- جزئیات
- پاسخ به شبهه بی اساس سجودی کارشناس شبکه وهابی درباره ازدواج حضرت علی عليه السلام بلافاصله بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها کارشناس وهابی:چطور دو دهه فاطمیه (سلام الله علیها)عزاداری میکنید و حال آنکه حضرت علی علیه السلام که خود صاحب عزا بوده است روز هفتم ازدواج کرده است؟و اینکه میگویید به خاطر بچه ها ازدواج کرده اند مگر این بچه ها خاله و عمه و غیره نداشتند؟و مگر نمی گویید امام زمان (علیه السلام و عجل الله تعالی فرجَه الشریف)در سن کودکی امام شده است ؛ بچه های حضرت علی علیه السلام هم در همان سن بودند؛ استاد صالحی :اینکه میگوید حضرت علی علیه السلام روز هفتم بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ازدواج کرده اند ؛خب منبع آن کجاست؟ این شبهه ای که اشاره میکنند منظورشان ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام با امامه است ؛ ابن کثیر در البدایة و النهایة ج 6 ص 354 نوشته که پدر امامه یعنی ابوالعاص در سال 12 هجری یعنی در زمان ابوبکر از دنیا رفت و در این سال علی بن ابی طالب (علیهما السلام)ازدواج کرد(1) ؛خب این یعنی این ازدواج 2 سال بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بوده است؛ این هفت روز را از کجا آوردید؟ ذهبی در سير اعلام النبلاء ج 1 ص 355 و در تاریخ الإسلام ج 4 ص 24 نوشته است ؛ این از دواج در زمان عمر بوده است یعنی بیش از 2 سال فاصله با شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تاریخ نگاران نوشته اند که ابوالعاص از دنیا رفته بود و به زبیر وصیت کرده بود که بعد از من دخترم امامه را به ازدواج علی ین ابی طالب علیهما السلام در بیآور (الإصابة في تمييز الصحابة ج 7 , ص 501 , ح 10882 / الإستیعاب , ج 4 , ص 1788 , ح 3236 / مجمع الزوائد , ج 9 , ص 254 )
|
|
- جزئیات
- اهل سنت میگویند پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم تقیّه نمی کردند , پس در صحیح بخاری این الفاظ که در احادیث نبوی نقل می کنید -"فلان و فلان " این کار چه کسی است؟ کسی اهل دقت باشد سوال میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در قنوت فجر میگویند- اللهم العن فلان و فلان - آیا تقیه میکرده اند؟ در صحیح بخاری نقل میکند از پیامبر اکرم که فرموده اند فلانی و فلانی از دین هیچ چیز نمی دانند , این فلان و فلان کیا هستن؟میشود حدیث را رها کرد به عنوان ابهام؟
|
- جزئیات
- کارشناس وهابی : آیه - وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ (بقره 207) - هیچ روایت صحیحی وجود ندارد که این آیه در باره ی حضرت علی علیه السلام و خاص نازل شده است ؛ اگر چه شامل ایشان می شود چون ایشان جز صحابه و اهل بیت بود و جان خود را برای رضای پروردگار فروخته بود؛و سوره ی بقره مدنی است و حادثه ی لیلة المبیت در مکه رخ داده؛ حجت الاسلام هاشمی : یکی از منابعی که تصریح کرده به حادثه لیلة المبیت و شان نزول این آیه در باره ی حضرت علی علیه السلام , حاکم نیشابوری هست در المستدرک با تصحیح ذهبی ؛ که در باره ی این روایت سکوت کرده است و خودش در مقدمه میگوید روایاتی را که سکوت کرده ام یعنی قبول دارم. جواب نقضی : لیلة المبیت در سال آخر عهد مکی است و نزول آیه چند ماه بعد اتفاق افتاده است ؛ اما شما که میگویید ماجرای غار را-که در همان داستان هجرت و با چند ساعت اختلاف از لیلة المبیت اتفاق می افتد و آن هم در مکه بوده است - و ادعا دارید ابوبکر با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غار بوده است ؛آیه ی غار در سوره ی توبه است و این سوره سال نهم هجرت نازل شده است یعنی 9 سال بعد از ماجرای غار و این آیه را برای ابوبکر می دانید و فضیلت می تراشید ؛ بعد برای حادثه ای که فاصله اش تا نزول آیه چند ماه است می گویید ممکن نیست؟ در اول کتاب بخاری داستانهای اولین نزول وحی بر پیامبر اکرم را از عایشه نقل می کنید در حالی که عایشه آن موقع اصلا به دنیا نیامده بود؛ شما در باره ی حضرت ابوطالب علیه السلام حدیث جعلی می آورید که العیاذ بالله ایشان مشرک بوده اند و پیامبر اکرم فرموده اند من برای او استغفار می کنم تا زمانی که خدا مرا نهی کند ؛ بعد میگویید آیه ی - مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَن يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ (توبه 113) مربوط به همین جریان است و خدا از استغفار برای مشرک نهی کرده است ؛ اما این آیه در سوره ی توبه است و 10 سال بعد از وفات حضرت ابوطالب علیه السلام نازل شده و اسرار دارید در همان جریان نازل شده ؛ با اینکه ارتباطی ندارد برای اینکه آیه می فرماید ماکان , یعنی اصلا روا نیست و ممکن نیست پیامبر اکرم برای مشرکی استغفار کند چگونه ممکن است پیامبر خدا 10 سال استغفار کند و خداوند بعد از 10 سال نعوذ بالله یادش بیاید و وحی بفرستد که استغفار نکند؟ برای دیدن عکس در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره جدید باز کنید
|
- جزئیات
- "محمد بن علی الشوکانی/۱۲۵۰ه" از جمله عالمانی است که در سیر تحول افکار به مبانی سلفیت نزدیک شد و تمایل بسیاری به باورهای ایشان داشت. او در نزد عالمان متسلف فردی محترم و محقّق بشمار میآید. مع ذلک شوکانی، تحقیقات نافعی حول مسئله (جواز توسل) دارد و با مشهور سلفیون مخالفت کرده است ؛شوکانی در رسائل متعددی بحث جواز توسل را مطرح میکند و ما به عنوان نمونه عبارتی را از او نقل میکنیم: حدیث مذکور دلیلی است برای جواز توسل به رسول الله صلی الله علیه و آله برای تقرب به خداوند سبحان جهت استجابت دعوات عباد. در حالی که در توسل باید عقیده این باشد که معطی و مجیب حضرت حقّ سبحانه و تعالی است ؛ مقطع صوتی کلامِ "محمد ناصرالدین الالبانی" است که توضیح میدهد محمد بن عبدالوهاب و پیروان او جمیع قائلین به جواز توسل را تکفیر میکردند و نسبت شرک میدادند و در این امر بسیار شدت و غلو داشتند! درحالی که اگر به این شدت باشد لازم میآید برخی ائمه مانند شوکانی را تکفیر کنیم! و حق در تفصیل است و باید مقصود قائلین به جواز را متوجه شد تحفة الذاکرین ص۱۸۰
|
- جزئیات
- ابن حجر عسقلانی در جلد 7 فتح الباری می آورد که به عمر گفتند چرا علی بن ابیطالب علیهما السلام را خلیفه نمی کنی؟ (اشاره به جریان شورای شش نفره) ؛ عمر گفت اگر او ( علی علیه السلام) خلیفه شود , همه را به راه راست وا می دارد (نه اینکه هدایت می کند بلکه میکشاند به راه راست )؛ به او گفتند پس چرا نمی گویی علی علیه السلام خلیفه باشد؟ گفت : من تحمل علی را ندارم نه در حیات و نه بعد از حیات. برای دیدن تصویر در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره ی جدید باز کنید
|
- جزئیات
- برگرفته از کتاب تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن تألیف مرحوم آیت الله سید عبدالحسین طیب اصفهانی
|
- جزئیات
- برای دیدن تصاویر در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره ی جدید باز کنید
|
- جزئیات
- شمس الدین ذهبی یکی از ارادتمندان به بنی امیه هست و بسیار بر اعمال خبیثانه ی آنها سرپوش میگذارد ؛ کتابی دارد با نام سیر أعلام النبلا در آنجا نقل میکند شخصی بوده است به نام عُلَیِّ بن رباح بعد نقل میکند که نام او در اصل علی بوده است اما چون در دوران بنی امیه هرکسی اسمش علی بود او را می کشتند ؛ هنگامی که آمدند او را بگیرند گفت اسم من عُلَی است و اعراب اسمش را عوض کرد؛ ذهبی اینگونه میگوید که در دوران بنی امیه حتی اگر شخص شیعه نبود و فقط اسمش علی بود حکمش اعدام بود ؛یکی از دلایلی که ائمه علیهم السلام اسم پسرانشان را علی میگذاشتند به همین دلیل مبارزه با این تفکر بنی امیّه بوده است.
