بعد از شهادت امیرمؤمنان علی علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام دوره سلطه جنایت پیشگانِ بنی امیّه در قلمرو جهان اسلام، آغاز شد.
یکی از آثار خطرناک و خسارتبارِ حاکمیّت این سلسله منحوس، مبارزه بیوقفه آنان با تشیّع و چهره های شیعی و آرمانهای انسانساز این مکتب بود. آنها نگذاشتند حقایق و معارف دین، به وسیله مفسّران حقیقی، یعنی اهلبیت علیهمالسلام در میان امت اسلامی بازتاب یابد.
این رویه ادامه داشت تا اینکه در آخر سده اوّل هجری، امام محمّدباقر علیهالسلام توانست با بهرهگیری از درایت و حکمت عمیق، اوّلین حوزه دینی شیعه را در سرزمین حجاز و مدینه، بنیان نهد. محدّثان و فقیهان بزرگی در محضر این امام همام پرورش یافتند که هریک از آنان به عنوان استوانههای مذهب شیعه، همواره مطرحاند.
یکی از چهرههای برجسته حدیث و فقه، که در مکتب امام محمدباقر علیهالسلام و سپس در محضر فرزند بزرگوارش امام صادق علیهالسلام تربیت یافت، فُضَیل بن یسار بصری است.
نگاهی کوتاه
فضیل بن یسار آن گونه که زندگینامه نویسان بزرگ اسلامی، نگاشتهاند، در اواخر نیمه دوم سده اوّل هجری، در شهر کوفه دیده به جهان گشود. او دوران خردسالی و نوجوانیاش را در این شهر سپری کرد. وی سپس به شهر بصره رفت و تا آخر عمر در این شهر زندگی کرد. و به همین دلیل به «بصری» معروف شد.1
چون فرزند ارشد او قاسم نام داشت، کنیه معروف فضیل، ابوالقاسم است. البته در برخی از نوشتهها، کنیه ابومسور نیز برایش گفته شده است.
لقب مشهور فضیل «نَهْدی» است. مدرّس خیابانی در اثر ارزشمند خویش، لقب جمعی از محدّثان را آورده که فضیل بن یسار نیز از جمله آنان است. خیابانی میگوید: نسبت آنان منتهی میشود به قبیله بنی نهد، که در سرزمین یمن زندگی میکردند و همه، فرزندان نهد بن لیث یمنی هستند.2
نام پدر فضیل، یسار است؛ که از تاریخ زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست.
در محضر حجّت خدا
این محدّث بزرگوار از سرچشمه زُلال دانش امام باقر علیهالسلام سیراب شد و یکی از اصحاب پرآوازه آن بزرگوار گردید. وی پس از شهادت امام باقر علیهالسلام در سال 114 ق. به محضر امام صادق علیهالسلام شتافت و از دریای علم این پیشوای صادق بهرهها برد و در گروه شاگردان آن حضرت قرار گرفت و تا آخرین لحظه، پیوند عمیق خویش را با حجّت خدا حفظ کرد.
حضرت صادق علیهالسلام به سبب ولایتپذیری فضیل، در منزلت او سخنانی فرموده است.3
استادان
فضیل بن یسار بیشترین بهره را از محضر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام برده است. در زندگینامه وی به دو استاد دیگر به نامهای: زکریّا بن عبداللّه نقّاض و عبدالواحد مختار انصاری نیز اشاره شده است.4
زکریّا بن عبداللّه اهل کوفه و از راویان امام پنجم و امام ششم است.5
از روایاتی که از زکریّا یادگار مانده، آشکار میشود که او از رهروان با اخلاص امامان علیهمالسلام بوده است. روایاتی از او نقل شده که بیانگر ولایتمداری اوست، مانند:
حضرت باقر علیهالسلام فرمود: بعد از رحلت پیشوای اسلام، حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، رفتار و عملکرد گروه زیادی از مردم بسان رفتار بنیاسرائیل با موسی و هارون و پیروان آنان و گوساله سامری و پیروان اوست.6 آن گونه که مردم بعد از رفتن موسی به کوه طور از جانشین او، هارون رو برتافتند و به دنبال گوساله سامری راه افتادند، اینان نیز از جانشین رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم که امیرمؤمنان علی علیهالسلام باشد، رخ برتافتند و از نا اهلان پیروی نمودند.7
اما عبدالواحد مختار انصاری؛ نام او در گروه مشایخ حدیث در «مشیخه صدوق» ذکر شده است.8
شیخ طوسی او را در شمار یاران حضرت باقر و امام صادق علیهماالسلام آورده است.9 او اهل کوفه و استاد زراره و فضیل است و از پارهای روایات آشکار میشود که وی محدّثی پرواپیشه بوده و حلال و حرام الهی را با تمام توان رعایت میکرده است. بدین سبب است که عالمان شیعه با دید مثبت و شایسته به او نگریسته اند.10
شاگردان
فضیل بن یسار این راوی بزرگوار، از منظر دانشطلبی و کسب فیض، در اثر بهرهمندی از محضر امامان علیهمالسلام به چنان جایگاه رفیعی دست یازید که در حوزه علمی بصره به عنوان استاد نمونه، شناخته شد. دانش طلبان و حدیثجویان از جای جای قلمرو اسلام، نزدش میشتافتند و از خرمن دانش او خوشهها میچیدند. شاگردان او بسیارند. بیشتر آنان از چهرههای شاخص و برتر حدیثی شیعه هستند، که نام گروهی از آنان عبارتند از:
ـ ابان بن عثمان؛
ـ جمیل بن درّاج؛
ـ حسن بن محبوب؛
ـ حمّاد بن عثمان؛
ـ یونس بن عبدالرّحمن؛
ـ علی بن رئاب؛
ـ حریز بن عبداللّه سجستانی؛
ـ علاء بن رزین؛
ـ عبداللّه بن سنان؛
ـ جمیل بن صالح.11
پرواضح است که اینان ـ که جمعی از شاگردان مکتب روایتی این محدّث بزرگوارند ـ بیشترشان از «اصحاب اجماع» هستند که از دیرباز تا عصر ما، تمام دانشوران شیعی، به بزرگی، فضل، کمال و دانش آنان اتّفاق دارند.
گرایش حدیثی
اگر بخواهیم گرایش روایتی فضیل را بهدست آوریم، فقط از رهگذر ژرف اندیشی و ملاحظه روایات اوست که به عنوان میراث گرانقدری از ذخائر ناب دینی به ما رسیده است. بعد از پژوهش در بابهای گوناگون کتابهای حدیثی، میتوان گفت: گرایش روایتی فضیل بیشتر، فقیهانه است؛ گرچه در میان اخبار او، در مسائل مربوط به حوزه توحید، ولایت اهل بیت عصمت علیهمالسلام و اخلاق نیز روایاتی وجود دارد. اما بیشتر نگرش او، متمرکز در انتقال احکام الهی و گسترش آنهاست. از همین روست که یکی از القاب فضیل بن یسار، «فقیه شیعه» است.12
فضائل
برشمردن فضیلتهای یک محدّث، بُعد الگوسازی دارد و دانسته میشود که کمال یک انسان دینباور، در پرتو پویش صراط مستقیم ـ که خطّ و مشی فکری، عملی و اخلاقی امامان معصوم شیعه است ـ به تحقّق میرسد. فضیل بن یسار از رهگذر ذوب شدن در ولایت، آراستگی اخلاقی و رفتارهای منطبق بر دیانت، به چنان موقعیتی رسید که از زبان حجّت خدا، بالاترین ستایشها در حقّ او انجام یافت.
محدّث بهشتی
کشّی از ابراهیم بن عبداللّه روایت میکند: هر زمان که امام صادق علیهالسلام فضیل بن یسار را میدید، میفرمود: «به انسانهای فروتن و خاشع مژده بده! هرکس دوست دارد مردی از اهل بهشت را ببیند، به این مرد نگاه کند.»13ـ14 اُنس زمین با فضیل
کشّی در جای دیگر از فضیل بن عثمان نقل میکند: حضرت امام صادق علیهالسلام فرمود:
«زمین به فضیل بن یسار، آرامش و اُنس میگیرد.» یا میفرمود: «به به! مژده بده انسانهای فروتن را! درود بر کسی که زمین به او اُنس میگیرد!»15ـ16
محبوب امام صادق علیهالسلام
ابن ابیعمیر، از گروهی از محدّثان شیعی روایت میکند که: هرگاه حضرت صادق علیهالسلام به فضیل مینگریست، میفرمود: «مژده بده انسانهای خاشع را.» و بارها میفرمود: «فضیل از اصحاب پدرم امام باقر علیهالسلام است و من دوست دارم انسان، یاران پدرش را دوست بدارد.»17ـ18
از اهلبیت است
بعد از اینکه فضیل از دنیا رفت، ربعی بن عبداللّه، داستانی را از کسی که بدن فضیل را پس از مرگ غسل میداد، نقل میکند که این داستان گویای طهارت روح اوست.
