هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود
دخیل بر عَلَم و پرچم و کُتَل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم ماندست
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوت "احلی من العسل" دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
صدای کیست که اینگونه آشکار شده ست
دلش به عشوه ی رقاصه ای دچار شده ست
صدای عربده از خانه ی ولی عهد است
که بوی خون به مشامش رسیده هار شده ست
به دار رفته غلامی یزید مست شده
زنی به شعله در افتاده او خمار شده ست
کسی که ملعبه ی دست های بوزینه ست
نجاست از دهنش غرق انزجار شده ست
شنیده اید بگندد نمک ، نمک گندید
که دزد گردنه اینک خزانه دار شده ست
اگر چه نطفه ی فحشا به لطفِ مکر پدر
جلوس کرده و بر گُرده ها سوار شده ست
اگرچه بیعت مردم به بوی زر آلود
اگرچه عده ی مُزدور بی شمار شده ست
ولی حسین علی همچنان حسین علی ست
به جلوه های جلالیّه آشکار شده ست
ولی حسین علی مثل کوه پابرجاست
که عرش تکیه به او داده استوار شده ست
نه گوش داده به پند محمد حنفی
نه عافیت طلب از بیم روزگار شده ست
نه می شود که عنان گیر رفتنش باشید
نه ذوالجناح خروجش دمی مهار شده ست
به شوق مرگ چنان می رود که چهره ی او
به هر دقیقه شکوفاتر از بهار شده ست
فقط نه این که حسین است بی قرار خدا
که بی قرار حسین آفریدگار شده ست
به ” یا سیوف خذینی ” گشوده شد لب او
لبی که تشنه تر از تیغ آبدار شده ست
غریب و خسته و تنها به قتلگاه رسید
که مانده از همه جا ، رانده از دیار شده ست
سه ساعت است که می جنگد و نمی افتد
اگرچه روی تنش زخم بی شمار شده ست
بتاز بر بدنش آنقدر که بنویسند
تمام پیکر او در هوا غبار شده ست
غبارِ پیکر او تربت است سجده کنید
که کعبه زیر قدم هاش خاکسار شده ست
نماند بیرق پوسیده ی یزید اما
کتیبه های حسینیه ماندگار شده ست
به مناسبت سالروز شهادت بی بی دو عالم , حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دسته عزاداری و سوگواری با
ادامه خبر...هم زمان با ايام سوگواری سالار شهيدان ابا عبدالله الحسين عليه السلام ، مجلس عزاداری با حضور عاشقان
ادامه خبر...
|