|
- جزئیات
- گوشه ای از مناظرات مرحوم سلطان الواعظین با علمای عامه در کتاب شبهای پیشاور (تولید مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام) مرحوم سلطان الواعظین : تاریخ گواه است عمر عاری از مدارج علمی و فقهی بوده است و در مواقع احتیاج دست به دامان حضرت علی علیه السلام و فقهای مدینه می شده. عالم سنی : به چه دلیل این حرف را می زنید؟ مرحوم سلطان الواعظین : این مطالب در کتابهای خودتان آمده ؛ حمیدی در جمع بین الصحیحین نقل کرده روزی عمر در بین صحابه خطبه خواند و گفت اگر کسی مهر زنش را بیشتر از 400 درهم قرار دهد بر او حد جاری میکنم... زنی صدا زد ای عمر کلام تو مقبول تر است یا کلام خدا؟عمر گفت کلام خدا؛زن آیه ی 20 سوره ی نساء را خواند و عمر از شنیدن این جواب گفت تمام شما فقیه تر از عمر هستید حتی زنان در حجله ها؛ احمد بن حنبل نقل کرده زن حامله ای را نزد عمر آوردند و او اعتراف به زنا کرد پس عمر فرمان سنگسار او را داد؛ حضرت علی علیه السلام به خلیفه فرمودند:حکم تو بر او می تواند مناسب باشد نه بر طفل او چرا که بچه بی گناه است و قتل او جایز نیست ؛ عمر گفت آری همانا زنان عالم عاجزند از اینکه مثل علی علیه السلام را بزایند ؛ اگر علی نبود عمر هلاک شده بود ؛جمله لولا علی لهلک عمر تکه کلام عمر بوده که در بیش از هفتاد مورد ثبت و ظبط شده است.
