اشخاص زیادی ادعای پیروی، همراهی و محبت به اهلبیت علیهمالسلام را دارند اما مشقّات و سختی های فراوان راه ولایت عده ای را از ادامه دادن سیر در این راه منصرف میسازد. عدهی کمی هم هستند که تحت هر شرایطی از پیروی اهلبیت علیهمالسلام دست برنمیدارند. میثم تمار، کمیل بن زیاد، عمروبن حمق خزاعی و سلیم بن قیس هلالی از این دسته اند.(1)
اصل و نسب سلیم
نامش سلیم و پدرش قیس است. کنیه اش اباصادق(2) و قبیله اش بن یهلال بن عامر است. قبیله بنیهلال در جنوب شرقی مکه سکونت داشت. نسب این قبیله از طریق عدنان... و اسماعیل علیهالسلام به حضرت ابراهیم خلیل اللّه علیهالسلام میرسد. نسب پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز از طریق عدنان... و اسماعیل علیهالسلام به ابراهیم خلیل اللّه علیهالسلام میرسد.(3)
تولد
سلیم دوسال قبل از هجرت، در اطراف کوفه چشم به جهان گشود. او خردسالی خود را در کوفه سپری کرد. و از سواد خواندن و نوشتن برخوردار شد. او 12 ساله بود که حضرت محمد صلی الله علیه وآله رحلت کرد.(4)
صحابی ائمّه
سلیم از اصحاب امام علی، امام حسن، امام حسین و امام سجاد علیهمالسلام بود. وی فرزند خردسال امام سجاد علیهالسلام ، را نیز ملاقات کرد. عدهای او را از اصحاب امام باقر علیهالسلام شمردهاند.(5)
سلیم در عصر حکومت عمر و عثمان
در 17 سالگی وارد مدینه شد. او که از احادیث نبوی در شأن ومنزلت اهلبیت علیهمالسلام بیاطلاع نبود، وقتی با ورود به مدینه جدایی فاحش قرآن و عترت را مشاهده کرد، به سختی آزرده گشت و به دامان پاک امام علی علیهالسلام پناه برد و همراه و شیفته آن حضرت شد.(6)
غاصبان خلافت نشر احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله را که متممّ و مکمّل قرآن بود، به ضرر خود میدیدند. لذا نشر احادیث بعداز رحلت حضرت محمد صلی الله علیه وآله با عکس العمل شدید خلفا مواجه شد. اولین قدم را ابوبکر برداشت و 500 حدیثی که جمع آوری کرده بود، آتش زد. خلیفه دوم شعارش این بود: قرآن ما را بس است. بدین ترتیب او نیز به شدت مانع از فعالیت محدثان شد. در زمان عثمان این فرهنگ زشت تثبیت شد و به اوج خود رسید. لذا محدثان و اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به زندان افتادند، شکنجه شدند و تبعید گشتند. عبداللّه بن مسعود، در جواب جوانی که سؤال کرد: ائمه چند نفرند؟ گفت: مدت هاست که کسی سؤالی از من نپرسیده است!
اولین کتاب شیعه
سلیم با ورود به مدینه و مشاهده جوّ حاکم، تألیف کتابش را آغاز کرد.بعضی کتاب سلیم را اولین کتاب اسلام دانستهاند. اما مسلم است که اولین کتاب مکتب شیعه، کتاب سلیم است. او احادیثش رامخفیانه جمع آوری میکرد.
شبهه
کتاب سلیم اولین کتاب شیعه نیست. زیرا مصحف حضرت فاطمه علیهاالسلام و تفسیر قرآن امیرمؤمنان علی علیهالسلام قبل از کتاب سلیم نوشته شده است.
