|
|
- جزئیات
- وَلَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ يعني بعد إقرارهم بالإيمان وَهَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا من قتل النبي- صلى الله عليه وسلم- بالعقبة وَما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ فقال الجلاس: فقد عرض الله على التوبة، أجل والله لقد قلته فصدق عامرا وتاب الجلاس.(1) *** حَدَّثَنَا يَزِيدُ، أَخْبَرَنَا الْوَلِيدُ يَعْنِي ابْنَ عَبْدِ اللهِ بْنِ جُمَيْعٍ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، قَالَ: لَمَّا أَقْبَلَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ غَزْوَةِ تَبُوكَ أَمَرَ مُنَادِيًا فَنَادَى: إِنَّ رَسُولَ اللهِ أَخَذَ الْعَقَبَةَ، فَلَا يَأْخُذْهَا أَحَدٌ، فَبَيْنَمَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُودُهُ حُذَيْفَةُ وَيَسُوقُ بِهِ عَمَّارٌ إِذْ أَقْبَلَ رَهْطٌ مُتَلَثِّمُونَ عَلَى الرَّوَاحِلِ، غَشَوْا عَمَّارًا وَهُوَ يَسُوقُ بِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَأَقْبَلَ عَمَّارٌ يَضْرِبُ وُجُوهَ الرَّوَاحِلِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِحُذَيْفَةَ: " قَدْ، قَدْ " حَتَّى هَبَطَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَلَمَّا هَبَطَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَزَلَ وَرَجَعَ عَمَّارٌ، فَقَالَ: " يَا عَمَّارُ، هَلْ عَرَفْتَ الْقَوْمَ؟ " فَقَالَ: قَدْ عَرَفْتُ عَامَّةَ الرَّوَاحِلِ وَالْقَوْمُ مُتَلَثِّمُونَ قَالَ: " هَلْ تَدْرِي مَا أَرَادُوا؟ " قَالَ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: " أَرَادُوا أَنْ يَنْفِرُوا بِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيَطْرَحُوهُ " قَالَ: فَسَأَلَ عَمَّارٌ رَجُلًا مِنْأَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: نَشَدْتُكَ بِاللهِ، كَمْ تَعْلَمُ كَانَ أَصْحَابُ الْعَقَبَةِ فَقَالَ: أَرْبَعَةَ عَشَرَ فَقَالَ: إِنْ كُنْتَ فِيهِمْ فَقَدْ كَانُوا خَمْسَةَ عَشَرَ، فَعَذَرَ [1] رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْهُمْ ثَلَاثَةً قَالُوا: وَاللهِ مَا سَمِعْنَا مُنَادِيَ رَسُولِ اللهِ، وَمَا عَلِمْنَا مَا أَرَادَ الْقَوْمُ، فَقَالَ عَمَّارٌ: أَشْهَدُ أَنَّ الِاثْنَيْ عَشَرَ الْبَاقِينَ حَرْبٌ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا، وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ قَالَ الْوَلِيدُ: وَذَكَرَ أَبُو الطُّفَيْلِ فِي تِلْكَ الْغَزْوَةِ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لِلنَّاسِ: وَذُكِرَ لَهُ: أَنَّ فِي الْمَاءِ قِلَّةً فَأَمَرَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مُنَادِيًا فَنَادَى: " أَنْ لَا يَرِدَ الْمَاءَ أَحَدٌ قَبْلَ رَسُولِ اللهِ فَوَرَدَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَوَجَدَ رَهْطًا قَدْ وَرَدُوهُ قَبْلَهُ، فَلَعَنَهُمْ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَئِذٍ " (2) ---------- 1)تفسير مقاتل بن سليمان ج: 2 ص : 183 2) مسند أحمد - ط الرسالة ج: 39 ص : 210 و 211
|
|
|
- جزئیات
- ما تاریخ و سیره و غیره را کنار میگذاریم , وقتی قرآن (1)میگوید هارون خلیفه و جانشین موسی علیهما السلام بود و در نبود او امور را در دست داشت , وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی(2) ، شما می روید خلیفه انتخاب میکنید؟ فرمایش قرآن و پیامبر اکرم چه میشود؟ ----------- 1)آیه ۱۴۲ - سوره اعراف 2)الإرشاد، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶/ السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۰/ مسند احمد، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳ و ۵۹۱/ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹/ صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱/ سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸-۶۴۱/ تهذیب خصائص الامام علی، ص۵۱-۶۱/ مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴/ الریاض النضرة، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹/ البدایة و النهایة، ج۵، ص۷ـ۸/ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۰/ عمدة القاری، ج۱۶، ص۳۰۱/ تاریخ الخلفاء، ص۱۶۸/ الدر المنثور، ج۳، ص۲۳۶ و ۲۹۱/ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۶۳ و ۱۷۱-۱۷۲/ عبقات الانوار، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹/ المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۰/ نفحات الازهار، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱.