|
- جزئیات
- مناظره بین عالم سنی وهابی و عالم شیعی ,ساخته شده در مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام , با استفاده از هوش مصنوعی
|
- جزئیات
- کارشناس وهابی میگوید کسی که میخواهد قسم بخورد یا به خدا قسم بخورد یا ساکت بنشیند , روایت دیگر میخواند که من حلف بغیر الله فقد کفر او اشرک ؛ کسی که به غیر خدا قسم بخورد کافر و مشرک شده است ؛ پس بنابر این قسم به بنده یاد کردن شرک است ؛ مانند قسم به معصومین.این چنین افراد که بغیر خدا قسم میخورند جهنمی بودنشان قطعی است. استاد یزدانی : چند نفر از اشخاصی که به غیر خدا قسم خورده و جهنمی بودنشان قطعی است را بیان می کنیم ؛ صحیح بخاری چاپ دار ابن کثیر چاپ پنجم ج 4 , ص 1731 , حدیث 4419 در این روایت عایشه به جان خودش قسم خورده است(لَعَمری). صحیح مسلم ج 2 , ص 916 , مانند همین حدیث آمده است. در کتاب المحکم و المحیط الأعظم , چاپ دارالکتب العلمیه بیروت ص 148 , معانی عمر را میگوید و در ادامه میگوید عرب وقتی میخواهد قسم بخورد میگوید -لعمری- قسم به جانم ؛ در تاج العروس نیز همین مطلب آمده است و به یک آیه ی قرآن استدلال میکند که خداوند متعال به جان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قسم یاد کرده است - لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ؛ 72 حجر -؛ در ادامه از ابن عباس نقل میکند که خداوند به حیات هیچکس قسم یاد نکرده مگر نبی مکرم اسلام. روح المعانی چاپ دارالکتب علمیه بیروت , ص 315 , ج 7 , میگوید -لعمرک - بنابر نقل جمهور مفسرین این است که خداوند بجان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قسم خورده است ؛ آیا خدا هم مشرک است؟ و در ادامه روایت ابن عباس را نقل میکند و ادامه میدهد که ما ندیده ایم خداوند بجان کسی قسم بخورد الا پیامبر اسلام. در مستدرک علی الصحیحین ج 3 , ص 99 , حدیث 4519 که دقیقا در این حدیث عمر به جان خودش قسم میخورد. برای دیدن تصویر در اندازه اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره جدید باز کنید
|
- جزئیات
- موشن گرافیک ساخته شده با هوش مصنوعی توسط مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام ؛ مناظره فضال بن حسن با ابوحنیفه
|
|
- جزئیات
- آیا در منابع اهل سنت مدرکی برای گریه بر سیدالشهدا علیه السلام وجود دارد؟ استاد یزدانی:در منابع اهل سنت با سند معتبر ؛ احمدبن حنبل این روایت را در کتاب فضائل الصحابه ی خود نقل کرده است؛ چاپ دار ابن جوزی ج اول ص 840 و 841 ؛ روایت 1154 ؛ با سندش نقل میکند از امام حسین علیه السلام , که ایشان دائما میفرمودند : هرکس چشمش یک قطره اشک برای ما بریزد ؛ همان یک قطره باعث میشود خداوند او را در بهشت جای دهد. همین روایت را ملاعلی قاری در کتاب مرقاة المفاتیح چاپ دارالکتب العلمیه بیروت , ج 11 , ص 315 از کتاب مناقب احمد بن حنبل نقل کرده است و هیچ اشکالی هم به سندش نگرفته است. در کتاب ذخائر العقبی , طبری مکی , ص 52 با همان سند احمدبن حنبل همان روایت نقل شده؛ و در کتب دیگر هم نقل کرده اند. در کتاب استجلاب ارتقاء الغرف که نویسنده ی آن سخاوی است , ج اول ص 431 همین روایت را نقل میکند ,محقق میگوید تمام روات این روایت صحیح است غیر از شیخ ابی بکر قطیعی که ناشناس است. اشکال به احمدبن اسرائیل شیخ قطیعی است اما ما ثابت میکنیم که این شخص مجهول نیست ؛ در کتاب تلقیح فهوم اهل الأثر , ابن جوزی متوفی 597 , ص 369 , در مورد ابوبکر احمد بن سلیمان بن الحسن النجار و ابوحفص بن شاهین از او نقل میکند و این شخص همان احمد بن اسرائیل است. در کتاب الموضح الاهام , خطیب بغدادی , ج 2 , ص 440 , همین شخص:احمد بن سلیمان بن حسن نجاد را آورده است که به جد خود نسبت داده شده که به او میگویند ابن اسرائیل. ذهبی در تذکرة الحفاظ در باره ی میگوید-فقیه حافظ و کان صدوقا عارفا -؛