جواب: منظور از اولین کتاب شیعه کتابی است که یکی از مردم عادی نوشته است، نه یکی از معصومین.(7)
اساتید
سلیم 23 سال از محضر بزرگترین معلم بشریت بعد از نبیاکرم صلی الله علیه وآله ، یعنی علی علیهالسلام استفاده کرد. او همچنین از محضر بزرگانی چون سلمان فارسی، ابوذر، جابربن عبداللّه انصاری، عبداللّه بن جعفرطیار، ابن عباس، عمار، براءبن عازب، ابوسعیدالخدری و... استفاده کرد.(8)
شاگردان
شاگردان سلیم عبارتند از: ابان بن تغلب، ابان بن خلف، ابراهیم بن عثمان، ابراهیم بن عمر الیمانی، ابان بن ابیعیاش و...(9)
احادیث سلیم
سلیم احادیث بسیاری را درفقه نقل کرده است. مسائل مهم زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز در کتاب سلیم آمده است. او حادثه بزرگ غدیر خم، احتضار پیامبراکرم صلی الله علیه وآله ، مانع شدن عدهای از وصیت آن حضرت، سقیفه و غصب خلافت را از زبان شاهدان نقل کرده است.
سلمان فارسی درسال 16 ه .ق به مدائن رفت. سلیم برای نوشتن احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله و حوادث عصر آن حضرت که سلمان به خاطر سپرده بود، بارها به مدائن سفر کرد.
سلیم در موسم حج با ابوذر به مکه رفت و خطبه آتشین ابوذر در کنار کعبه را نوشت. وی در سال 34 ه .ق که ابوذر به ربذه تبعید شد، به آن جا سفر کرد تا احادیث بیشتری از صحابی رسول خدا بشنود.(10)
از او نزدیک به 850 روایت به دست ما رسیده است که بخشی از آنها در کتابش آمده است و بخش دیگری از احادیثش را دیگران نقل کرداند.(11)
سلیم درزمان حکومت امام علی علیهالسلام
سلیم که جهاد علمی خودش را تا آن موقع به خوبی انجام داده بود، لباس رزم پوشید. در جنگ جمل، در خط مقدم سپاه امیرالمؤمنین علیهالسلام قرار گرفت و گوشه هایی از این جنگ را در کتابش نوشت.
سلیم در سالهای 36 ـ 38 ه .ق مکاتباتی که بین معاویه و امام علی علیهالسلام رد و بدل شد، را نوشت. او در جنگ نیز شرکت کرد و حوادث آن را نوشت.
او در ذکر وقایع سال 38 ه .ق شهادت محمدبن ابیبکر را ذکر میکند و میگوید: در همین سال، طفلی را نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام دیدم که سجاد علیهالسلام بود.
سلیم در سال 40 ه .ق در جنگ نهروان شرکت جست. در رمضان همان سال بود که بزرگترین مصیبت عمر خویش را دید که شهادت حضرت علی علیهالسلام بود. او تا آخرین ساعات در کنار حضرت علی علیهالسلام ماند و وصیت امیرمؤمنان به فرزندش امام حسن علیهالسلام را نوشت.(12)
سلیم در عصر سه امام دیگر
بعد از صلح امام حسن علیهالسلام معاویه تمام تلاش خود را در راستای ترویج روش خلفای سه گانه به کاربست و مانع نقل احادیث شد. معاویه علاوه برآن، به جعل احادیث کذب پرداخت و مانع روشن شدن حقایق گشت. سلیم بعد از شهادت حضرت علی علیهالسلام به جمع اصحاب امام حسن علیهالسلام پیوست و صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه را نگاشت. امام حسن علیهالسلام بعد از صلح به مدینه رفت و او در کوفه ماند. او در سال 50 ه .ق که معاویه از مردم مدینه، بخصوص از قیس بن سعدبن عباده بیعت میگرفت، به مدینه سفر کرد که سفرش با شهادت غریبانه و مظلومانه امام حسن علیهالسلام مصادف شد. اوبه خاطر جوّ مسموم جامعه تصمیم گرفت کتابش را از بین ببرد، اما بعد پشیمان شد.(13)
بعد از شهادت امام حسن علیهالسلام او از اصحاب و یاران امام حسین علیهالسلام گشت. در سال 58 ه .ق دو سال قبل از مرگ معاویه، با امام حسین علیهالسلام به حج رفته و خطبه آن حضرت را در «منی» نقل کرد. این سخنرانی اولین جرقه انقلاب امام حسین علیهالسلام بود.(14)
از سرنوشت سلیم در جریان قیام امام حسین علیهالسلام و قیام مختار چیزی در دست نیست، اما مورخان احتمال زیاد میدهند که در آن سالها در زندانهای عبیداللّه بن زیاد اسیر بوده باشد.
