|
|
- جزئیات
- شبهه وهابیت ملعون:چرا حضرت علی علیه السلام حضرت زهرا سلام الله علیها را میفرستند که درِ منزل را باز کند؟ چند نکته در پاسخ به این شبه 1-از روایات شیعی استفاده میشود که حضرت زهرا سلام الله علیها نزدیک درِ خانه بودند و وقتی اهالی سقیفه هجوم آوردند حضرت زهرا سلام الله علیها در را روی آنها بستند و اصلا اینگونه نبوده که ایشان برای باز کردن در بخواهند بروند؛ (تفسر عیاشی ج 2 ص 55 ؛ تفسیر البرهان ج 2 ص 710 ؛ بحار الانوار ج 28 ص 227 ؛ عوالم العلوم ج 11 ص 560) 2- در ادامه روایات بیان شده است که حضرت زهرا سلام الله علیها اصلا گمان نمیکردند که آن افراد ملعون بخواهند بدون اجازه و با زور وارد خانه شوند. زیرا به نقل خود اهل سنت در کتاب در المنصور سیوطی ؛ وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آیه ی 36 سوره نور را خواندند ؛ شخصی سوال کرد کدام خانه ها هستند که نور هدایت در آنها هست؟ پیامبر اکرم فرمودند:خانه ی پیغمبران ؛ ابوبکر سوال کرد آیا خانه ی علی و فاطمه (سلام الله علیها)جزء آنهاست؟پیامبر اکرم فرمودند از برترین آنهاست. تنها کسی که میتوانست از امیرالمؤمنین علیه السلام دفاع کند ، حضرت زهرا سلام الله علیها بود، زیرا آن جماعت برای حضرت علی علیه السلام احترامی قائل نبودند و حسنین کوچک بودند و بیشتر اصحاب نیز حضرت علی علیه السلام را رها کرده بودند، اما مردم احادیث و احترام پیامبر به حضرت زهرا سلام الله علیها را می دانستند. ابن قتیبه در کتاب الامامة و سیاسة ج 1 ص 30 نقل میکند:که وقتی مردم صدای گریه دختر پیامبر را شنیدند دلشان به درد آمد و آنجا را ترک کردند ، اما عمر با گروهی باقی ماند و... 3-در کتب اهل سنت نقل شده وقتی حضرت زهرا سلام الله در بستر بیماری بودند غاصب اول و دوم به عیادت ایشان رفتن ، حضرت اجازه ی ورود ندادن تا اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام از ایشان خواستند... حضرت زهرا سلام الله علیها به آن دو فرمودند: خدا را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم نکردید ، به پیغمبر خدا از شما دو شکایت میکنم مشخص است حضرت زهرا سلام الله علیها آن دو را خلیفه و جانشین به حق پیامبر خدا نمیدانند و امامشان شخص دیگری بوده است...