|
|
- جزئیات
- مبانی اهل سنت : اهل سنت روایتی نقل میکنند برای توجیه اطاعت از حاکم جائر و حتی فاسق : صحیح مسلم ج 3 روایتی به نقل از حذیفة بن یمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می آورد : بعد از من امامانی خواهند آمد که به شیوه ی من هدایت نمی کنند و به سنت من عمل نمی کنند و به زودی از میان آنان مردانی برخواهند خواست که قلبشان قلب شیطان است , حذیفه سوال میپرسد یا رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم) در آن زمان چه کنم؟ پیامبر می فرمایند : از آن خلیفه ی شیطان صفت اطاعت کن حتی اگر تو را زد و مالت را گرفت؛ و حتی میگویند حق مخالفت با خلیفه ی فاسق و فاجر را هم نداری. در صحیح بخاری ج 7 روایات زیادی است ؛ در یکی از آنها , ابن عباس از پیامبر اکرم نقل میکند که ایشان فرمودند: کسی که از امیر خودش چیزی ببیند که او را ناخوش آید باید صبر و شکیبای داشته باشد زیرا کسی که از جماعت مسلمانان دوری گزیند و بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است. در صحیح مسلم ج 3 , پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بزودی در میان امت فتنه ها پدیدار میگردد هرکس خواست اجتماع امت را به تفرقه ایجاد کند او را باشمشیر بزنید هرکسی که میخواهد باشد طبق نظر حدود 70 نفر از بزرگان اهل سنت در ذیل روایت ( خلفائی اثنا عشر) گفته اند یزید(ملعون) یکی از آن دوازده خلیفه ی مدنظر پیامبر اکرم بوده است و خلیفه ی مشروع جامعه بوده است در کتاب السنة النبویة ابن تیمیه , ج 8 , ص 238 در ذیل روایت اثنتا عشر خلیفه ؛ آنها را میشمارد و یزید را جزء آنان می داند؛ همین مطلب در کتاب شرح العقیدة الطحاویه آمده است ؛ مانند همین مطلب نیز در البدایة و النهایة ابن کثیر در ج 9 هست. مثلا در بین علمای داخلی هم این مطلب را دارند ,کتاب مجالس قطب الإرشاد , مولوی محمد عمر سرباز ی , میگوید لعن بر یزید جایز نیست و توجیهاتی را می آورد.
|
- جزئیات
- کلیپ ساخته شده توسط مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام , با استفاده از هوش مصنوعی , در پاسخ به یکی از شبهات عزاداری و بیان مدارک از کتب اهل سنت. آیا گریه بر مردگان از مصادیق شرک است؟
|
- جزئیات
- ردپای صحابه در لشگر یزید روایتی در تاریخ طبری-جلد 3/ص 311 :در حوادث سال 61 مینویسد که ابن زیاد نامه ای نوشت به عمر سعد و به او دستور داد از امروز اجازه نده برای امام حسین علیه السلام قطره ای آب ببرند. -دلیلش چه بود؟خود ابن زیاد در ادامه نامه مینویسد اجازه نده به او آب برسد همانطوری که به عثمان بن عفان آب نرسید و او را تشنه کشتند؛ عمربن سعد هم عمرو بن حجاج رو مسئول کرد و او را با 500 سوار به جلوی شریعه فرستاد-و او اجازه نداد به امام حسین علیه السلام آب برسد-از این روایت استفاده میشود که این جنگ جنگِ بین علوی ها و عثمانی ها بوده است-چرا آنها آمدند امام حسین علیه السلام را بکشند؟عده ای از مسلمانان بعد از کشته شدن عثمان به دست صحابه جمع شدند جنگ جمل و صفین را راه انداختند و همانها جنگ کربلا را راه انداختند-اینکه میگویند امام حسین علیه السلام را شیعیان کشتند و بخاطر نامه های آنها کشته شد یک جعل است و دروغ- نکته دیگر در این روایت اینکه مسئول جلوگیری از آب شخصی به نام عمرو بن حجاج است که از صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است-یک صحابی که اهل سنت برای آنها خیلی احترام قائل هستند نگذاشته آب به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله برسد-و تشنه به شهادت برسد-آیا چنین شخصی میتواند عادل باشد و اهل بهشت باشد و از اولیاء الهی باشد؟که شما اهل سنت این را قبول دارید و به آن اعتقاد دارید-عدالت صحابه یک دروغی بیش نیست. برای دیدن تصویر در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره ی جدید باز کنید
