- جزئیات
- همه ی زندگیم همیشه در پناهته دلم آرامشی که داره با نگاهته دل من با عشق تو سر میکنه همین ام حالم و بهتر میکنه حتی اسمت چشام و تر میکنه خستگی ام و از تنم در میکنه امالبنین، پسرونه زدم صدات امالبنین، یک نگاه کن به زیر پات امالبنین، به خدا میمیرم برات امالبنین، پدر و مادرم فدات امالبنین، پدر و مادرم فدات میدونی عشق تو برای من مقدسه یک نگات واسه ی تموم زندگی ام بسه دل من سائل دریای توئه تشنه ی نگاه سقای توئه نفسم بند به چشمای توئه آره زندگی ام تو دستای توئه امالبنین تویی تنها راه نجات امالبنین نفسم خرج روضه هات امالبنین میمیرم واسه نوکر هات امالبنین پدر و مادرم فدات علیهم السلام
|
- جزئیات
- آشنا امِ بنین ، حیاتنا امِ بنین ذکر زوار بقیع ، ای آنام امِ بنین صبح هر شنبه بگو ، اُمنا امِ بنین ما ام البنین داریم، مولا ما رو دوست داره ما ام البنین داریم ، تنهامون نمیزاره ما ام البنین داریم ،پس وصلِ به دریاییم بانو تا تو رو داریم، ثروتمند دنیاییم میتونی یه مُرده رو به زنده تبدیل کنی آخ چه سالی میشه اون سالو تو تحویل کنی با آوردن ابالفضل دو سه تا شیر پسر اومدی که لشکر حسینو تکمیل کنی یا ام البنین... فاطمه ،امِ بنین ، معلمه امِ بنین اسم اعظم رو میخوای ، یک کلمه امِ بنین جای تو فاطمه رفت ، علقمه امِ بنین ما امِ البنین داریم ، قلبامون پر احساسه رزق و روزیمون توی، دست ام العباسه ما ام البنین داریم ، آرومه دلای ما ما ام البنین داریم ، میگیره دعای ما توی قلب پسرای فاطمه قاب شدی توی خونه ی علی صاحب اصحاب شدی بعد زهرا به تو مادر میگم آخه اومدی مادر ارتش میلیونی ارباب شدی علیهم السلام
|
- جزئیات
- وا شهیدا ، وا حسینا شنیدم که مشک ابالافضل دریده حسین بوسه میزد به دست بریده شنیدم عمودی سرش رو شکسته شنیدم سه شعبه به چشمش نشسته روضه خونم ، از غم نور دو عینم بعد عباس ، بی برادر شد حسینم وا غریبا ، وا حسینا دل غمینم ، روضه خون برا حسینم بی بنینم ، پسرام فدا حسینم وا شهیدا ، وا حسینا برام گفته زینب ، غم بی حسابو غم تشنگیه عزیز ربابو نذاشتن که عباس براش آب بیاره سه شعبه بزرگ بود برا شیرخواره علی اصغر رو دست باباش فدا شد با سه شعبه سرش از بدن جدا شد وا ذبیحا ، وا حسینا دل غمینم ، روضه خون برا حسینم بی بنینم ، پسرام فدا حسینم وا شهیدا ، وا حسینا حسینم رو تنها ،غریب گیر اوردن به سمت خیامش همه حمله بردن سرش روی نیزه ، تنش توی گودال زیر سم مرکب ، تنش گشته پایمال وا مصیبت ، تشنه لب بریده حنجر وا مصیبت ، یاحسین غریب مادر وا قتیلا ، وا حسینا علیهم السلام
|
- جزئیات