|
- جزئیات
- گوینده : سید رضا موسوی اصفهانی کاری از موسسه جهانی سبطین علیهما السلام
|
- جزئیات
- ... فَلَمَّا دَخَلَ عَلَی فَاطِمَةَ (علیهاالسّلام) فَقَالَ یَا بُنَیَّةِ اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَفَاءَ عَلَی اَبِیکِ بِفَدَکَ وَ اخْتَصَّهُ بِهَا فَهِیَ لِی خَاصَّةً دُونَ الْمُسْلِمِینَ اَفْعَلُ بِهَا مَا اَشَاءُ وَ اِنَّهُ قَدْ کَانَ لِاُمِّکِ خَدِیجَةَ عَلَی اَبِیکِ مَهْرٌ وَ اِنَّ اَبَاکِ قَدْ جَعَلَهَا لَکِ بِذَلِکِ وَ نَحَلْتُکِهَا تَکُونُ لَکِ وَ لِوُلْدِکِ بَعْدَکِ قَالَ فَدَعَا بِاَدِیمٍ عُکَاظِیٍّ وَ دَعَا عَلِیَّ بْنَ اَبِی طَالِبٍ (علیهالسّلام) فَقَالَ اکْتُبْ لِفَاطِمَةَ بِفَدَکَ نِحْلَةً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَ شَهِدَ عَلَی ذَلِکَ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ وَ مَوْلًی لِرَسُولِ اللَّهِ وَ اُمُّ اَیْمَنَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اِنَّ اُمَّ اَیْمَنَ امْرَاَةٌ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ جَاءَ اَهْلُ فَدَکَ اِلَی النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فَقَاطَعَهُمْ عَلَی اَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِینَ اَلْفَ دِینَارٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ. . «... پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتی از غزوه برگشت، نزد حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) رفت و فرمود: دخترم! خدا فدک را به پدرت بخشیده و به او اختصاص داده است. و مسلمانان را در آن سهمی نیست. هر چه میخواهی درباره آن انجام بده. چون من به مادرت خدیجه، مهرش را مقروض بودم. فدک را عوض مهر مادرت به تو میدهم. از آن تو و فرزندانت باشد. بعد پوستی را خواست و خطاب به علی (علیهالسّلام) فرمود: «بنویس: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فدک را به دخترش فاطمه بخشید». علی (علیهالسّلام)، غلام پیامبر و امایمن شاهد این جریان بودند. و پیامبر اکرم در مورد امایمن فرمود: «امایمن اهل بهشت است». اهل فدک آمدند و با حضرت بر بیست و چهار هزار دینار در سال، صلح کردند....» ---------------------- الخرائج والجرائح، ج۱، ص۱۱۳، مؤسسة الامام المهدی (علیهالسّلام) قم، ۱۴۰۹ه.
|
- جزئیات
- شبهه ای که از وهابیت به اهل سنت رسوخ کرده و بارها پاسخ داده شده؛ میگویند واژه ی (شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها )از سال71 به بعد وارد تقویم شده است و تاقبل از آن واژه ی (وفات) نوشته میشده است. استاد یزدانی :واژه ی وفات یک واژه ی عام است و مطلق شهادت به سیف یا سم یا مرگ طبیعی را شامل میشود؛ ضمن اینکه در کتب مختلف اهل سنت و شیعه بارها در مورد خلیفه ی دوم و سوم واژه ی وفات به کار رفته است ؛ با اینکه تمام اهل سنت اعتقاد دارند خلفا شهید شده اند، اگر اینجور باشد شما آنها را نیز نباید شهید بدانید پس چرا با وجود استعمال لفظ وفات برای آنها باز به آنها شهید میگویید؟ این مطلب حتی در مورد امیرالمؤمنین علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام و حضرت حمزه علیه السلام نیز در بعضی کتب آمده است. --------------- أنساب الأشراف، ج 2، ص 257 / كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج 2، ص 250، ناشر: دار الأضواء بيروت، / المصنف في الأحاديث والآثار، ج 6 ص 371 و ج 7، ص 476، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض/ فضائل الصحابة، ج 2 ص 600، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت،/ سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 1 ص 426، ناشر: دار الكتب العلمية./تاريخ الطبري، ج 2، ص 536، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت/شرح النووي علي صحيح مسلم، ج 12، ص 205، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت،/سير أعلام النبلاء، ج 5، ص 132، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت،/حاشية ابن القيم علي سنن أبي داود، ج 13، ص 244، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت/ الوافي بالوفيات، ج 16، ص 287، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت / البداية والنهاية، ج 7، ص 130، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت.