|
|
|
- جزئیات
- در ایام عزاداری سید الشهداء علیه السلام وهابی ها بسیار فعال هستند و چه حرفها و زخم زبانها و گاها الفاظ رکیک به کار میبرند. گاهی لازم است برای اینکه جواب خوبی به شبهه داد با آنها همراهی کنیم,بگوییم باشد هرچه شما میگویید درست است تازه در تایید حرف شما ما چند روایت از خودتان میگوییم. در صحیح مسلم صفحه ی 34 کتاب الایمان باب 30 تنها یک روایت دارد از ابو هریره که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند:اثْنَتَانِ فِي النَّاسِ هُمَا بِهِمْ كُفْرٌ: الطَّعْنُ فِي النَّسَبِ وَالنِّيَاحَةُ عَلَى الْمَيِّتِ/دو چیز در بین مردم هست که کفر بشمار می رود و این دو چیز روال دارد,یکی طعن در نسَب و دومی نوحه خوانی بر میت,از نظر پیامبر اسلام نوحه خوانی کفر است. در همین صحیح مسلم در کتاب الجنائز باب شماره ی 10 بَابُ التَّشْدِيدِ فِي النِّيَاحَةِ روایتی نقل میکند از ابومالک اشعری که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند چهار چیز از امور جاهلیت هست که امت من آن را ترک نمیکند و میشمارند تا آخری که نیاحة است و پیامبر اکرم فرمودند: النَّائِحَةُ إِذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا، تُقَامُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَعَلَيْهَا سِرْبَالٌ مِنْ قَطِرَانٍ، وَدِرْعٌ مِنْ جَرَبٍ /زنی که نوحه خوانی بکند و قبل از مرگش توبه نکند او را در حالی به قیامت می آورند که لباسی از قطران(چرک های ذوب شده ی جهنم)به او داده اند. پس طبق روایات شما زنی که نوحه خوانی کند هم کافر هست و هم در قیامت عذاب شدیدی دارد. خب نظرتان چیست در باره ی روایتی که با سند صحیح نقل شده است که وقتی ابوبکر از دنیا رفت عایشه برای او مجلس نوحه تشکیل داد؟ روایتی که ابن حجر عسقلانی در فتح الباری شرح صحیح بخاری جلد 6 صفحه ی 235 نقل میکند از ابن سعد و میگوید با سند صحیح نقل کرده است که وقتی ابوبکر از دنیا رفت (اَقامت عائشة علیه نوح)عایشه برای او مجلس نوحه تشکیل داد. میتوانید بگویید عایشه کافر است؟چون هم برای ابوبکر مجلس نوحه تشکیل داد و هم برای پیامبر مجلس نوحه و سینه زنی,میتوانید بگویید در قیامت با آن لباس از ماده ی ذوب شده ی قطران بر تنش هست محشور میشود؟ شما که نمیتوانید اینجور بگویید چرا در مورد شیعه این حرفها را میزنید وبه خاطر نوحه خوانی مسخره میکنید؟
|
|
- جزئیات
- اثبات نزول قرآن بنا بر کشیدن مسح ؛ از منابع اهل سنت برای دیدن تصاویر در اندازه اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره جدید باز کنید
|
- جزئیات
- با اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها بخشیده بودند اما پس از فتنه ی سقیفه توسط خلفا فدک غصب شده ؛ علت اصلی غصب فدک توسط خلفا ؛ در آمد بالای این باغات بود. برای دیدن عکس در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره ی جدید باز کنید
|
- جزئیات
- بر گرفته از کتاب منتخب التواریخ تالیف میرزا هاشم خراسانی رحمه الله - تهیه و تولید مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام -
|
|
- جزئیات