ربعی میگوید: من آن داستان را به حضرت امام صادق علیهالسلام بازگو کردم، آنگاه این حجّت پروردگار فرمود: «خداوند رحمت کند فضیل را! او مردی از ما اهلبیت است.»19ـ20
این سخن بلند امام، جایگاه معنوی فضیل را در ردیف سلمان قرار میدهد که در شأن او فرمودند: «سلمان منّا اهل البیت.»21
مرجعیّت حدیث
شیخ طوسی از علی بن سعید بصری نقل میکند که به حضرت امام صادق علیهالسلام عرض کردم: من در میان تیره «بنی عدیّ» زندگی میکنم. مؤذّن، امام جماعت و تمام مردمی که در آن مسجد نماز میخوانند، با شما اهل بیت دشمن و از مخالفان سرسخت شما و پیروان شما هستند. چه میفرمایید در نماز خواندن با چنین امام جماعتی با این ویژگی؟ حضرت در پاسخ فرمود: صَلِّ خَلْفَه؛ با او نماز بخوان و به همان نماز بسنده کن. سپس فرمود: اگر به بصره رفتی و فضیل بن یسار در این باره، از تو پرسش کرد و او را خبردادی به آنچه من برای تو گفتم، آنگاه فتوای فضیل را بگیر و فتوای مرا رها کن.
علی بن سعید میگوید: به بصره رفتم و آنچه را از امام شنیده بودم، برای فضیل گفتم. او گفت: مولای من به آنچه فرموده، آگاهتر است؛ ولی من از حضرت صادق علیهالسلام و از پدرش حضرت باقر علیهالسلام شنیدم که بارها میفرمودند: به آن نمازی که پشت سر ناصبی و دشمن اهلبیت علیهمالسلام خواندی، اعتنا نکن. سعی کن به گونهای آهسته، قرائت را بخوانی.22
باور ژرف به سخن معصوم
ابوغیلان میگوید: نزد فضیل بن یسار رفتم و به او گفتم که: محمد و ابراهیم، فرزندان عبداللّه بن حسن بر ضدّ حکومت ستمگر منصور، قیام کردهاند. فضیل به من گفت: قیام آنان به جایی نمیرسد و به هدفشان نمیرسند. ابوغیلان گفت: دوسه بار،این سخن را به فضیل گفتم و او هم، همان جواب اوّل را میداد. ابوغیلان که گویا از این پرسش و پاسخ خسته و ناراحت شده بود، گفت: خدا تو را رحمت کند! من بارها نزد تو آمدم و جریان قیام آنان را به تو گفتم. تو میگویی: قیام آنان نتیجهبخش نخواهد بود. آیا این پیش بینی از خود تو است؟ فضیل گفت: نه، به خدا قسم! من این را از پیشوایم حضرت امام صادق علیهالسلام شنیدم که میفرمود: اگر آن دو، قیام کنند به شهادت خواهند رسید.23
دیدگاه فضیل شناسان
برای پیبردن به منزلت والای این دانشور فرزانه، ابعاد شخصیّت او را در آیینه زندگینامه نویسان بزرگ شیعه به نظاره مینشینیم.
رجال شناس سده چهارم هجری، شیخ کشّی میگوید:
تمام عالمان و فقیهان شیعه بر عدالت و وثاقت فضیل اتّفاق دارند و روایات او را صحیح میدانند و او را از فقیه ترین اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به شمار آوردهاند.24
فقیه و محدّث مشهور، شیخ مفید، فضیل را در گروه فقیهان شیعه قرار داده؛ کسانی که شیعیان برای فراگرفتن احکام دین به آنان رجوع میکردند.25
در همین راستا، دقیقترین زندگینامهنویس شیعه، نجّاشی، در فضل و بزرگی این محدّث چنین مینگارد:
فضیل بن یسار یک عرب خالص، اهل بصره و چهره موجّه است و از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام روایت میکند.26
علامه حلّی چنین نگاشته است:
محدّثی موجّه، برجسته و بسیار بزرگ است.
دیگر ترجمه شناسان هم به سخنان این بزرگان بسنده کردهاند. مؤلّف طبقات الفقهاء مینویسد:
«فضیل»، فقیه، محدّث و چهره نامور است که بیشک از ارکان و نخبگان و مردان بزرگ شیعه است.27
خاندان
فضیل بن یسار دارای دو فرزند به نام های قاسم و علاء بوده که آنان نیز مانند پدرشان از محدّثان برجسته هستند.