|
- جزئیات
- وهابیت ادعا میکند واژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از بیست سال پیش وارد در تقویم ها شده است.و میگوید ابتدا نوشته شده بود به قولی و بعد این واژه حذف شد. و در ادعایی دیگر میگویند بعد از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، تا حدود قرن چهارم هجری قمری اصلا صحبتی از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها نبوده است. پاسخ :اولا بالاخره شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 4 قرن بعد از رسول خدا وارد کتب شده یا از بیست سال پیش؟ نکته ی بعد این است که آنجا که در تقویم نوشته شده است (به قولی) چون برای شهادت این بانو دو تاریخ مشهور ذکر شده است ، مانند ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که شیعه و سنی برای روز ولادت آن حضرت چند تاریخ مختلف را ذکر کرده اند؛ ثانیا : اگر میخواهید با تقویم کتب معتبر و روایات خود را کنار بگذارید ، -مثل مصنف ابن ابی شیبه ، یا بلاذری که نقل میکنند به صراحت: خلیفه ی دوم تهدید کرد اگر از خانه بیرون نیایند خانه را با اهلش به آتش میکشم؛- ما برای شما از تقویم میگوییم ثالثا:تقویم نجومی سال 1335 شمسی که به وضوح شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در آن آمده است،حتی روزنامه های 100 سال پیش نیز روز شهادت را نقل کرده اند و تعطیل عمومی بوده است ؛ اگر ایراد بگیرند کلمه ی وفات آمده ، باید گفت کلمه ی وفات یک لفظ عمومی است و هم در شهادت و هم در مرگ طبیعی استفاده میشود ، ضمن اینکه اگر این را قبول نکنید ، دروغ گو بودن شما ثابت میشود ، زیرا شما میگویید خلیفه ی دوم و سوم به شهادت رسیده اند و لی در کتب خود شما مثل البدایة و النهایة ابن کثیر تصریح میکند وفات عمربن خطاب ، پس چرا شما وهابی ها دروغ بستید که خلفا به شهادت رسیده اند پس اگر استدلال شما درست باشد آنها نیز به مرگ طبیعی مرده اند.
|
- جزئیات
- در این کلیپ کوتاه مشاهده میکنید که پیروان خرافی مکتب سقیفه ادعا می کنند که یک تار موی ابوبکر را پیدا کردهاند! تبرک به تار موی ابوبکر بلااشکال است نزد این جماعت اما تبرک جستن شیعه به ضریح مقدس حضرات اهل بیت علیهم السّلام حرام است و میشود شرک و کُفر ! قضاوت با شما.
|
- جزئیات
- ماجرای هدیه عثمان برای ابوذر در چند کتاب با مقداری اختلاف نقل شده قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَرْسَلَ عُثْمَانُ إِلَى أَبِي ذَرٍّ مَوْلَيَيْنِ لَهُ وَ مَعَهُمَا مِائَتَيْ دِينَارٍ فَقَالَ لَهُمَا اِنْطَلِقَا بِهَا إِلَى أَبِي ذَرٍّ فَقُوَلا لَهُ عُثْمَانُ يُقْرِئُكَ اَلسَّلاَمَ وَ هُوَ يَقُولُ لَكَ هَذِهِ مائتي[مِائَتَا]دِينَارٍ فَاسْتَعِنْ بِهَا عَلَى مَا نَابَكَ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ فَهَلْ أَعْطَى أَحَداً مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ مِثْلَ مَا أَعْطَانِي فَقَالاَ لاَ قَالَ فَأَنَا رَجُلٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ يَسَعُنِي مَا يَسَعُ اَلْمُسْلِمِينَ فَقَالاَ لَهُ إِنَّهُ يَقُولُ هَذَا مِنْ صُلْبِ مَالِي وَ بِاللَّهِ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ مَا أُخَالِطُهَا حَرَاماً وَ لاَ بَعَثْتُ بِهَا إِلَيْكَ إِلاَّ مِنْ حَلاَلٍ فَقَالَ لاَ حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ قَدْ أَصْبَحْتُ يَوْمِي هَذَا وَ أَنَا مِنْ أَغْنَى اَلنَّاسِ فَقَالاَ لَهُ عَافَاكَ اَللَّهُ وَ أَصْلَحَكَ مَا نَرَى فِي بَيْتِكَ قَلِيلاً وَ لاَ كَثِيراً مِمَّا تَسْتَمْتِعُ بِهِ فَقَالَ بَلَى تَحْتَ هَذَا اَلْإِكَافِ اَلَّذِي تَرَوْنَ رَغِيفَا شَعِيرٍ قَدْ أَتَى عَلَيْهِمَا أَيَّامٌ فَمَا أَصْنَعُ بِهَذِهِ اَلدَّنَانِيرِ لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى يَعْلَمَ اَللَّهُ وَ أَنِّي لاَ أَقْدِرُ عَلَى قَلِيلٍ وَ لاَ كَثِيرٍ وَ لَقَدْ أَصْبَحْتُ غَنِيّاً بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ عِتْرَتِهِ اَلْهَادِينَ اَلْمَهْدِيِّينَ اَلرَّاضِينَ اَلْمَرْضِيِّينَ اَلَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ فَكَذَلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ إِنَّهُ لَقَبِيحٌ بِالشَّيْخِ أَنْ يَكُونَ كَذَّاباً فَرُدَّاهَا عَلَيْهِ وَ أَعْلِمَاهُ أَنَّهُ لاَ حَاجَةَ لِي فِيهَا وَ لاَ فِيمَا عِنْدَهُ حَتَّى أَلْقَى اَللَّهَ رَبِّي فَيَكُونَ هُوَ اَلْحَاكِمَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنِي . ------------ روضة الواعظین , جلد۲ , صفحه۲۸۴
|
- جزئیات
- امام صادق (علیه السلام)- حمّاد سندی گوید: فردی از امام صادق (علیه السلام) دربارهی آیه: و إِنَّهُ فِی أُمِّ الکِتَابِ لدَینَا لعَلی حَکِیمٌ(زخرف 4) سؤال کرد. امام (علیه السلام) فرمود: «منظور از این آیه امیرالمؤمنین (علیه السلام) است». امام رضا (علیه السلام)- محمّدبنعلیبنجعفر گوید: شنیدم امام رضا (علیه السلام) میفرمود: پدرم آیه: فِی أُمِّ الکِتَابِ لدَینَا لعَلی حَکِیمٌ را تلاوت کرد و فرمود: «منظور از آن علیّبنابیطالب (علیه السلام) است». امام علی (علیه السلام)- اصبغبننباته گوید: همراه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) خارج شدیم تا اینکه نزد صعصعة بنصوحان (رحمة الله علیه) رسیدیم که در بستر افتاده بود. زمانیکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) را دید احساس سبکی کرد. امام (علیه السلام) خطاب به او فرمود: «به خاطر دیدار ما از تو، بر قومت فخر فروشی نکن». صعصعه گفت: «خیر! ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! بلکه آن را بهعنوان ذخیره و پاداش میدانم». امام (علیه السلام) به او فرمود: «به خدا قسم! من تو را بهعنوان فردی میشناسم که کمتر هزینهای بر دوش دیگران دارد و بیشتر به دیگران یاری میرساند». صعصعه گفت: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! به خدا قسم! تو را بهعنوان فرد خداشناسی میشناسم و میدانم که خداوند در نظرت بسیار بزرگ و با عظمت است وَ إِنَّکَ فِی کِتَابِ اللهِ لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ وَ إِنَّکَ بِالمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیم و از تو در کتاب خداوند بهعنوان شخص بزرگ و با حکمت یاد شده و تو نسبت به مؤمنان رئوف و بسیار مهربان هستی. ----------------- تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص ۱۲ / الإختصاص، ص۷۹/ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۱۰/ تأویل الآیات الظاهره، ص۵۳۷ / القمی، ج۲، ص۲۸۰ / معانی الأخبار، ص۳۲
|
|
- جزئیات
- وافى ج 2 ص 280 /مرآت العقول ص 38
|
- جزئیات
- ضِرار بن ضَمْرَه از یاران مولا علی بن ابیطالب(علیهما السلام) است. ضرار را از یاران خاص امام و از زاهدان زمان دانستهاند. وی بعد از شهادت حضرت علی(علیه السلام) با معاویه بن ابیسفیان ملاقات کرد و معاویه که بنابر نظری به دنبال یافتن نقصانی از امام در سخنان یاران او میگشت، از ضرار خواست تا علی(علیه السلام) را توصیف کند. ضرار در سخنانی به مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرداخت. معاویه به شدت از شنیدن سخنان او متاثر شد و اظهار تأسف کرد که بعدها در مورد او چنین توصیفاتی به کار نخواهد رفت. ضرار بن ضمره را از اصحاب خالص و یاران خاص امام علی(علیه السلام) دانستهاند. مامقانی از رجالیان شیعه در کتاب تنقیح المقال، ضرار را به رفتاری نیکو و زبانی گویا توصیف کرده است. چنانکه برخی او را از زاهدان و عابدان زمانه خود شمردهاند.