- وقتی ابوحنیفه در مقام استهزاء به مومن طاق می گوید : خب اگر خلافت حق علی بن ابی طالب بود ، آنرا می گرفت مومن طاق جواب دندان شکنی به او می دهد و بنای خلافت را درهم می کوبد . (موشن گرافیک , با استفاده از هوش مصنوعی , ساخته شده در مؤسسه ی جهانی سبطین علیهما السلام)
|
- جزئیات
- مگر طبق احادیث صحیح علی بن ابی طالب علیهما السلام باب علم رسول الله صلی علیه و آله و سلم نیستند؟ مرحوم علامه امینی (ره)در الغدیر، [ الغدیر، ج۶، ص78 و 79]نام بیست و یک تن از محدثین سنی را ثبت نموده که این حدیث را حسن یا صحیح میدانند. به علاوه الفاظ گوناگون آن را روایت کرده اند؛ مگر این حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست؟ «أعلم اُمّتی من بعدی علیّ بن أبی طالب»-المناقب، ص 49(ص 82، ح 67).- مگر طبق حدیث ثقلین عصمت و مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام و جدا نشدنشان از قرآن ثابت نمی شود؟ در برخی از نقلهای حدیث ثقلین، در پایان حدیث آمده است: «فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم؛ بر آنها پیشى نگیرید که هلاک میشوید و به ایشان چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند. پس چرا فقهای اهل سنت به اعتراف بزرگانشان به اهل بیت عصمت و طهارت مراجعه نکرده اند؟ برای دیدن تصویر در اندازه اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره جدید باز کنید
|
- جزئیات
- بنابر نقل کتاب الامامة و السیاسة، منسوب به ابنقتیبه، ابوبکر در چهار نوبت عمر و قنفذ را به خانه فاطمه فرستاد تا علی(علیه السلام) و متحصنان در خانه او را برای بیعت فراخوانند.بر اساس این نقل، در نوبت اول، مردانی که در خانه بودند پس از تهدید عمر بیرون آمدند و بیعت کردند، غیر از حضرت علی(علیه السلام) که گفت سوگند خورده است تا زمانی که قرآن را جمعآوری نکرده از خانه خارج نشود. ابوبکر در نوبت دوم و سوم قنفذ را به خانه فاطمه فرستاد که او نیز پاسخ منفی شنید. در نوبت چهارم عمر با همراهی عدهای به خانه فاطمه علیها السلام رفت، علیه السلام را بیرون آورد و نزد ابوبکر برد.[1] در چند نوبت اول امام علیه السلام با آنها صحبت کرد و آنها را برگرداند ولی در بار آخر حضرت زهرا سلام الله علیها برای اتمام حجت آمدند تا شاید آنها حیا کرده و به احترام ایشان برگردند ؛ در نوبت چهارم که عمر برای بردن حضرت علی علیه السلام رفت، فاطمه(سلام الله علیها) فریاد زد: «ای پدر! ای رسول خدا! ما پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه چهها کشیدیم!» عدهای از همراهان عمر با شنیدن این سخن متأثر شدند و برگشتند.[2] فدعا بالحطب وقال: والذی نفس عمر بیده. لتخرجن او لاحرقنها علی من فیها، فقیل له یا ابا حفص. ان فیها فاطمة؟ فقال وان...