- همه میگن ام بنینم اما حالا که من دیگه پسر ندارم دست علمدارمنو بریدن فک نکنید که من خبر ندارم خبر آوردن، آبروی پسرم رو بردند خبر آوردن، که سه شعبه ها به مشکش خوردند خبر آوردن، خبرش رو به حرم آوردند پسرم تشنه لبِ آب افتاد بفدای لبِ عطشان حسین پسرم غریب و تنها جون داد بفدای لبِ عطشان حسین چرا رباب اینهمه غصه داره بگید منم شبیه اون ببارم مشک علمدار منو دریدن فک نکنید که من خبر ندارم خبر آوردن، پسر رباب و با تیر زدن خبر آوردن، که به دست همه زنجیر زدند خبر آوردن، که حرم رو یه دل سیر زدند پسرم آب شد از شرم رباب بفدای سرِ طفلان حسین پسرم آب نخورده لبِ آب به فدای لبِ عطشان حسین کوچه به کوچه کاروان و بردند میخوام سر از رو خاکا برندارم جسم علمدارو به خون کشیدند فک نکنید که من خبر ندارم خبر آوردن، دخترارو به اسارت بردند خبر آوردن، گوشواره هارو به غارت بردند پسرم رو سنگ بارون کردند بفدای صوتِ قرآن حسین سرِ بچه م رو پر از خون کردند بفدای لبِ عطشان حسین علیهم السلام شاعر:مهدی نظری
|
- جزئیات
- به لطف نان سفرهی امِ بنین چقدر سفرهها که شاهانه شدند به لطف معجزات او و بچههاش مریضخانهها، شفاخانه شدند به احترامِ احترامش به رقیه به احترامِ احترامش به سکینه به احترامی که گذاشت به بیبی زینب رزقِ جهان تو سفرهی ام البنینِ تموم چاه زمزم و ، عوض نمیکنیم ما با ، یه قطره آب الکفیل به قول مردم عراق ، ام البُدور الاَربَعه ، اُنظر اِلیَّ الدخیل دستم به چادرت ،دخیل ،دخیل ،دخیل بستم به چادرت ،دخیل ،دخیل ،دخیل دور سر یتیمهای فاطمه بانو و بچههاش، پروانه شدند به برکت نام مبارکش ببین یتیمخانهها، کَرم خانه شدند به پاسِ تربیت حضرت اباالفضل به پاسِ معرفت به نسبت امامش خدا گذاشت رزق جهان و توی سُفرش شفا میده مردم و هم به احترامش متون تاریخ و ببین ، میشه به تعبیری بگی ، موسس محرمه خالق مجلس عزا ، خالق اشک نمنم و ، خالق موج پرچمه موج پرچم به فرمان امالبنینِ اشک نمنم به فرمان امالبنینِ وقتی عبّاس به فرمانشه، شک نکن پس کلّ عالم به فرمان امالبنینِ علیهم السلام
|
- جزئیات
- راه میفته کار همه، با دعای ام البنین صبح هر شنبه به ما میگن، فقرای ام البنین باب حاجات نوکراس ، سفره های ام البنین وفای ام البنین ، حیای ام البنین او ملیکه است و پسر هاش، وزاری ام البنین مرده زنده میکنه ، نذر غذای ام البنین فدای ام البنین من کی ام وقتی اباالفضله، عصای ام البنین مادر قمر، تاج سر قمر، یا ام البنین از سر کرم ،ما رو ببر حرم، یا ام البنین بده از عطا ،به ما یه کربلا ،یا ام البنین مدد یا ام البنین زینب و کلثومن به جا ، دخترای ام البنین صحنه گردون کربلا ، پسرای ام البنین پس میشه به کربلا بگیم، کربلای ام البنین عطای ام البنین، شفای ام البنین قبله ارباب و قمر، قبله نمای ام البنین عاقبت به خیر میشم ،من از دعای ام البنین فدای ام البنین خدا میبخشه تو محشر، به ولای ام البنین همسر علی، جلوه گر علی ،یا ام البنین از همه سری ،کنار حیدری، یا ام البنین پس بدون صف، ما رو ببر نجف، یا ام البنین سلام الله علیهم
|
- جزئیات