ضرار بن ضمره در برخی نسخههای نهج البلاغه فرزند حمزه نامیده شده است. او را با القاب و نسبتهایی چون «ضبابی»،«ضبائی»، «کنانی» «کتانی»، «نهشلی» «صدائی»«شیبانی»و «لیثی»یاد کردهاند. از او روایاتی اخلاقی به نقل از امام علی(علیه السلام) نقل شده است. ملاقات ضرار بن ضمره با معاویه بن ابی سفیان را از خبرهای مشهوری دانستهاند که در منابع به صورت مکرر ذکر شده است.این دیدار در مراسم حج و یا در شام بعد از شهادت امام علی(علیه السلام) صورت گرفته است.در این ملاقات معاویه از ضرار خواست تا مولا علی(علیه السلام) را توصیف کند. مسئلهای که بعضی، آن را از حیلههای معاویه برای به دست آوردن نکتهای از علی(علیه السلام) در خلال سخنان یاران او و برای تخریب چهره ایشان دانستهاند؛ ضرار در ابتدا از توصیف آن حضرت خودداری کرد؛اما با اصرار معاویه، به مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام پردخت. سخنان او در منابع با عبارات مختلفی گزارش شده است. ----------------- تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۳۶، ص۱۸۰./مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۲۱. /منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۲۱، ص۱۱۳. /شریف الرضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۸۰. / خصائص الأئمة(ع)، ۱۴۰۶ق، ص۷۰ و ۷۱؛/ حلیة الأولیاء، قاهره، ج۱، ص۸۴؛/ کنز الفوائد، ج۲، ص۱۶۰؛ / الحدائق الوردیة، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۴./ تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۴، ص۴۰۱ و ۴۰۲. / قاضی نعمان، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۹۱؛/ صدوق، الأمالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۲۴. / ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۷. /مجموعة ورام، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۷۹. /کراجکی، الرسالة العلویة، ۱۴۲۷ق، مقدمه، ص۱۴؛/ عدة الداعی، ۱۴۰۷ق، ص۲۰۸؛ ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۸. / تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۱۴۳؛/بحارالانوار، ۱۳۶۳ش، ج۷۵،ص۷۶. / حلیة الأبرار، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۱۴. / اصفة الصفوة، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۶۶./ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۸، ص۲۲۴؛ / صدوق، الأمالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۲۴.
|
- جزئیات
- قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله سلم لعليّ و فاطمة و الحسن و الحسين(علیهم السلام):أنا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم (در بعضی کتب "سلم لمن سالمتم " ابتدا آمده است) المستدرك على الصحيحين جلد : 3 صفحه : 161 / سنن ابن ماجه جلد : 1 صفحه : 52 / تحفة الأحوذي شرح جامع الترمذي طبع دارالفکر جلد : 10 صفحه : 372 / البانی در کتاب خود , صحيح الجامع الصغير وزيادته جلد : 1 صفحه : 306 , ابتدای روایت را حذف کرده است و در پا ورقی گفته است این خطاب برای حضرت زهرا و امام حسین علیهما السلام است ؛ و حضرت علی و امام حسن علیهما السلام را حذف کرده است ؛ زیرا اگر نخواهد حذف کند باید به امثال معاویه و عایشه و...که با ایشان جنگیدند لعن و نفرین کند که همانا با پیامبر جنگیده اند.