نجّاشی در معرّفی قاسم میگوید: او نهدی و اهل بصره و کنیهاش ابومحمد است. وی از راویان موجّه بود و از محضر امام ششم علیهالسلام کسب فیض نموده است. او صاحب کتابی در حدیث است و ابن ابیعمیر از او روایت میکند.28
قاسم بن فضیل نیز فرزندی به نام محمد داشت که بنا به گفته نجّاشی و دیگران: خود، پدر، عمو و جدّش، همگی از دانشوران موجّه شیعه هستند. محمدبن قاسم هم یکی از یاران حضرت امام رضا علیهالسلام است.29
علاء فرزند دیگر فضیل نیز بسان برادرش، از گروه راویان با وجاهت و مؤلّف کتابی در حدیث اهلبیت علیهمالسلام است.30
علاء بن فضیل نیز فرزندی به نام قاسم دارد که شیخ طوسی و علامه مامقانی به نامش اشاره کردهاند. او مانند پدرش، از راویان شیعه و خوشنام است.31
اثر فرهنگی
از فضیل بن یسار فقط یک کتاب به یادگار مانده است و جمع فراوانی از راویان بزرگ شیعه این کتاب را روایت نمودهاند.32
روایاتی که از این دانشور بزرگ، به جای مانده بسیار است؛ به گونهای که نوشتهاند شماره آنها (حدّ اقل) به 254 روایت میرسد. این روایات به عنوان میراثی گرانقدر، مورد بهرهمندی عالمان و مجتهدان شیعه در رهگذر زمان است.33
وفات
فضیل پس از عمری تلاش در راه نشر آموزههای دینی، قبل از فرا رسیدن نیمه دوم سده دوم هجری، جانش از این جهان خاکی به سوی بهشت جاودانه و جوار رحمت حقّ که پیشوای صادقش، برایش وعده داده بود پرکشید. او در زمان حیات امام صادق علیهالسلام از دنیا رفت و آن بزرگوار برای این شاگرد با اخلاص خود، از خداوند طلب آمرزش نمود.34
مکان وفات این محدّث بزرگ شیعه مشخص نیست اما احتمال دارد که در شهر بصره از دنیا رفته باشد.
گزیدهای از روایات
دشمن اهلبیت علیهمالسلام
فضیل میگوید: حضرت صادق علیهالسلام به من فرمود: شیر زن یهودیه، یا نصرانیه، بهتر است از شیر زن ناصبی؛ دشمن اهلبیت علیهمالسلام .35ـ36 جایگاه صبر از منظر دین
امام صادق علیهالسلام فرمود: صبر و شکیبایی نسبت به ایمان، به منزله سر برای بدن انسان است؛ اگر سر از بدن جدا شود، جسم و بدن هم از بین خواهد رفت. همین گونه اگر صبر و شکیبایی در انسان مؤمن، از میان برود، ایمان او نابود خواهد شد.37ـ 38
برادری میان مؤمنان
امام محمدباقر علیهالسلام فرمود: گروهی از مسلمانان در سفر راه را گم کردند. آنها بسیار تشنه شدند به طوری که به سر حدّ مرگ رسیدند. آن عدّه کفن پوشیدند و آماده مرگ شدند، و از شدّت عطش ریشههای درختان را میجویدند. در این هنگام، مرد سالخوردهای که لباس سفید بر تن داشت، نزد آنان آمد و گفت: بلند شوید! اندوهگین نباشید که این آب است. آنان بلند شدند و از آن آب نوشیدند و سیراب شدند. آنان که در شگفتی فرورفته بودند، به او گفتند:تو کیستی؟ خدا تو را رحمت کند! مرد سالخورده پاسخ داد: من از گروه جنّیانی هستم که با حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بیعت کردهاند. من از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شنیدم که میفرمود: «المؤمن أخُ المؤمن، عَینُهُ و دلیله؛ مؤمن برادر مؤمن است، چشم و راهنمای اوست». شما نمیبایست در قلمرو زندگی ما، به هلاکت میرسیدید.39
حقوق متقابل مسلمانان
فضیل از امام ششم علیهالسلام روایت میکند که فرمود: مسلمان برادر مسلمان است. به او ستم روا نمیدارد، او را فریب نمیدهد، او را خوار و بیآبرو نمیگرداند، غیبت او را نمیکند، خیانت به او نمیورزد و او را از احسان و کمک خود محروم نمینماید.40ـ41
سلامتی دین و بدن
امام محمدباقر علیهالسلام فرمود: سلامتی در دین و تندرستی بدن، از ثروت بهتر است. ثروت، زینت و زیبایی زندگی دنیاست و یکی از حسنات است.42ـ43
مبتلاترین
حضرت باقر علیهالسلام فرمود: «اشدّ النّاس بلاءً الانبیاء ثمّ الاوصیاء ثمّ الاماثل فالاماثل؛44 پربلاترین مردم جهان، اوّل پیامبران خدا، سپس جانشینان آنان و آنگاه خوبانی هستند که از منظر ایمان و رفتار، به آنان نزدیکترند.»