|
- جزئیات
- کارشناس بی عقل:آیه ی مباهله در باره ی اهل بیت گفته نشده , مباهله بعد از مناظره است و آیه ی مباهله را می خواند. میگوید برای عرب عیب بود که زنان خود را ببرند بیرون و یک نوع تهمت بی غیرتی به اینها زده میشد ؛ و لذا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حضرت علی و فرزندان ایشان و فرزند خودش(سلام الله علیهم اجمعین) را به مباهله بردند و زنان خود را نبردند. استاد بهرامی زاد: میخواهد فضیلت مباهله را رد کند ولو بلغ ما بلغ... روایات متعدد و متواتر داریم در مورد آیه ی مباهله وقتی که نازل شد و پیامبر خدا دستور گرفتند که اهل بیت خود را ببرند و مصداق اهل بیت علیهم السلام هم بارها ذکر شده است که همان جریان حدیث کسا و آیه ی تطهیر است و خود پیامبر وقتی آن کسا را انداختند دعا فرمودند و فرمودند: - اللّهُمَّ هؤُلاءِ أهلُ بَیتی وخاصَّتی - اینها اهل بیت من هستند و پاک هستند , اینها شایستگی حضور در مباهله را دارند. این روایات را دیده اند و انکار میکنند. می گوید حضور زنان در مباهله نشانه ی بی غیرتی است در عرب ؛ آن دروغهایی که شما در کتابهایتان دارید که عایشه رضاع کبیره داده است بی غیرتی نیست؟ وقتی عایشه شهر به شهر رفت و نیرو جمع کرد برای جنگ جمل بی غیرتی نبود؟ مگر حدیث اِفک در صحیح بخاری نیامده؟مگر پیامبر عایشه را نبرده بود و گردنبند او گم نشد و باعث درگیری شد که البته از نظر ما دروغ است ولی شما که قبول دارید, این بی غیرتی نبوده؟ گاهی حرفهایی در کتابهایشان دارد که اسباب تمسخر دین و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است , میخواهند برای خلیفه ی دوم فضیلت درست کنند میگویند عمر آمده به پیامبر خدا گفته است به زنانت بگو حجاب داشته باشند ؛ یعنی نعوذبالله خود پیامبر غیرت نداشته اند که عمر باید به ایشان بگوید؟ بعد همین خلیفه ی دوم شب یکی از زنان پیامبر به نام سوده را تعقیب میکند و میگوید تورا شناختم قدت اینقدر است و غیره, این بی غیرتی است. در آیه ی مباهله خداوند متعال خودش دستور داده است تعالوا...ای پیامبر بیاور زنانت را یعنی خداوند دستور بی غیرتی به پیامبرش داده است؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم چرا حضرت زهرا سلام الله علیها را بردند؟مگر بین غیرت برای زن با دختر فرق است؟ اتفاقا خداوند متعال و رسول گرامیش , اوج غیرت را با حضور زنانی که لیاقت دارند در مباهله شرکت کنند نشان داده اند , نه با حضور همه ی زنان. کتاب معرفة علوم الحدیث, حاکم نیشابوری , ص 50 , اوج غیرت پیامبر اکرم را ببینیم, که نقل میکند متواتر است که روز مباهله رسول خدا دست حضرت علی و حسنین علیهم السلام را گرفتند و حضرت زهرا سلام الله علیها پشست سر این بزرگواران وارد شدند. خب چرا پیامبر اکرم عایشه را نیاوردند و پدر و چندتن از برادرانش را دورش میگذاشتند چه اشکالی پیش می آمد؟چون میخواهند فضیلت اهل بیت علیهم السلام خصوصا حضرت علی علیه السلام را منکر شوند و رد کنند مجبورند اینجور حرف بزنند. (برای دیدن تصویر در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کنید و پنجره ی جدید باز کنید)
|