- ای والا مقام یا ام البنین عرض احترام یا ام البنین سایَت مستدام یا ام البنین از بس امام حسینی بودی که بانو این چنین فرمودی أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء لفداء ابا عَبدِالله دُرّ نایابی ؛ عالیجنابی آبروی قوم ؛ بنی کلابی از مقامات تو همین بس که انتخاب شخص ابوترابی ام البنین ام البنین دریای ادب ؛ یا ام البنین فاطمی لقب ؛ یا ام البنین با اصل و نسب ؛ یا ام البنین شب جمعه ها کربلایی نائبه الزیاره ی مایی فاطمه مادر ساداتو تو مادر سینه زن هایی تا به پا میشه محشر کبری وقتی سرگردونن همه ی دنیا باورم اینه همه میبینن تو میای همراه حضرت زهرا ام البنین ام البنین
|
- جزئیات
- موج پرچم به فرمان ام البنینه اشک نم نم به فرمان ام البنینه وقتی عباس به فرمانشه شک نکن پس کل عالم به فرمان ام البنینه به فرمان ام البنین ابر بارون میشه به فرمان ام البنین ماه پیدا میشه کسی که فلج هم به دنیا اومد تو حرم به فرمان ام البنین پا میشه نذر سال هیئت و تأمین میکنه فردای من و تو رو تضمین میکنه از حالا داره برا اربعین بعد جای موکبا رو هم تعیین میکنه یه زن کربلایی جوونش بمیره اعتقادش به ام البنین بی نظیره میره اونقدر می مونه تو صحن ابالفضل تا جون بچش و پس نگیره نمیره اراده کنه یک شبه کور بینا میشه اراده کنه یک شبه مرد منحل میشه اصلا جمع کنن مشکلات همه عالمو اراده کنه یک شبه حل میشه سفره داره شنبه های کرببلا عمرش رو گذاشت برای کرببلا با اینکه نبود ولی با چهار تا شهید غوغا کرد تو ماجرای کرببلا این ابالفضلی که شیره مرد نبرده مثل پروانه دور امامش میگرده حتی میگن یزیدم علم رو که دید گفت این علم دست هر کی بوده خیلی مرده ابالفضل ام البنین باد تسخیرشه ابالفضل ام البنین رعد شمشیرشه خدا رحم کنه به کسی که تو چشماش تو جنگ ابالفضل ام البنین خیرشه می جنگه مثل علی خیلی با شکوه می جنگه بی شمشیر با صد ها گروه چون همکار قبضه ی شمشیرشه به شغل عزائیل میگن قبض روح علیهم السلام
|
|
- جزئیات
- من آسمونیم که دیگه قمر ندارم ام البنینیم که حالا پسر ندارم روزا و شبام تار تار بی علمدارِ مادری که تنها و بی قراره آخر کارِ اشکای رباب , اشکای سکینه طاقتشو ندارم , خداحافظ مدینه خدانگهدار , مادر علمدار سختِ برای مادر بچش پیشش نباشه ام البنین یه عمره دلتنگ بچه هاشه اگه میبینی خیلی غصه داره بی علمدارِ غریبه دیگه هیچکس نداره آخر کارِ وقت سفره کولبارو بسته با قامت خم با دل شکسته خدانگهدار مادر علمدار عباس خودم شنیدم چی به سر تو اومد تیری که زد به چشمات انگار به قلب من زد شنیدم از اون تیر و نیزه هایی که به تو خوردند چشم تو رو دور دیدنو تو خیمه خلخال ها رو بردن ریختند تو حرم کاشکی زنده بودی ناموس حسینو چندهزار تا یهودی خدانگهدار مادر علمدار مادر علمدار
|
- جزئیات
- ای والا مقام یا امّ البنین عرض احترام یا امّ البنین سایَت مستدام یا امّ البنین از بس امام حسینی بودی که بانو این چنین فرمودی أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء لفداء لأبی عَبدِاللهِ الحُسین دُرّ نایابی عالیجنابی آبروی قوم بنی کلابی از مقامات تو همین بس که انتخاب شخص ابوترابی
|