هرکه در این بزم مقرّبتر است جام بلا بیشترش میدهند.
شناخت امام
فضیل میگوید: از حضرت امام صادق علیهالسلام از آیه «یوم ندعوا کلّ اُناسٍ بامامهم»45 پرسیدم. حضرت فرمود: ای فضیل! امام و پیشوای خویش را بشناس. اگر او را شناختی، این امر که ـ ظهور حجّت خدا ـ جلو افتد یا به تأخیر انجامد، به تو ضرری نخواهد رساند. کسی که امامش را بشناسد، سپس قبل از اینکه صاحب الامر علیهالسلام قیام کند، از دنیا برود، بسان مجاهدی است که در لشکرگاه امام علیهالسلام نشسته؛ بلکه مانند کسی است که زیر پرچم حجّت خداست.46
___________________________
1. رجال شیخ طوسی، ص 132، ش 1، ص 271؛ رجال نجاشی، ص 309، جامعه مدرّسین؛ رجال ابن داود، ص 152؛ نقدالرجال، تفرشی، ص 269.
2. ریحانةالادب، ج 6، ص 27.
3. رجال طوسی، ص 132 و 271؛ مجمع الرجال، ج 5، ص 58؛ رجال نجاشی، ص 309.
4.بهجةالآمال،ج6،ص57؛طبقاتالفقهاء،ج2،ص450.
5. رجال طوسی، ص 123 و 199.
6. سمعتُ اباجعفر(ع) یقول: انّ الناس کانوا بعد رسول اللّه بمنزلة هارون و موسی و من اتبعه و العجل و من اتبعه.
7. تنقیح المقال، مامقانی، ج 1، ص 405، به نقل از روضه کافی.
8. من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 29، بخش مشیخه.
9. رجال طوسی، ص 128 و 238.
10. تنقیح المقال، ج 2، ص 223.
11 و 12. جامع الروات، ج 2، ص 11؛ معجم رجال الحدیث، ج 13، ص 335.
13. بشّرالمخبتین، مَن احبَّ اَن ینظُر رجلاً مِن اهل الجنّة فلینظُر الی هذا.
14. رجال کشی، ج 2، ص 473.
15. بخّ بخّ مرحباً بمَن تَأنِسُ به الارض.
16. همان، ص 473.
17. کان یقولُ انّ فضیلاً مِن اصحاب ابی و انّی لاُحِبُّ الرّجل اَن یُحبّ اصحاب ابیه.
18. همان، ص 470.
19. رحماللّه فضیلاً و هو منّا اهلالبیت.
20. همان، ص 473 و ج 1، ص 54.
21. تهذیب الاحکام، ج 3، ص 31.
22. وسائل الشیعه، ج 5، ص 389، چاپ اسلامیه.
23. رجال کشّی، ج 2، ص 474.
24. همان، ص 517.
25. معجم الرجال، ج 13، ص 335.
26. رجال نجّاشی، ص 309.
27. طبقات الفقهاء، ج 2، ص 450.
28. رجال نجّاشی، ص 222.
29. همان، ص 256؛من لایحضره الفقیه، ج 4، بخش مشیخه، ص 91.
30. رجال نجاشی، ص 211؛ رجال شیخ، ص 245.
31. تنقیح المقال، ج 2، ص 25.
32. رجال نجّاشی، ص 219.
33. معجم الرجال، ج 13، ص 336؛ طبقات الفقهاء، ج 2، ص 451.
34. رجال نجاشی، ص 309.
35. لبنُ الیهودیّة او النصرانیّة خیرٌ منِ رضاع الناصبیّة.
36. همان.
37. الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد، فاذا ذهب الرأسُ ذهب البدن کذالک اذا ذهب الصبرُ ذهب الایمان.
38. اصول کافی، ج 2، ص 89.
39. همان، ص 167.
40. المسلم اخ المسلم لایظلمه و لایغشّه و لا یخذله و لایغتابه و لایخونه و لایحرمه.
41. همان.
42. سلامة الدین و البدن خیرٌ مِنَ المال والمال زینة الحیوة الدنیا.
43. همان، ص 216.
44. همان، ص 253.
45. اسرا / 71.
46. اصول کافی، ج 1، ص 371.
فُضَیل بن یَسار
- بازدید: 9214