سلیم بعداز خلاصی از زندان، به امام زین العابدین علیهالسلام پیوست و امام باقر علیهالسلام را که هفت سال یا بیشتر داشت، ملاقات کرد.(15) او همچنان بین کوفه و مدینه در رفت و آمد بود، تا این که حجّاج در سال 75 ه .ق از طرف عبدالملک به کوفه آمد و حاکم آن جا شد. حجاج فوراً سراغ سلیم را گرفت. سلیم که جان خود را در خطر دید، از کوفه گریخت و به طرف ایران آمد و در شهر نوبندجان فارس (نوبندگان ممسنی) به ابان بن ابیعیاش، که احتمالاً نسبتی با او داشت، پناه برد. ابان در آن زمان جوان 14 سالهای بود که میتوانست قرآن بخواند. او از سلیم سؤالاتی راجع به حوادث صدر اسلام و جنگهای پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه وآله میپرسید و سلیم جوابش را میداد. بعد از مدتی که باهم کاملاً آشنا شدند، سلیم به ابان گفت: آنچه را دوست داشتم، در تو دیدم. لذا کتابم (با ارزشمندترین چیزی که دارم) را به تو میدهم، به شرط این که:
1 ـ تا زنده ام به کسی، چیزی نگویی.
2 ـ بعد از مرگم، از این کتاب فقط برای شیعیان و محبان علی علیهالسلام حدیث بخوانی.
3 ـ هرگاه احساس کردی حادثهای میخواهد برایت اتفاق بیفتد، کتاب را به یکی از شیعیان راستین علی علیهالسلام بدهی.
ابان شرایط را پذیرفت و سلیم یک بار از اول کتاب تا آخرش را خواند تا ابهامی باقی نماند. سپس کتاب را به ابان داد.(16)
سرنوشت کتاب سلیم
ابان کتاب را از سلیم گرفت و به وصیتهای او عمل کرد و در حفظ آن کوشید. روایاتی را هم خودش بر صفحات کتاب افزود و یک ماه قبل از مرگش، در عالم رؤیا سلیم را درخواب دید که میگفت: ای ابان! تو چند روز دیگر خواهی مرد. درباره امانتی من از خدا بترس! مبادا آن کتاب ضایع شود و به آنچه به من قول داده ای، عمل نکنی؟! این کتاب را به دست یکی از شیعیان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بده و به قولت وفاکن.
ابان از خواب برخاست و طبق هر روز، بیرون رفت و عمربن اذینه را ملاقات کرد و کتاب را به او داد و یک ماه بعد در گذشت.
عمربن اذینه کتاب را در دسترس هفت نفر از صحابی معصومین علیهمالسلام از جمله: محمدبن بن ابیعمیر، حمادبن عیسی و... قرار داد، تا از روی آن بنویسند. این کتاب سلسله وار نقل شده، تا اکنون به دست ما رسیده است. از این کتاب 10 نسخه در کتابخانههای ایران، عراق و هند موجود است. این کتاب سه بار مورد تحقیق علما قرار گرفت و مکرراً چاپ شد و همچنین سه بار به زبان فارسی مورد تحقیق قرار گرفت و بارها چاپ شد. یک بار نیز به زبان اردو ترجمه شد. از این کتاب بیش از 135 نفر حدیث نقل کردهاند که نشانگر اعتبار فراوان آن است.(17)
این کتاب به اسمهای مختلفی نام گذاری شده است. مشهورترین نامش «کتاب سلیم» است. «اسرار آل محمد علیهمالسلام » و «کتاب السقیفه» نامههای دیگر آن است.(18)
سلیم و کتابش از دیدگاه معصومین علیهمالسلام
سلیم خطاب به امیرالمؤمنین علیهالسلام عرض کرد: از خدا بخواهید مرا در دنیا و آخرت از اولیای شما قرار دهد. آن حضرت فرمود: بارالها ! سلیم را از اولیای ما قرار بده.
حضرت علی علیهالسلام به سلیم فرمود: ولایت ما که خداوند معرفت آن را به شما داده و بدین وسیله به شما منت گذارده است، خبره شدن در آن از شناخت طلا و نقره مشکلتر است. عده کمی از امت به آن معرفت دارند. پس خدا را شکرکن و آنچه به تو عطا کرده است، را با سپاسگزاری حفظ کن. خداوند ولایت ما را که تو داری، فقط به انتخاب شدگان از خلقش میدهد.(19)
سلیم احادیثی را از کتابش برای امام حسن و امام حسین علیهماالسلام خواند که آنها در جواب فرمودند: این جا درست است و ما از پدرمان شنیده ایم.