-عمر هیزم طلب کرد وگفت: قسم به خدایی که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج شوید و یا اینکه خانه را با تمامی ساکنین آن به آتش میکشم، به او گفتند: ای عمر، حضرت فاطمه (سلام الله علیها)در این خانه است؟! گفت: باشد حتی اگر فاطمه (علیه السلام)هم باشد[3]«فوثب علی (علیهالسّلام) فاخذ بتلابیبه ثم نتره فصرعه ووجا انفه ورقبته وهم بقتله، فذکر قول رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وما اوصاه به، فقال: (والذی کرم محمدا بالنبوة - یا بن صهاک - لولا کتاب من الله سبق وعهد عهده الی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لعلمت انک لا تدخل بیتی). [4] «فارسل عمر یستغیث، فاقبل الناس حتی دخلوا الدار و ثار علی (علیهالسّلام) الی سیفه. فرجع قنفذ الی ابی بکر وهو یتخوف ان یخرج علی (علیهالسّلام) الیه بسیفه، لما قد عرف من باسه وشدته. فقال ابو بکر لقنفذ: (ارجع، فان خرج والا فاقتحم علیه بیته، فان امتنع فاضرم علیهم بیتهم النار). فانطلق قنفذ الملعون فاقتحم هو واصحابه بغیر اذن، وثار علی (علیهالسّلام) الی سیفه فسبقوه الیه وکاثروه وهم کثیرون، فتناول بعضهم سیوفهم فکاثروه وضبطوه فالقوا فی عنقه حبلا وحالت بینهم وبینه فاطمة (علیهاالسّلام) عند باب البیت، فضربها قنفذ الملعون بالسوط فماتت حین ماتت وان فی عضدها کمثل الدملج من ضربته، لعنه الله ولعن من بعث به.» [5] -------------- 1) الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱. 2) الامامة و السیاسة، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰-۳۱؛ شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۳۳، ص۳۶۰. 3) الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹، باب کیف کانت بیعة علی بن ابی طالب(علیهما السلام) / اعلام النساء، ج۴، ص۱۱۴. 4 و 5)کتاب سلیم بن قیس هلالی ، اسرار آلمحمد، ص 150 و 151، باب قضایا السقیفة علی لسان سلمان الفارسی.
|
|
|
- جزئیات
- مالک بن نُوَیْره(ره) از صحابه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و از اشراف و بزرگان جاهلیت و اسلام. وی نماینده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در گرفتن صدقات قبیلهاش بود. پس از درگذشت پیامبر اکرم ؛ با خودداری از بیعت با ابوبکر، خالد بن ولید به سوی قبیلهاش رفت و با اینکه مالک آهنگ جنگ نداشت، خالد دستور داد گردنش را زدند و همسرش را اسیر کرد و با او همبستر شد. این کار خالد اگر چه از طرف برخی همچون ابوقتاده و عمر محکوم و عمر خواهان سنگسار خالد شد اما ابوبکر با خالد برخوردی نکرد و گفت خطا کرده و دیه مالک را از بیت المال پرداخت. ابن اثیر (اسد الغابه، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۳۹)، مینویسد: طبق آنچه طبری و بقیه بزرگان پیشین گفتهاند، مالک مرتد نبوده است. با توجه به اینکه عمر به خالد گفته است، مرد مسلمانی را کشتی؛ و ابوقتاده شهادت داده است که آنها [مردم قبیله مالک] اذان گفته و نماز خواندهاند؛ و نیز ابوبکر اسیرانشان را برگردانده است و دیه مالک را از بیت المال داده است؛ همه اینها نشانگر اینست که مالک مسلمان بوده است.این قضیه را بسیاری از بزرگان اهل سنت نقل کرده اند.مانند ابن عبدالبر ؛ ابن خلکان ؛ ابن کثیر ؛ به اعتراف بزرگان اهل سنت خالد یک فرد دشمن خدا و قاتل مسلمین و تجاوز گر به همسران مسلمین است. برای دیدن تصاویر در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره جدید باز کنید
|