- جزئیات
- ای مادرم کنیز و بابایِ من غلامت ای مادر ابالفضل جانها فدای نامت با نام عباست خیلی گره وا شد تا نذر تو کردم دردم مداوا شد خالی نمیمونه هیچ سائلی دستش تا سفرۀ بی بی ام البنین هستش تو دلبندی - تو فرزندی داری که ماه آسمون لقب داره ماشاءالله - بر تو مادر از بس که بچه شیر تو ادب داره یا سیدی ابالفضل , یا سیدی ابالفضل شاعر:امیر حسین اُلفَت
|
- جزئیات
- زبانحال حضرت ام البنین علیها السلام به زخم زخمِ تَنَت گریه می کنم هر شب برای پیرهنت گریه می کنم هر شب شبیه سرخی خورشید آسمان غروب به دستو پا زدنت گریه میکنم هرشب به خشکی لب مثل کویرت آقا جان به خشکی دهنت گریه میکنم هرشب به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند به جسم بی کفنت گریه میکنم هرشب به لحظه ای که تَنَت را گذاشت بین حصیر به بوریا شدنت گریه میکنم هرشب اگر شوَد ز دو دیده دوباره خون جاری به زخم زخمِ تَنَت گریه میکنم هرشب _______________________ خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت از غَمِ موی سپیدش جگرم ریخت حسین خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد ناگهان بندِ دل از این خبرم ریخت حسین من شنیدم بدنت زیر سُمِ اسبان رفت تَنَت انگار که پیش نظرم ریخت حسین گفت راوی که جگر گوشه ات اِرباً اِربا ست از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین آب اگر ریخت ز مشک پسرم شرمنده ام آبرو بود که از چشمِ ترم ریخت حسین
|
- جزئیات
- مُعیّن گشته مزدِ فاطمیه دستِ این بانو که معنا گشته سفره دارِ زهرا بودن او را امیرالمؤمنین همسر , ابوفاضل پسر به به بنازم این مقامو جاه و شأنِ أحسنِ اورا عبایِ مرتضی را وصله که میزدهمه دیدن که نخ میکرد جبرائیل بعضاً سوزن اورا تا علی اکبر و قاسم به من گفتند مادر در دلم گفتم که اکنون واقعاً ام البنینم
|
- جزئیات
- من ام بی بنینم به غصه هم نشینم به یاد کربلا و روضه هایش دل غمینم من ام بی بنینم به غصه هم نشینم به یاد کربلا و روضه هایش دل غمینم فدای فاطمه باشم کنیزم من برای او تمام بچه های من غلام بچه های او یقین دارم رضای حق بُوَد تنها رضای او تمام هستی خود را بریزم من به پای او قمرهایم فدایش ثمرهایم فدایش حسین جانان من باشد پسرهایم فدایش من ام بی بنینم به غصه هم نشینم
|
|
- جزئیات
- یک رباعی داشته دیوانِ تو چهار گل روییده در دامانِ تو چهار قل خواندیم در قرآنِ تو همسرِ شیریو خود شیرآفرین همسرِ شیریو خود شیرآفرین مثل قطره آمدی دریا شدی خاک بودی تربتِ اعلا شدی تا کنیزِ خانۀ زهرا شدی خانه ات شد قبلۀ عرش برین
|
- جزئیات
- مادرم غرق آهم کن نگاهم بی قرارِ بی قرارم بی شکیبم ای حبیبم آه و زاری گشته کارم چشمۀ خون چشمِ من شد مثل چشمانِ اباالفضل میخورم از جان قسم آری به دستان ابالفضل ای فدایِ جانِ تو جانِ منو جان ابالفضل قطره قطره خون من آقا حلالت قطره قطره زره زره آب گشتم از خجالت زره زره ای مرا نورِ عین.....
|
|
|