ابان بن ابی عیاش میگوید: بعد از مرگ سلیم، به بصره رفتم وحسن بصری را دیدم. کتاب را مخفیانه به او نشان دادم. مقداری از کتاب را خواند و گفت: سلیم درست نوشته است، من هم این احادیث را از امیرالمؤمنین علیهالسلام شنیده ام. بعد از آن، به مکه و مدینه رفتم و به خدمت امام زین العابدین علیهالسلام رسیدم. ابوالطفیل و عمر بن امسلمه، دو نفر از صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله هم درحضورش بودند، سه روزمتوالی کتاب را به ابوالطفیل و عمربن ام سلمه دادم و آنها کتاب را نزد امام سجاد علیهالسلام خواندند. در پایان روز سوم، آن حضرت فرمود: سلیم راست گفته است و اینها احادیث ماست و به آنها علم داریم. ابوالطفیل و عمربن ام سلمه نیز گفتند: همه این احادیث را از زبان پیامبر صلی الله علیه وآله، علی علیهالسلام و سلمان و... شنیدهایم.
ابان حدیثی از احادیث کتاب سلیم را برای امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام ، جداگانه خواند و هر دو امام فرمودند: سلیم راست گفته است.(20)
امام صادق علیهالسلام در مورد کتاب سلیم میفرماید: اگر شیعیان ما کتاب سلیم را نداشته باشند، مثل این است که چیزی از احکام ما را نمیدانند. کتاب سلیم الفبای شیعه و سری از اسرار آل محمد است.(21)
سلیم و کتابش از دیدگاه بزرگان
ابان بن ابیعیاش: هیچ کس را مثل او بزرگوار، متواضع و ناراحت از شهرت اسمی ندیدم. او پیرمردی متعبد و نورانی بود.(22)
نجاشی: او از اصحاب حضرت علی علیهالسلام و صاحب کتاب مشهوری است.(23)
شیخ طوسی: او هماره همراه حضرت علی علیهالسلام بود.(24)
علی بن احمدالحقبقی: او از اصحاب خاص حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام بود.(25)
علامه مامقانی: او از اصحاب حضرت علی علیهالسلام و از علمای مشهور عامه و خاصه است.
علامه حلی: او در فن خود مجتهد بود.(26)
میرزا محمدباقر خوانساری: اواز یاران اهلبیت علیهمالسلام ، از کسانی بود که به ائمه عشق میورزیدند، از اصحاب خاص امیرمؤمنان علیهالسلام بود؛ نزد ائمه بینهایت محبوب بود و مکانی رفیع داشت و به منزله ارکان اربعه بود. او در دین خود محکم و استوار بود.(27)
کشی: به صحت کتابش شهادت میدهم.(28)
علامه امینی: او یکی از تابعین کبیر و کسی است که شیعه و غیر شیعه به او و کتابش استناد میکنند. او مورد اعتماد بزرگانی چون حکانی است.(29)
نعمانی: کتاب سلیم اصلی از اصول است.(30)
قاضی بدرالدین سبکی و ابن ندیم، از علمای بزرگ اهلسنت: کتاب سلیم اولین کتابی است که در شیعه پیدا شده است.(31)
شیخ صدوق، کلینی، ابن بابویه، علامه مجلسی، شیخ بهائی، محدث نوری، شیخ مفید، شیخ حرعاملی، ابن شهرآشوب، طبرسی و... ضمن نقل حدیث، او را مورد اعتماد و ثقه میدانند.