|
- جزئیات
- جمهور اهل تسنن، به جاى سنت اهل بیت، سنت صحابه را حجّت قرار داده اند، [۱]تا خلاء کمبود ادلّه را جبران کنند. آنان معتقدند که صحابی کسى است که پیامبر اسلام را در زمان حیات آن حضرت در حالى که مسلمان بوده است، دیده باشد و بر اسلام از دنیا برود. [۲]و اتّفاق نظر دارند که هر کس اطلاق نام صحابی بر او صحیح باشد، عادل است. [۳] ------------- ۱)الموافقات شاطبى، ج ۴، ص ۷۴. ۲)الاصابة فى تمییز الصحابة، ج ۱، ص ۱۵۸. ۳)الاصابة فى تمییز الصحابة، ج ۱، ص ۱۶۲.
|
- جزئیات
- اعتراف و سخن جنجالی عالم اهل سنت پاکستان در بارۀ ظلم خلفا به حضرت زهرا سلام الله علیها و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دین اسلام. عالمان بزرگی در میان شیعیان است/ولی چرا به صحابه توهین میکنند چون عمر حضرت زهرا سلام الله علیها را کتک زد بازوی او را شکست و فرزند او سقط شد .چرا شیعیان بدِ عمر را نگویند؟در کتابهای ما هم نوشته شده است و شیعیان ول کن نیستند.این همان عمر است که نگذاشت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بنویسد تا امت گمراه نشوند.در شش جای بخاری نوشته شده است عمر گفت قرآن کافی است نوشته پیامبر را نمیخواهیم/ به کسی حضرت میگویید که اجازه نداد رسول الله علیه السلام نوشته خود را بنویسد/ این بحثها را مطرح نکنید ما گیر کرده ایم نمیتوانیم انکار کنیم/هرکس این مطلب را بخواند به دل او مینشیند/شیعیان نه کافر و نه بی دین هستند/آنها عاشق رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هستند. خلفا بعداز پیامبر به خانوادۀ ایشان بسیار ظلم کردند.بی بی زهرا (سلام الله علیها) از دست اینها گریه میکردند و شهیده شدند.کسانی که این مطلب را متوجه میشوند چرا بدِ ابوبکر و عمر را نگویند؟
|
|
- جزئیات
- قاتل پیامبر(صلی الله علیه و اله) حضرت علی(علیه السلام) بود چون با وجود داشتن علم غیب جلوی قاتل را نگرفت و پاسخ استاد شریفی به این ادعای سخیف و پوچ وهابیت، نه تنها از قرآن و احادیث و اعتقادات خودشان اطلاعی ندارند بلکه ثمره ای از فهم و منطق هم نبرده اند
|
- جزئیات
- الجواب الصحیح ج 2 ص 448 / ابن تیمیه در کتاب خود نقل میکند اکثر اسرائیلیات که وارد اسلام شده است را کعب الاحبار نقل میکند / و عمر بن خطاب بسیار از کعب الاحبار میخواست برای او مطلب بگوید و از تورات بخواند.
|
- جزئیات
- توجه به چاپهای مختلف داشته باشید التمهید ج 23 ص 39 /...وَكَانَ عُمَرُ يَرْضَى عَنْهُ وَرُبَّمَا سَأَلَهُ... تاریخ بغداد ج 1 ص 25 / کشف الخفا ج 1 ص 379 / معانی القرآن ج 6 ص 205 / اللباب فی علوم کتاب ج1 ص 276 / مصنف ابن ابی شیبه ج 7 ص 49
|