همین زن بود مادر این پسر علی بود اسلام فرزند او چه فرزند فرزند دلبند او گذشت از خلافت برای خدا که فرزندش از هم نگردد جدا چو خورشید برهر کسی منجلیست که دین را حیات از گذشت علیست سلام خدا بر نبی و ولی درود محمد به صبر علی شاعر: استاد سازگار
|
- جزئیات
- مرا گر خاک راه مرکبت نقش جبین باشد کلاه دولتم افتاده بر عرش برین باشد تو ملانا نخوان بیهوده آن صوفیِ قونی را جلال الدین, جمال الدین, امیرالمؤمنین باشد
|
- جزئیات
- مجتمع اسلامی حضرت بقیه الله الاعظم (عج)
|
|
- جزئیات
- عید غدیر 1398 - هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد
|
|
- جزئیات
- القاب حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام شاعر مصطفی صابر خراسانی
|
- جزئیات
- کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
|
|
|
|
|
|