چند گل از گلستان روایاتش
1 ـ سلیم میگوید: به مقدادگفتم: بهترین فضیلتی که از پیامبر صلی الله علیه وآله راجع به علی علیهالسلام شنیدهای، بگو. مقداد گفت: از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود: «علی حاکم و قاضی این امت است. راه مستقیمی است که برای نجات از گمراهی میتوان به آن پناه برد و از کوردلی بیدار گشت. به وسیله او میتوان از ترس درامان بود و از مرگ (دل) به او پناه برد. و به وسیله او گناهان محو و ظلم و ستم دفع میشود. و رحمت میآید. او چشم بینای خدا و گوش شنوا و زبان گویای خدا در میان خلق خداست. او طناب قوی و محکم خداوندی است و ریسمان مورد اعتماد خداست که پاره شدن ندارد. او دژ خداوند است که هرکس وارد آن دژ شد، درامان است. علی وسیله هدایت خداوند و پل صراط در قیامت است. (همه اعمال با او سنجیده میشود.) هرکه او را بشناسد، به سوی بهشت و نجات راه پیدا میکند و هرکه او را انکار کند، با صورت به آتش میافتد.»(32)
2 ـ سلیم از ابن عباس نقل میکند: روزی پیامبر صلی الله علیه وآله درحضور جمعی، سرنوشت اهلبیت خود را میگفت؛ تا این که علی علیهالسلام درحالی که میگریست، از جا برخاست و فرمود: پدر و مادرم فدای تو! یا رسول اللّه! آیا شما نیز کشته میشوید؟
فرمود: «آری. من با زهر شهید میشوم و تو با شمشیر. محاسنت از خون سرت خضاب خواهد شد. پسرم، حسن با زهر و حسینم با شمشیر کشته خواهند شد. او را طغیان گر، فرزند طغیانگر و زناکار، فرزند زناکار خواهد کشت.(33)
3 ـ سلیم از امام علی علیهالسلام نقل میکند که فرمود: نفاق برچهار چیز استوار است:
1 ـ هوسرانی2 ـ تسامح
3 ـ کینه توزی4 ـ طمع(34)
وفات
سلیم بعد از عمری تلاش و پیکار در میدانهای جنگ و فعالیت در عرصههای فرهنگی، در سال 76 ه .ق در 78 سالگی، در شهر نوبندجان فارس به دیار باقی شتافت و ظاهراً در همان جا به خاک سپرده شد.(35)
عدهای از مورخان فوت او را در سال 90 ه .ق میدانند.(36)
________________________________
1 ـ قهرمانان اسلام، ج 1، ص 152.
2 ـ رجال نجاشی، ص 8.
3 ـ موسوعه قبائل العرب، ج 2، ص 3.
4 ـ کتاب سلیم، ج 1، ص 44.
5 ـ تنقیح المقال فیاحوال الرجال، ج 2، ص 52.
6 ـ کتاب سلیم، ج 1، ص 46.
7 ـ اسرار آل محمد(ص) ترجمه انصاری، ص 28.
8 ـ همان، ص 4.
9 ـ معجم رجال الحدیث، ج 8، ص 221.
10 ـ کتاب سلیم، ج 1، ص 47.
11 ـ معجم رجال الحدیث، ج 8، ص 221.
12 ـ کتاب سلیم، ج 1، ص 47.
13 ـ تنقیح المقال، ج 2، ص 52.
14 و 15 ـ الغدیر، ج 1، ص 198.
16 ـ تنقیح المقال، ج 2، ص 53.
17 ـ اسرار آل محمد(ص)، ص 38.
18 ـ الغدیر، ج 1، ص 81.
19 ـ اسرار آل محمد، ص 10.
20 ـ رجال الکشی، ص 104 و بحارالانوار، ج 36، ص 273.
21 ـ تنقیح المقال، ج 2، ص 53.
22 ـ رجال علامه حلی، ص 83 و اسرار آل محمد(ص)، ص 9.
23 ـ رجال نجاشی، ص 8.
24 ـ رجال طوسی، ص 91.
25 ـ رجال علامه حلی، ص 83.
26 ـ تنقیح المقال، ج 2، ص 53.
27 ـ روضات الجنات، ج 4، ص 66.
28 ـ رجال علامه حلی، ص 83 و رجال الکشی، ص 104.
29 ـ الغدیر، ج 1، ص 66.
30 ـ تنقیح المقال، ج 2، ص 53.
31 ـ اسرار آل محمد، ص 9.
32 ـ بحارالانوار، ج 16، ص 84 و اسرار آل محمد(ص)، ص 240.
33 و 34 ـ اسرار آل محمد(ص)، ص 222.
35 ـ همان، ص 29.
36 ـ همان و الغدیر، ج 1، ص 81.
تجلی عشق به ولایت
- بازدید: 9052